روزهای شگفت
عمر نامهربان شده، ای کاش
اندکی مهربان بیندیشیم
شب ما پرشتاب میگذرد
به شب عاشقان بیندیشیم
دوست داری به باغ گل برویم
به تماشای باغ تازه شویم
بنشینیم و بین آن همه گل
به گلی بینشان بیندیشیم؟
دوست داری به جبهه برگردیم
به شب یا حسین و یا زهرا
زیر رگبار ناجوانمردی
به شهیدی جوان بیندیشیم؟
نیمی از عمرمان به ترس گذشت
خواب ماندیم و فصل درس گذشت
روزهایی شگفت در راهاند
به شب امتحان بیندیشیم
عدهای در صف یزید شدند
عدهای محو و ناپدید شدند
آه عباسهای غیرتمند!
به امام زمان بیندیشیم
هرچه دل بود عشق با خود برد
کاروان رفت و عاشقان رفتند
ما که ماندیم لااقل گاهی
به شهیدانمان بیندیشیم..
✍🏻 #ناصر_حامدی
🏷 #دفاع_مقدس | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
این همه یوسف
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
چراغی مردهام، دل کن دلم را
به بسمالله، بسمل کن دلم را...
بده حالی که حالی تازه باشد
که هر فصلش وصالی تازه باشد
مدد کن لحظهای از خود گریزم
که تاریک است صبح رستخیزم
تمام فصل من شد برگریزان
بده داد منِ از خود گریزان
الهی سینهای داریم پُر سوز
تبسم کن در این آیینه یک روز...
همه حیران، چو موساییم در طور
تجلی کن، شبی، یا نور، یا نور!
تجلی کن که ما گمکرده راهیم
ببخشامان که لبریز از گناهیم
الهی سربهزیران تو هستیم
اسیرانیم، اسیران تو هستیم
اسیرانی سراسر دلپریشیم
الهی، ما گرفتاران خویشیم...
دلم سرگرمِ کارِ هیچکاری
امان از این پریشانروزگاری
نه گفتارم به کار آمد، نه رفتار
گرفتارم، گرفتارم، گرفتار...
الهی درد این دل را دوا کن
همین امشب مرا از من جدا کن...
خوشا آن دل که با روحش بِحِل کرد
بدا دنیا که ما را خون به دل کرد...
خوشا آنان که پیش از مرگ، مُردند
به راز عشق پی بردند و بردند...
به جوش آمد دوباره خون مردی
تو اما ای دلِ غافل، چه کردی؟
بخوان امشب به آهنگ جدایی
«کجایید ای شهیدان خدایی؟»...
«سبکباران خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند»...
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
به پای دوست دست از دست دادند
حسینآسا به پایش سر نهادند
چو «ابراهیم همت» در منا باش
سراپا غرق در نور خدا باش...
اگر شوق خدا داری چنین کن
صفا و سعی در میدان مین کن
بیا چون «میثمی» عبد خدا باش
به شوق کعبهاش در کربلا باش
چقدر این آسمانیخاک، زیباست
به دنیا گر بهشتی هست، اینجاست...
مگو «چمران» بگو غیرت، بگو درد
بگو تنهاترین، عاشقترین مرد...
«بروجردی»، «جهانآرا» و «همت»
«محمد»های کوی عشق و غیرت...
در این شبهای غم، شبهای غربت
ز ما دستی بگیرید ای جماعت...
چو «مهدی» عاشقی بیادعا نیست
به «زینالدین» قسم، مثل شما نیست...
اگر «مهدی» شدی چون «باکری» باش
اگر خواهان حُسنی، «باقری» باش
«حسن» رازی که در خاکش سپردیم
دریغا پی به معنایش نبردیم
حسن یعنی حسین صبرپیشه
شهید کربلاهای همیشه
حسن گفتی، حسینیتر شد این دل
به یاد کربلا، محشر شد این دل
چه دید آن روز؟ قرآن روی نیزه
«حسین» کربلاهای هویزه...
حسینِ من ابوالفضلی دگر بود
صدایی تابناک و شعلهور بود
به حقّ حق، به حقّ «تندگویان»
شهید تازهای از من برویان
«ز جانان مهر و از ما جانفشانیست
جواب مهربانی، مهربانیست»
دلم دلتنگ مردان صمیمیست
مرید «حاج عباس کریمی»ست
چه ماند از او به جز مشتی غریبی؟
چه ماند از او؟ همین قرآن جیبی...
