«ای غرور پوک!»
همچنان سنگین و سرسخت و مهیب و کور
آن شبافسونِ جنونآیین
آن پلشتی زادۀ دلقک
شهوتآوازِ ستممسلک.
میچکد از پوزۀ ذهنش
بافههای مرگ
دارهایی از عطش سرشار
وحشی و خونخوار
از تعفن میرسد
از ماورای باتلاق شب
بوی زرد توطئه میآید از افکار نامردش
چشم شهوتسیرتش سرریز سرمستیست
تاجر عریانی عشق است
تاجر سکس و سکوت و سُکر!
در نگاهش عشق ماسیده
گیسوان او پلاسیده
هرزهگرد کوچههای جسم.
باز میبلعد…
هشتپای قرن نافرجام
قرن اختاپوس!
از هراس سایهها میآید انگاری
چشمهایش نبش قبر صبح
مومیایی گشتۀ ظلمت
بیخبر از بعثت باران
مثل خواب مُردۀ مرداب،
در بلاهت غوطهور یکسر
ای تمدنزار بیحاصل!
زادگاه صنعت افیون
نشئۀ شب، ظلمت شیّاد!
قتلگاه فطرت خورشید
حیف، حرفم را نمیفهمی
شیشۀ حرف مرا سنگی
چون بدآهنگی.
ای غرور پوک، آمریکا!
ای توحش، ای شب اعظم
ای تو ابلیس بزرگ قرن
از نگاه شاخههای خویش
این غرور کاغذی را کاش میچیدی
چون جهان گرم طلوعی سبز و خورشیدیست.
شب نمیماند
ظلم زیبا نیست.
کاش میفهمیدی ای خفاش!
ای توهُم
سلطۀ مغبون
روزی از این روزها، تنها
در غروبی زرد
میمیری.
بعد تو، اما:
آسمان این جهان آبیست
باغ میروید
آب میجوشد
چشمهها جاریست.
باز شبنم هست
روی برگ گل
زندگی زیباست
عشق،
مهتابیست.
ای غرور پوک، آمریکا!
حرفهایم را
کاش میفهمیدی، اما حیف
تو نمیفهمی!
چون که فهم زندگی هرگز،
نیست در وسُع تو ای مرداب.
ای گُراز ابله پروار!
گرگ آدمخوار
از نژاد آدمی بیزار
مرگ، نوشت باد
مرگ، نوشت باد.
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #شعر_ضداستکباری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
جان شعلهور
آمد از لبخند باران، آمد از اشراق رود
مردی از آیینه روشنتر، صداقت تار و پود
کیست این مجنون عاشق؟ کیست این روح غریب؟
کیست این اندوه پرپر؟ کیست این داغ کبود؟
کیست این؟ یک شمس دیگر، وارث تیغ و غزل
کیست این؟ یک روح شرقی، وارث عشق و سرود
یک سرِ سبز و زبانی سرخ، جانی شعلهور
سهم این ققنوس آتشنوش طوفانگرد بود..
یک شب آمد سرخ مردن را تبسم کرد و رفت
ما نفهمیدیم اما، آن تبسم را چه سود!
مثل روح گل شکفت و مثل بوی گل پرید
تا که دل بستیم بر او، داغ او آمد فرود
مردی از خواب زمین کوچید، یک شب ناگهان
آسمان را خواب دید و شد پرستو پر گشود
این «غزلـآتش» فقط یک جرعه از اندوه اوست
آه اگر میشد بنوشم داغ او را، رود، رود...
تا زبانی سرخ دارد عشق در کام جنون
میتوان از «تندگویان» ای دل عاشق سرود
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #شهید_تندگویان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
در سنگر انتفاضه...
ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است
در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
آیینۀ نور
چادر نه، حریری از بهشت است، آری
آیینهٔ نور و سورهٔ بیداری
فصلی ز فروغ آفتاب زهراست
این چادر روشنی که بر سر داری
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #حجاب_فاطمی | #چادر
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بشارت
هر چند غمی به چشم تو پنهان است
در دست تو سنگ و در دلت ایمان است
پیروز تویی، قسم به «تین» و «زیتون»
پیروزیِ تو، بشارتِ قرآن است
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #فلسطین | #روز_قدس
🇮🇷 @Shere_Enghelab
قبلۀ نخستین
باید سخن از حقیقت دین گفتن
از حُرمَت قبلۀ نخستین گفتن
امروز برای شاعران تکلیف است
با لهجۀ شعر، از فلسطین گفتن
ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است
در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
ای معجزۀ قیامقامت، ای قدس!
خوننامۀ عشق و استقامت، ای قدس!
در راه رهایی تو جان میبازیم
ای قبلۀ دین، سرت سلامت، ای قدس!
با شوق رهاییات، نفَس میگیریم
ای قدس! تو را ز خار و خس میگیریم
ما خاک تو را -به تین و زیتون سوگند-
فردا ز نفاق و کفر پس میگیریم
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #فلسطین | #روز_قدس
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مطهری بودی
تو در نگاه زمین، فصل دیگری بودی
طلایهدار بهارانِ بهتری بودی
تو در نگاه زمین، فصل بارش «مردی»
طلوع فصل زلال «برادری» بودی
دلم تو را ز عدالت همیشه میپرسد
تو را که وارث شمشیر حیدری بودی
تو ای عدالت روشن! چه زود کوچیدی
تویی که وارث خشم ابوذری بودی
تو در تصور کوتاه ما نمیگنجی
تو ارتفاع شهادت، «مُطهری» بودی
دلم شبی که مُرید نگاه سبزت شد
در آسمان شهادت، کبوتری بودی
پس از تو سهم زمین، این فصول تکراریست
تو در نگاه زمین، فصل دیگری بودی
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #عالم_مجاهد | #شهید_آیتالله_مطهری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سنگر انتفاضه...
ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است
در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
هدایت شده از شعر انقلاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سنگر انتفاضه...
ای قدس! ظهور مُنتَظَر نزدیک است
خورشید دمیده و سحر نزدیک است
در سنگر انتفاضه پا بر جا باش
یک سنگ دگر بزن، ظفر نزدیک است
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین
🇮🇷 @Shere_Enghelab
به شوق صبح ظهور
بیا که جلوه ندارد بهار، دور از تو
و حرف تازه ندارد هَزار، دور از تو
شب است و روح جهان در غبار تاریکی
شکسته آینۀ روزگار، دور از تو
دلم گرفته از این روزگار انسانکٌش
شدم به فتنۀ دیوان دچار، دور از تو
به باغ میروم و غنچه غنچه میگریم
مرا به بزم شکفتن چه کار؟ دور از تو
نشسته مردم چشمم به خون ز تنهایی
و ایستاده دلم در غبار، دور از تو
در این زمانه ولی ایستادهام عاشق
به شوق صبح ظهور، استوار؛ دور از تو
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #شعر_انتظار
🇮🇷 @Shere_Enghelab
«ای غرور پوک!»
همچنان سنگین و سرسخت و مهیب و کور
آن شبافسونِ جنونآیین
آن پلشتی زادۀ دلقک
شهوتآوازِ ستممسلک.
میچکد از پوزۀ ذهنش
بافههای مرگ
دارهایی از عطش سرشار
وحشی و خونخوار
از تعفن میرسد
از ماورای باتلاق شب
بوی زرد توطئه میآید از افکار نامردش
چشم شهوتسیرتش سرریز سرمستیست
تاجر عریانی عشق است
تاجر سکس و سکوت و سُکر!
در نگاهش عشق ماسیده
گیسوان او پلاسیده
هرزهگرد کوچههای جسم.
باز میبلعد…
هشتپای قرن نافرجام
قرن اختاپوس!
از هراس سایهها میآید انگاری
چشمهایش نبش قبر صبح
مومیایی گشتۀ ظلمت
بیخبر از بعثت باران
مثل خواب مُردۀ مرداب،
در بلاهت غوطهور یکسر
ای تمدنزار بیحاصل!