خوشا آنان که تا او پر گرفتند
حیات تازهای از سر گرفتند...
به «زینالدین» قسم اهل نبردیم
اگر سر رفت از دین برنگردیم
اگر «فهمیده» را فهمیده بودیم
همه شیران میداندیده بودیم...
تو یادت هست در شبهای پاوه
چراغی آسمانی بود «کاوه»
شما از عشق یک دم برنگشتید
شهید کربلای چار و هشتید
شهیدان سورۀ والفجر هشتاند
که چون آب از دل آتش گذشتند...
چقدر اروند رنگ نیل دارد
چقدر این لشکر اسماعیل دارد
شهادت را چو اسماعیل عطشان
تمام روزهاشان عید قربان
به حیدر سیرتانِ لیلةالقدر
به «اسماعیل»های لشکر «بدر»
به گلگون پیکران لشکر «نصر»
به حق سورۀ «والفتح» و «والعصر»
الهی گوشۀ چشمی به ما کن
به ما حال مناجاتی عطا کن...
تمام «قدسیان» «خوشسیرتاناند»
دل ما را به آتش میکشانند
به یاد بچههای «لشکر هفت»
قرار از دل شد و خواب از سرم رفت...
به حقِ «یا محمد! یا محمد!»
توسل کن بیاید «حاج احمد»
بیا در اوج زیبایی بمیریم
دم مُردن «تجلایی» بمیریم
افق، چاک دل خونینجگرهاست
سحر، جا پای مفقودالاثرهاست
بیا و مرتضایی کن دلت را
خدایی کن، خدایی کن دلت را
شهیدی بود چون «آوینی» این دل
چرا شد غرق در خودبینی این دل؟...
برادرهای من! امشب بمانید
برایم سورۀ یوسف بخوانید
چو ماهی بیتکلف بود یوسف
درون چاه، یوسف بود، یوسف
کجا یوسف اسیر چاه تن شد؟
به هر گامی خلیل بتشکن شد
چرا ما ماه کنعانی نباشیم؟
چرا ما یوسف ثانی نباشیم؟
چرا ما چشم یوسفبین نداریم؟
مسلمانیم و درد دین نداریم
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #مناجات | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شوق رهایی
چه میخوانی «کجایید ای شهیدان خدایی» را؟
که من از یاد بردم در قفس، شوق رهایی را
به کوی عافیت بیهوده میگردم، نمییابم
در این وادی، «بلاجویان دشت کربلایی» را
ز پا افتادم و کاری ز دستم برنمیآید
که خوبان میخرند از اهل دل، بیدست و پایی را
چنان شمعی که شد خشت مزارش، اشک تنهایی
به آتش میکشم تا صبح تو، شام جدایی را
تو میآیی و مردم با نگاهت انس میگیرند
خدا آن روز معنا میکند مردمگرایی را
تو میآیی و میبینم شهیدان باز میآیند
و آوینی روایت میکند فتح نهایی را
تو روح روضهخوانی را دمیدی در رگ شعرم
پر از شور حماسی میکنی نوحهسُرایی را
✍🏻 #سعید_حدادیان
🏷 #شهدا | #شعر_انتظار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
کرامت بهار
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشستهاند
کاروانی از شهید، کاروانی از بهار
ای بهار مهربان، در مسیر کاروان
گل بپاش و گل بپاش، گل بکار و گل بکار
بر سرم نمیکشی دست مهر اگر، مَکش
تشنۀ محبتاند لالههای داغدار
دستهدسته گم شدند سهرههای بینشان
تشنهتشنه سوختند، نخلهای روزهدار
میرسد بهار و من بیشکوفهام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار!
✍🏻 #علیرضا_قزوه
🏷 #شعر_انتظار | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
سین هشتم
هفتسین، هفت بند دلتنگی
نذر کردم برای سال جدید
کاشکی عاقبت به خیر شوم
مثل پاییز که رسید به عید
سیب را از جزیرۀ مجنون
سبزه را از طلاییه چیدم
در خیالات خود، دم نوروز
داشتم باز سفره میچیدم
قاب عکس کنار آیینه
حرف میزد، کمی دقیق شدم
آینه گفت: پیرتر شدهای
عکس میگفت: بیرفیق شدم
عکس و آیینه زل زدند به من
چشمهایم پر از شکایت بود
در دل قاب و آینه، چشمم
دربهدر، در پی شهادت بود
ماهی کوچکی که از دریا
در دل تَنگ تُنگ مانده منم
او که با یاد دوستان خود را
پای این هفتسین کشانده منم
یاد آن سفرههای ساده به خیر
چفیهها خالی از تجمل بود
تیر و ترکش اگرچه میخوردیم
زخمها قابل تحمل بود
هفتسین دلم پر از درد است
از علی التیام میخواهم
سین هشتم سلام بر شهدا
«من علیک السلام میخواهم»
✍🏻 #داود_رحیمی
🏷 #دفاع_مقدس | #شهدا | #سال_نو
🇮🇷 @Shere_Enghelab
منبر خون
رفتند چه بیقرار بر منبر خون
بارانی و اشکبار بر منبر خون
پله پله به سمت بالا رفتند
رفتند به شوق یار بر منبر خون
✍🏻 #سیدعلی_نقیب
🏷 #طلبه_شهید | #شهدا
🗓 ۲فروردین، سالروز هجوم مأموران ستمشاهی به مدرسه فیضیه قم و شهادت جمعی از روحانیون [سال۱۳۴۲]
🇮🇷 @Shere_Enghelab
یاران شهید
گفتم که: دلت؟ گفت: لبالب ز امید
گفتم: سخنت؟ گفت: شعار توحید
گفتم: به چه ره بایدمان رفتن؟ گفت:
آن راه که میروند یاران شهید
✍🏻 #سیدحسن_حسینی
🏷 #شعر_پایداری | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عجب اقامهٔ سرخی!
بگو به آینهها علت جوان شدنت را
بگو که جشن بگیرند جاودان شدنت را
بگو شهاب دعایت چگونه سر به فلک زد؟
بگو به خلوت شب سرِّ کهکشان شدنت را
اراده کن که به هر رودخانهای بچشانی
به قدر جرعهای از راز بیکران شدنت را
تو ای همیشهٔ گمنام! وقت مرگ چه کردی
که شهر خیره شده شهرهٔ جهان شدنت را
چه کارنامهٔ سرخی! عجب اقامهٔ سرخی!
چه سربلند شدی فصل امتحان شدنت را
گذاشتی به دل بادهای وحشی سرکش
تو ای بهارترین! حسرت خزانشدنت را
اگرچه همقفسان آه میکشند به یادت
پرندهها همه شوقند آسمان شدنت را
تمام چلچلهها جار میزنند پس از این
تو را و قصهٔ محبوب عاشقان شدنت را
✍🏻 #فاطمه_عارفنژاد
🏷 #شهدا | #شهادت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهید
شکوفهها که پر از عطر عید میرویند
به خیر مقدم سال جدید میرویند
بهار میرسد و سبزههای چشمبهراه
به شوق سفرهٔ تحویل عید میرویند
قنوت شاخه پر از ربّنای غیرت کیست؟
که برگها مست از «یا مجید» میرویند
به رستخیز بیاندیش، این تجلی اوست
که یکبهیک گلدانها: سعید میرویند
به لالههای پر از خون نگاه کن! انگار
به جلوهخوانی «حبلالورید» میرویند
شکوفهها شهدای همیشه در کفناند
که اینچنین سرخاند و سپید میرویند
::
از آب و آتش... این باغ را مترسانید
درختها همه اینجا شهید میرویند
✍🏻 #محمد_مرادی
🏷 #بهار | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
در پهنۀ آسمان چه دیدهست شهید؟
لبخند زدهست و پر کشیدهست شهید
گفتیم که مرگ نقطۀ پایان است
دیدیم به پایان نرسیدهست شهید
✍🏻 #صادق_میرصالحیان
🏷 #شهدا | #شهادت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آسمانیها
مترس از خشم طوفان و عَلم کن بادبانها را
دل ما کشتی نوح است سِیْر بیکرانها را
مترسانیدمان از های و هوی پوچ این امواج
که ما چون پیرهن از تن درآوردیم جانها را
رجز لالایی ما بوده تا بوده چه باک از مرگ
که در گهواره میدیدیم خواب آسمانها را
زمین میخواست ما دلبستگان نام و نان باشیم
پریدیم و رها کردیم اما آشیانها را
نخواهد ماند جان ما در این نُهتوی تاریکی
شهابی تازه روشن کرده چشم کهکشانها را
✍🏻 #مصطفی_تبریزی
🏷 #شعر_پایداری | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مهمانی عشاق
آسمان صحنۀ نورانی تابیدن شد
ماه نو پرده برانداخت، جهان روشن شد
عطر عید از نفس سبز گلستان آمد
فصل مهمانی عشاق به پایان آمد..