زادگاه صنعت افیون
نشئۀ شب، ظلمت شیّاد!
قتلگاه فطرت خورشید
حیف، حرفم را نمیفهمی
شیشۀ حرف مرا سنگی
چون بدآهنگی.
ای غرور پوک، آمریکا!
ای توحش، ای شب اعظم
ای تو ابلیس بزرگ قرن
از نگاه شاخههای خویش
این غرور کاغذی را کاش میچیدی
چون جهان گرم طلوعی سبز و خورشیدیست.
شب نمیماند
ظلم زیبا نیست.
کاش میفهمیدی ای خفاش!
ای توهُم
سلطۀ مغبون
روزی از این روزها، تنها
در غروبی زرد
میمیری.
بعد تو، اما:
آسمان این جهان آبیست
باغ میروید
آب میجوشد
چشمهها جاریست.
باز شبنم هست
روی برگ گل
زندگی زیباست
عشق،
مهتابیست.
ای غرور پوک، آمریکا!
حرفهایم را
کاش میفهمیدی، اما حیف
تو نمیفهمی!
چون که فهم زندگی هرگز،
نیست در وسُع تو ای مرداب.
ای گُراز ابله پروار!
گرگ آدمخوار
از نژاد آدمی بیزار
مرگ، نوشت باد
مرگ، نوشت باد.
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #شعر_ضداستکباری
🇮🇷 @Shere_Enghelab
ققنوس
آمد از لبخند باران، آمد از اشراق رود
مردی از آیینه روشنتر، صداقت تار و پود
کیست این مجنون عاشق؟ کیست این روح غریب؟
کیست این اندوه پرپر؟ کیست این داغ کبود؟
کیست این؟ یک شمس دیگر، وارث تیغ و غزل
کیست این؟ یک روح شرقی، وارث عشق و سرود
یک سرِ سبز و زبانی سرخ، جانی شعلهور
سهم این ققنوس آتشنوشِ طوفانگرد بود..
یک شب آمد سرخ مردن را تبسم کرد و رفت
ما نفهمیدیم اما آن تبسم را، چه سود!
مثل روح گل شکفت و مثل بوی گل پرید
تا که دل بستیم بر او، داغ او آمد فرود
مردی از خواب زمین کوچید، یک شب ناگهان
آسمان را خواب دید و شد پرستو پر گشود
این غزلآتش فقط یک جرعه از اندوه اوست
آه اگر میشد بنوشم داغ او را، رود رود...
تا زبانی سرخ دارد عشق در کام جنون
میتوان از «تندگویان» ای دل عاشق سرود
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #شهدا | #شهید_تندگویان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
بشارت
هر چند غمی به چشم تو پنهان است
در دست تو سنگ و در دلت ایمان است
پیروز تویی، قسم به «تین» و «زیتون»
پیروزیِ تو، بشارتِ قرآن است
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشارت
هر چند غمی به چشم تو پنهان است
در دست تو سنگ و در دلت ایمان است
پیروز تویی، قسم به «تین» و «زیتون»
پیروزیِ تو، بشارتِ قرآن است
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #مقاومت_اسلامی | #فلسطین | #غزه
🇮🇷 @Shere_Enghelab
امام آینهها
امام، آن که دلش چشمهسار معنا بود
تمام زندگیاش یک قیام زیبا بود..