با دعا ساحت اندیشه پُر از باور شد
افتتاحی که به فتح دل ما منجر شد
سی شب از زمزمۀ عشق، مرتب گفتیم
بِکَ یا رب بِکَ یا رب بِکَ یا رب گفتیم
«یا رحیم» از در رحمت چه محبتها کرد
«یا عظیم» از عظمت اشک مرا دریا کرد
روح ما با پَرِ ادعیه به افلاک پرید
بال در بالِ ابوحمزه به معراج رسید..
لفظِ یکتاییاش از خویش جدا کرد مرا
یا مجیر از قَفَسِ نفس رها کرد مرا
دل من با بِعَلیًّ به شعف میآمد
زیر قرآن خدا عطر نجف میآمد
نام ما را دم ایوان طلایش خواندند
چارده نور به آیینۀ ما تاباندند
کشور ما حرم و کوچه به کوچه صحن است
سفرۀ سادۀ افطاری مردم پهن است
همگی ریزهخور سفرۀ مولا هستیم
و دخیل کرم چادر زهرا هستیم
نوجوانان وطن در پی طاعت هستند
با خداوند به دنبال رفاقت هستند
روزهدارند در این ماهِ خدا، اولیاند
نسل در نسل همه عاشق مولا علیاند
نَفَس اهل دعا در دل شب میپیچید
صوت قرآن خدا در دل شب میپیچید
روح قرآن به تن خستۀ ما جان میداد
به دل اهل یقین باز هم ایمان میداد..
ای خدا! غیر تو را از دل خود میرانیم
صبح عید است و همه ذکر تو را میخوانیم
به بیابان بچشان طعم خوش باران را
یا الهی! برسان منجی مظلومان را
کیست مظلومتر از اهل فلسطین امروز
نیست چون غربتشان، غصه و داغی جانسوز
تا قیامت همه بر عهد نخستین هستیم
و قسم بر شهدا، یاد فلسطین هستیم
آه از غزه و آن غربت بیپایانش
کودکان، مرد شده یک شبه در میدانش
کوچه کوچه همۀ شهر پر از فریاد است
هر کجا مینگری جسم شهید افتادهست
تو که مظلومترین مسئلۀ دنیایی
ای فلسطین نکند فکر کنی تنهایی!
قسمت این است که بیدار کنی دنیا را
بشکنی هیبت پوشالی آمریکا را
رمز پیروزی ما یکدلی و وحدت ماست
فاتح قطعی این جنگ فقط اُمّت ماست
میشود شاهد بیداری دنیا باشیم
عید بعدی همه در مسجدالاقصی باشیم
نسل در نسل که همسایۀ طوفان هستیم
همگی منتقم خون شهیدان هستیم..
نوبت ضربۀ خیبرشکنِ سجّیل است
ذکر طوفانی ما مرگ بر اسرائیل است
خشم آیینه کجا، بُزدلی سنگ کجا؟
قومِ کودککُش ترسو! تو کجا، جنگ کجا؟
اهل اسلام که از خشم همه لبریزند
تیغهای یمنی خون تو را میریزند
در دل مسجدالاقصی که علم میکوبیم
روی پیشانی تو مُهر عدم میکوبیم
::
مژده، ای بیت مقدس! که سحر نزدیک است
خون پاک شهدایت به ثمر نزدیک است
از شهیدان سفرکرده سخنها باقیست
شرح دلسوختگان است، تب مشتاقیست..
راه سردار شدن چیست؟ به بیسر شدن است
وَ معطر شدن لاله به پرپر شدن است
خون او تا به ابد مرثیۀ غیرت ماست
به خداوند قسم ضامن امنیت ماست
او شهید است، شهیدان وطن زندهترند
و شهیدان وطن از همه پایندهترند
در بزنگاه دلش را به دل طوفان داد
شک ندارم که در آغوش امامش جان داد
«زاهدی» بود که شد جلوۀ حقخواهی قدس
آن سفرکرده ز خود آن که شده راهی قدس
همدل و همنفسِ کاظمی و خرّازی
رفت آنگونه که شد دوست هم از او راضی
بیگمان اجر چهل سال رشادت این بود
در دعای شب قدرش، اثر آمین بود
چه دعایی که اجابت شد و شد راز سفر
مژدۀ صبح شهادت شد و آغاز سفر
در دل معرکه یک لحظه هم از پا ننشست
وقت هنگامه به تحلیل و تماشا ننشست
باید اینگونه به میدانِ عمل رو کردن
ترک غوغا و جدل، ترک هیاهو کردن
نام این مملکت ایرانِ حسین بن علیست
ملتی که همه دم گوش به فرمان ولیست
مردمی اهل بصیرت، همگی اهل حضور
مرد میدان عمل، همقدم راه ظهور
دلشان صاف و زلال است، پر از امّید است
همدلی راه شکوفا شدن تولید است
همدلی رمز سرافرازی ایرانیهاست
صبح فردای وطن صبح گلافشانیهاست
کاش لبهای همه گرم تبسم باشد
باید امّید سر سفرۀ مردم باشد
پس به هر وعده عمل میشود انشاءالله
مشکلات همه حل میشود انشاءالله
نور ایمان و امید است که در دل زندهست
این چراغیست که روشنگر هر آیندهست
همه جا سینهسپر در دل میدان هستیم
پای جمهوری اسلامی ایران هستیم
گفت: جمهوری اسلامی ایران حرم است
حرمتش در دل هر اهل حرم محترم است
بیرق عزت ما عطر خمینی دارد
ملت ما به دلش شور حسینی دارد
نه محرم نه صفر، بلکه همه سال، حسین
اَحسَنُالحال حسين، اَفضلُالاعمال حسین
اشک چشم از دل بیتاب حکایت دارد
روز عید است و دلم شوق زیارت دارد
در شب قدر خدایا به دلم افتاده...
اربعین، شوق حرم، پای پیاده، جاده...
کی شود تشنهلبی باز به دریا برسد
رود بیتاب به پابوسی سقا برسد
دم مغرب به لبم بود دمادم... یک ماه:
به فدای لب عطشان اباعبدالله
✍🏻 سرودهٔ مشترک #بردیا_محمدی،
#احمد_ایرانینسب، #یوسف_رحیمی
🏷 #عید_فطر | #شهدا | #فلسطین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا زهرا
اندام گسستۀ تو «یا زهرا» گفت
حتی لب بستۀ تو «یا زهرا» گفت
وقتی در آسمان به رویت وا شد
پهلوی شکستۀ تو «یا زهرا» گفت
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #شهدا | #شهید_تورجیزاده
🇮🇷 @Shere_Enghelab
کیمیای زرینشهر
شبیه گل که تنها زیر باران زنده میماند
وطن از برکت خون شهیدان زنده میماند
برات حفظ جان است این، حیات جاودان است این
که میمیرند گلها و گلستان زنده میماند
تو کوهی، کوه حتی پیش طوفان خم نمیگردد
تو سروی، سرو حتی در زمستان زنده میماند
تو شمعی، شمع اگر بیسر شود عمر ابد دارد
تویی مصداق هر چیزی که بیجان زنده میماند
مرا ای کاش صد جان بود و قربان تو میکردم
که هر جانی که شد تقدیم جانان زنده میماند
به روی دوش اگر بردند جسم قهرمانان را
ملالی نیست روح پهلوانان زنده میماند..