دلش مترجم آواز روشن خورشید
لبش مُفسّر لبخند صبح فردا بود
دلش انار ترکخوردۀ پر از آتش
گذارههای دلش دانه دانه پیدا بود
تمام زندگیاش بوی سادگی میداد
کسی به سادگی او نبود، آیا بود؟
دوباره آمد و آیینه را تبسّم کرد
امام آینههای بهارسیما بود
کسی به پینۀ دستان ما نمیخندید
امام -حامی ما پابرهنگان- تا بود
قسم به چشمه، ز چشمان او نشد سیراب
دلم که عاشق آن بیکرانه دریا بود
شبی تمام دلش جذب نور مطلق شد
غروب او چو طلوعش قشنگ و زیبا بود
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #امام_خمینی قدسسره
🇮🇷 @Shere_Enghelab
گریۀ بیداری
ما داعیۀ ظلمشناسی داریم
در مرثیه، لهجهای سیاسی داریم
همسنگر گریههای ما بیداریست
از روضه قرائتی حماسی داریم
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #شعر_عاشورایی | #ظلمستیزی
🇮🇷 @Shere_Enghelab
مهرِ عدالت
«خدا کند ورقِ روزگار برگردد»
ز جادههای سحر، آن سوار برگردد
زمین بلرزد و دیوار شب فرو ریزد
زمان بچرخد و آیینهدار برگردد
دوباره مهرِ عدالت بتابد از مشرق
به دستهای علی، ذوالفقار برگردد
خدا کند که فلسطین، ز غم شود آزاد
رها شود ز غم و از حصار برگردد
دوباره خنده به لبهای غزه بنشیند
به قلب مُضطربِ او، قرار برگردد
خدا کند برسد سیب سرخ لبنان باز
به این دیار مبارک، بهار برگردد
خدا کند که به پایان رسد شب هجران
ز جادههای سحر، آن سوار برگردد
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #شعر_انتظار | #فلسطین | #لبنان
🇮🇷 @Shere_Enghelab
«ای غرور پوک!»
همچنان سنگین و سرسخت و مهیب و کور
آن شبافسونِ جنونآیین
آن پلشتی زادۀ دلقک
شهوتآوازِ ستممسلک.
میچکد از پوزۀ ذهنش
بافههای مرگ
دارهایی از عطش سرشار
وحشی و خونخوار
از تعفن میرسد
از ماورای باتلاق شب
بوی زرد توطئه میآید از افکار نامردش
چشم شهوتسیرتش سرریز سرمستیست
تاجر عریانی عشق است
تاجر سکس و سکوت و سُکر!
در نگاهش عشق ماسیده
گیسوان او پلاسیده
هرزهگرد کوچههای جسم.
باز میبلعد…
هشتپای قرن نافرجام
قرن اختاپوس!
از هراس سایهها میآید انگاری
چشمهایش نبش قبر صبح
مومیایی گشتۀ ظلمت
بیخبر از بعثت باران
مثل خواب مُردۀ مرداب،
در بلاهت غوطهور یکسر
ای تمدنزار بیحاصل!
زادگاه صنعت افیون
نشئۀ شب، ظلمت شیّاد!
قتلگاه فطرت خورشید
حیف، حرفم را نمیفهمی
شیشۀ حرف مرا سنگی
چون بدآهنگی.
ای غرور پوک، آمریکا!
ای توحش، ای شب اعظم
ای تو ابلیس بزرگ قرن
از نگاه شاخههای خویش
این غرور کاغذی را کاش میچیدی
چون جهان گرم طلوعی سبز و خورشیدیست.
شب نمیماند
ظلم زیبا نیست.
کاش میفهمیدی ای خفاش!
ای توهُم
سلطۀ مغبون
روزی از این روزها، تنها
در غروبی زرد
میمیری.
بعد تو، اما:
آسمان این جهان آبیست
باغ میروید
آب میجوشد
چشمهها جاریست.
باز شبنم هست
روی برگ گل
زندگی زیباست
عشق،
مهتابیست.
ای غرور پوک، آمریکا!
حرفهایم را
کاش میفهمیدی، اما حیف
تو نمیفهمی!
چون که فهم زندگی هرگز،
نیست در وسُع تو ای مرداب.
ای گُراز ابله پروار!
گرگ آدمخوار
از نژاد آدمی بیزار
مرگ، نوشت باد
مرگ، نوشت باد.
✍🏻 #رضا_اسماعیلی
🏷 #شعر_ضداستکباری
🇮🇷 @Shere_Enghelab