بگیر ای مرگ مشتاقان خود را تنگ در آغوش
اگر انسانیت با مرگ انسان زنده میماند
مسلمان تازه وقتی سر ببازد میشود سلمان
و عمر دیگری بی رنج پایان، زنده میماند
به زودی میکند تکرار آن بیتالمقدس را
همان نسلی که از گردان سلمان زنده میماند
به شوق آفتاب جاده هواز-خرمشهر
گلی در برف سنگین مریوان زنده میماند
زن و فرزند دشمن بر سر خوان تو مهماناند
که در تو نفس چون شد ذبح، وجدان زنده میماند
شده با کیمیای خاک تو این شهر زرینشهر
و تا باشد عیار عشق در آن، زنده میماند
یقین دارم که تا خون تو در رگهای این شهر است
حیا در کوچه، غیرت در خیابان زنده میماند
حسین انگار فرهنگ است و احیا میشود دائم
حسین انگار جریان است و جریان زنده میماند
بگو دوری کنند از بیم جان کفتارهای مست
از این شیری که با زخم فراوان زنده میماند
به لطف دوست، دشمن آرزو به گور خواهد برد
و جمهوری اسلامی ایران زنده میماند
✍🏻 #محمد_زارعی
🏷 #شهدا | #شهید_حسین_قُجّهای
🇮🇷 @Shere_Enghelab
کوچ یاران
مرا بنویس باران، تا ببارم
یکی از داغداران... تا ببارم
برایم خاطراتی زخم خورده
بگو از کوچ یاران، تا ببارم
به دور از این خلایق میفرستم
پیِ یاران عاشق میفرستم
دل خود را برای گریه کردن
به گلزار شقایق میفرستم
چرا دست از جنون برداشتم؟ کاش...
پرستو بودم و پر داشتم، کاش...
به جای دل، هزاران لالۀ سرخ
میان سینه پرپر داشتم کاش
کتاب روزگارم را ببندم؟
دو چشم بیقرارم را ببندم؟
پرستوها چرا فرصت ندادند
که من هم کولهبارم را ببندم؟
غمی آن شب چراغم داد و رد شد
خبر از مرگ باغم داد و رد شد
نسیمی آمد از کوی شهیدان
هزاران لاله داغم داد و رد شد
...ولی من لایق این غم نبودم
دچار بارشی نمنم نبودم
پرستوها به رفتن دل سپردند
به قدر یک پرستو هم نبودم
کجا گلهای پرپر میفروشند؟
شهادت را مکرّر میفروشند؟
دلم در حسرت پرواز پوسید
کجا بال کبوتر میفروشند؟
پرستو! حرف من ناگفته ماندهست
دلم با خاطری آشفته ماندهست
شفاعت کن مرا، وقتی رسیدی
بگو اینجا گلی نشکفته ماندهست
✍🏻 #سیدحبیب_نظاری
🏷 #شهدا | #آرزوی_شهادت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شرط شهادت
تا صبح سپید زندگی باید کرد
با عشق و امید زندگی باید کرد
آری آری شرط شهادت این است
یک عمر شهید زندگی باید کرد
✍🏻 #محمدحسن_بیاتلو
🏷 #شهدا | #شهدای_خدمت
🇮🇷 @Shere_Enghelab
چمران
سال شصت ای خوب من! ایران نمیدانی چه بود
حال ما از جبهه تا تهران نمیدانی چه بود
میرسید از جبههها هر روز تابوت شهید
ازدحام لاله و ریحان نمیدانی چه بود
سوخت هم جان بهشتی ناگهان، هم باهنر
هم رجایی، این غم سوزان نمیدانی چه بود
جسم پیران غرق خون شد در دل محرابها
شور و حال خطبۀ آنان نمیدانی چه بود
متحد بودند اما اهل شهر و روستا
طعم یکرنگی، صفا، ایمان نمیدانی چه بود
لذت همسایگی در کوچه و بنبستها
با وجود جنگ و بمباران نمیدانی چه بود
انتخابات، آن زمان مثل عبادت بود و رأی،
داشت عطر صفحۀ قرآن، نمیدانی چه بود
در همین پایان خرداد از قضا در سال شصت
کشته شد مردی که در عرفان نمیدانی چه بود
در ظرافت گرچه روحی داشت نازکتر ز گل
کارزارش با صف شیطان نمیدانی چه بود
عزم او در مجلس شورا مدارا بود و عشق
رزمش اما در دل میدان نمیدانی چه بود
سوی ما ایرانیان انگار او برگشته بود
از دل تاریخ چون سلمان، نمیدانی چه بود
وای من! از او فقط نام خیابان مانده است
آه فرزندم! ولی چمران نمیدانی چه بود!
✍🏻 #افشین_علا
🏷 #شهدا | #شهید_مصطفی_چمران
🇮🇷 @Shere_Enghelab
شهیدانت
با رفتگرهای سحرخیز خیابانت
با شور و شوق هفتِ صبح دور میدانت
با حرفهای رادیو در تاکسیهایت
با قبضهای آب و برقت، قیمت نانت
کیف و کتاب و دفتر و نان و پنیر و سیب
با خندههای راه خانه تا دبستانت
با کارگرهای نجیب سخت مشغولت
در هرم تابستان و سرمای زمستانت
از روزهای سختِ با قصد فراموشی
هی راه رفتن راه رفتن زیر بارانت
از لحن میزی که نباید فاصله میشد
در بین دست گرم مردم با وزیرانت
با عینک تحلیلگرهای سیاسی که
گویا خبر دارند از پیدا و پنهانت
با این سرود ملی در بادها افشان،
با جلوۀ سبز و سپید و سرخ طوفانت
با رزم سرداران همواره کفنپوشت
در جنگل و دریا و در کوه و بیابانت
من میشناسم راه و رسم و خلق و خویت را
بیش از همه اما وطن جان، با شهیدانت
✍🏻 #اعظم_سعادتمند
🏷 #ایران_اسلامی | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
لبتشنۀ لبیک
بشتاب برادر دلیرم، بشتاب
عباس تویی، تازه فراتی دریاب
چون بود شهید عشق در کربوبلا
لبتشنۀ لبیک، نه لبتشنۀ آب
✍🏻 #سیدحسن_حسینی
🏷 #شعر_عاشورایی | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
عاشورای ما
تو زینت دلهایی ای اشک حماسی
از کربلا میآیی ای اشک حماسی
عشق است نام چشمههای اشک لبریز
از چشمهای شیرمردان سحرخیز
آرامش جانهای ناآرام، عشق است
در قبر خوابیدن شب اعزام، عشق است
عشق است با قاسم رسیدن محضر مرگ
قربان طعم از عسل شیرینترِ مرگ
عشق است عبدالله بودن، ساعت عشق
خود را سپر کردن برای حضرت عشق
قربان اسماعیلهای سرسپرده
دل را به امر حضرت دلبر سپرده
آن خویشتنداران از خود بار بسته
فرماندهگردانهای دلهای شکسته
پیران راه عشق در عین جوانی
صاحبزمانیهای گرم ندبهخوانی
آنان که میدیدند مصباحالهدی را
آنان که فهمیدند اعجاز دعا را
آنان که عطر سیب را احساس کردند
مشق ادب در مکتب عباس کردند
با مرتضی «مولای یا مولای» خواندند
چون او، سر قول و قرار خویش ماندند
هر روز و شب، از خود گرفتند امتحانها
العفوها گفتند آن پاکیزهجانها
وقت مناجات از جهان، آزاد بودند
مست از صحیفه، همدم سجاد بودند
نور توسل، در دل آمادهشان بود
عطر تضرع، زینت سجادهشان بود
هرگز ننوشیدند آن مردان سرمست
هرقدر شد آن قمقمه این دست و آن دست
بر لب رجزهای یل امالبنین بود
دستی به ماشه، دست سرخی بر زمین بود
پوتین درآوردند و پا بر مین نهادند
اینگونه درس حفظ بیتالمال دادند
ای دل تو هم با اشک، فتح خون بلد شو
از سیمهای خاردار نفس رد شو
ما اینچنین گنجینهای داریم با خود
باید قراری تازه بگذاریم با خود
ما بارها از نیل، با ایمان گذشتیم
از هفتخان سختی دوران گذشتیم
هشدار! عاشورا همین امروز و فرداست
این تازه آغاز حسینی بودن ماست
این روضهها این نوحهها غوغای جان است
آمادهباش لشکر صاحبزمان است
ما با دل خون پای روضه مینشینیم
میراثدار اشک زین العابدینیم
غوغا پس از روز دهم هرگز نخوابید
زینب شروع کربلای خویش را دید
یک کاروان دل میرود صحرا به صحرا
ای کاش بر نیها نیفتد چشم زهرا
✍🏻 #میلاد_عرفانپور
🏷 #شعر_عاشورایی | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بابا
تشنهست شبیه ماهی بیدریا
یا آهوی پابسته میان صحرا
صبری بده، ای خدا به فرزند شهید
وقتی که بلد شد بنویسد بابا
✍🏻 #زهرا_سپهکار
🏷 #شهدا | #دختر_شهید
🇮🇷 @Shere_Enghelab
خانۀ خدا
سر میکشد چو شعلۀ فریاد بر سپهر
آوای دلنواز اذان از منارهها
چون قامت کشیدۀ تکبیر از خلوص
دست دعاست رفته به اوج ستارهها
این نغمههای راز و نیاز از بسیط خاک
تا عرش نور یکسره پرواز میکنند
گویی کبوتران سبکبال صبحخیز
راهی به بارگاه خدا باز میکنند
این خانۀ خداست که بال فرشتگان
با چشم دل چو بینی فرش زمین اوست
راز جهان و چشمۀ جوشان زندگی
در جویبار زمزمۀ راستین اوست
این خانۀ خداست که دیوار سنگرش
از خون گرفته رنگ به دوران انقلاب
با هر نماز دعوت یزدان پاک را
لبّیک گفتهاند شهیدان انقلاب
این خانۀ خداست که از چشمۀ حیات
دارد فروغ عشق به آیین سرمدی
یعنی به شاهراه هدایت نهادهاند
آیینۀ تمامنمای محمدی
✍🏻 #مشفق_کاشانی
🏷 #مسجد | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
نردبان آسمان
سبکبالان خرامیدند و رفتند
مرا بیچاره نامیدند و رفتند
سواران لحظهای تمکین نکردند
ترحّم بر من مسکین نکردند
سواران از سر نعشم گذشتند
فغانها کردم، اما برنگشتند
اسیر و زخمی و بی دست و پا من
رفیقان، این چه سودا بود با من؟...
اگر دیر آمدم مجروح بودم
اسیر قبض و بسط روح بودم
در باغ شهادت را نبندید
به ما بیچارگان زان سو نخندید
رفیقانم دعا کردند و رفتند
مرا زخمی رها کردند و رفتند
رها کردند در زندان بمانم
دعا کردند سرگردان بمانم
شهادت نردبان آسمان بود
شهادت آسمان را نردبان بود
چرا برداشتند این نردبان را؟
چرا بستند راه آسمان را؟...
دلم تا دست بر دامان در زد
دو دستی سنگ شیون را به سر زد...
چه درد است این که در فصل اقاقی
به روی عاشقان در بسته ساقی
بر این در، وای من قفلی لجوج است
بجوش ای اشک هنگام خروج است
در میخانه را گیرم که بستند
کلیدش را چرا یا رب شکستند؟!...
من آخر طاقت ماندن ندارم
خدایا تاب جان کندن ندارم
دلم تا چند یا رب خسته باشد؟
در لطف تو تا کی بسته باشد؟
بیا باز امشب ای دل در بکوبیم
بیا اینبار محکمتر بکوبیم...
بکوب ای دل که غفار است یارم
من از کوبیدن در شرم دارم
بکوب ای دل که جای شک و ظن نیست
مرا هر چند روی در زدن نیست
کریمان گر چه ستار العیوباند
گدایانی که محجوباند خوباند
بکوب ای دل، مشو نومید از این در
بکوب ای دل هزاران بار دیگر...
اگر آه تو از جنس نیاز است
در باغ شهادت باز، باز است...
✍🏻 #قادر_طهماسبی
🏷 #دفاع_مقدس | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بهارستان غیرت
تو را هرگز نفهمیده، تو را ای سورۀ یاسین
نه ابر و باد پاییزی، نه بارانهای فروردین
تو رفتی و به دنبالت، غمی رویید در جانم
پس از تو میکشم با خود، دلی خسته، سری سنگین
برای آنکه برگردی به سمت سبز نخلستان
تمام آسمان آن شب، دعا میخواند و من آمین
خلاصه میشود در تو، بهارستانی از غیرت
که از عطر حضورت شد، فضای شهر عطرآگین
تو ای بالانشین امشب، مرا با خود ببر... اما
تو بالا میروی بالا... و من پایینتر از پایین
هنوزم شعله میبارد، به دامان غزلهایم
غم هجر «جهانآرا»، تب اندوه «زینالدین»
✍🏻 #عبدالرحیم_سعیدیراد
🏷 #شهدا | #شهید_زینالدین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
گفتم که: دلت؟ گفت: لبالب ز امید
گفتم: سخنت؟ گفت: شعار توحید
گفتم: به چه ره بایدمان رفتن؟ گفت:
آن راه که میروند یاران شهید
✍🏻 #سیدحسن_حسینی
🏷 #شعر_پایداری | #شهدا
🇮🇷 @Shere_Enghelab