eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.2هزار دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
5 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش تر زیبـــاترین و نـــاب تــــــرین اشعار کلاسیک ومعاصر در #کانال‌شـعــــرناب. آیدی جهت تبادل: @Fatemeh_t287 پل ارتباطی ما: https://harfeto.timefriend.net/16528142314913
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنقدر قوی باش تا هرروز با نگاه تازه ای با زندگی رو به رو شوی… زندگی یک مسابقه نیست، بلکه سفری است که هر قدم از مسیر آن را باید لمس کرد،چشید، و لذت برد🌱 روزبخیر🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهی که چو صبح، صادق‌القول شوی خورشید صفت، با همه کَس یک رو باش... ...🕊🔖
روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت شهریار گرامی باد دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین به علی شناختم من، به خدا قسم خدارا
شـعـــــرنـاب
روز شعر و ادب پارسی و بزرگداشت شهریار گرامی باد دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین به علی شناختم من
🌱❤️ شهریار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز متولد شد. دوران کودکی را - به علت شیوع بیماری در شهر - در روستاهای قایش قورشاق، خشگناب و بستان‌آباد سپری کرد. پدرش «حاج میرآقا بهجت تبریزی» نام داشت که در تبریز وکیل بود. پس از پایان سیکل (راهنمایی) در تبریز، در سال ۱۳۰۰ برای ادامه‌تحصیل از تبریز عازم تهران شد و در مدرسهٔ دارالفنون تا سال ۱۳۰۳ و پس از آن در رشتهٔ پزشکی ادامه‌تحصیل داد. حدود شش ماه پیش از گرفتن مدرک دکتری، به‌علت شکست عشقی و ناراحتی خیال و پیش‌آمدهای دیگر، ترک تحصیل کرد. پس از سفری چهارساله به خراسان، برای کار در ادارهٔ ثبت اسناد مشهد و نیشابور، شهریار به تهران بازگشت. در سال ۱۳۱۳ که شهریار در خراسان بود، پدرش حاج میرآقا خشگنابی درگذشت. او به سال ۱۳۱۵ در بانک کشاورزی استخدام و پس از مدتی به تبریز منتقل شد. دانشگاه تبریز شهریار را یکی از پاسداران شعر و ادب میهن خواند و عنوان دکتری افتخاری دانشکدهٔ ادبیات و علوم انسانی تبریز را نیز به وی اعطا کرد. در سال‌های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۰ اثر مشهور خود -حیدربابایه سلام- را می‌سراید. در تیر ۱۳۳۱ مادرش درمی‌گذرد. در مرداد ۱۳۳۲ به تبریز می‌آید و با یکی از بستگان خود به‌نام «عزیزه عبدِخالقی» ازدواج می‌کند که حاصل این ازدواج سه فرزند - دو دختر به نام‌های شهرزاد و مریم و یک پسر به نام هادی - می‌شود. شهریار پس از انقلاب ۱۳۵۷ شعرهایی در مدح نظام جمهوری اسلامی ایران سرود. وی در روزهای آخر عمر، به دلیل بیماری، در بیمارستان مهر تهران بستری شد و پس از فوت در ۲۷ شهریور ۱۳۶۷، بنا به وصیت خود در مقبرةالشعرای تبریز مدفون گشت 🌱🌺🌸❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
محض یادآوری بانو پاییز ک در راهه🍂😍
تو که راهی شدی نمی‌دانی معنیِ بی‌قرار یعنی چه مثل یک ماهواره‌ی تنها گم شدن در مدار یعنی چه حمله‌ی لشکرِ غزل دیدی؟ امشب از حسِ شعر لبریزم غرق آرامشی نمی‌فهمی لحظه‌ی انفجار یعنی چه می‌روی سمتِ یک فراموشی چمدانی گرفته دستت را شاعری بی‌قرار می‌فهمد سوتِ تلخِ قطار یعنی چه تو دلم را زدی به دریاها این دلی که ندیده دریا را چشم دریایی‌ات به من فهماند آبیِ بی‌گدار یعنی چه مدتی می‌شود پُر از دردم مثل یک سالِ پیشِ حالِ خودت تو خودت هم که خوب می‌دانی قرص روزی سه‌بار یعنی چه باز با میله‌های مواجی چشم‌های تو در محاصره‌اند مژه‌هایت به من نشان دادند آسمان در حصار یعنی چه با شنیدن نمی‌شود فهمید حال و روزم چگونه می‌گذرد تا نبینی مرا نمی‌فهمی مرده‌ی بی‌مزار یعنی چه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اگر چه حال مرا از کسی نمی پرسی… همینکه حال تو خوب است حال من خوب است!
زیباییِ تو خانه بَرانداز تَرین است ...
لبت “نه” گوید و پیداست می‌گوید دلت آری که اینسان دشمنی یعنی که خیلی دوستم داری😃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر روز صبح پلک هایت فصل جدیدی از زندگی را ورق میزند سطر اول همیشه این است: خدا همیشه با ماست... سلام صبح بخیر روزتون در پناه خداوند مهربان زندگیتون زیبا و پر برکت🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من عاشق پاییز و زمستانم! 🍁🍂 عاشق اینم که پشت پنجره‌ی بخارزده بنشینم و گرمای فنجان چای را در پنجه‌ی دستانم حس کنم ! باران ، نم‌نم و آرام خیابان‌ها را خیس کند و من این طرف پنجره به لطافت قشنگ آسمان زل بزنم ! قند در دلم آب شود و بعد از جوشش ذوقِ کودکانه‌ام ، انگشتانم را روی شیشه بچرخانم و شکلک‌های دوران بچگی را رویش زنده کنم ! من از اول هم سرما را به گرما ترجیح دادم ! هر فصلی که زور سرمایش به گرما بچربد را دوست دارم ! تابستان قهرش نگیرد ولی من آفتابِ کمرنگ زمستان را به خورشید سوزان تابستان ترجیح می‌دهم...! من دلم خنک شدن می‌خواهد... وگرنه همه‌ی ما از داغیِ تابستان‌های زمانه ، به قدر کافی سوخته‌ایم ! 🌱💛
『ولی هیچ‌چیز زیباتر از این نیست که پس از دلمردگی‌ای دراز، باری دیگر نور در وجود تو سر برارد..🌱』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای آنکه دل از نام تو آرام گرفته گل بوی نسیم ازدهنت کام گرفته تو یک غزل نابی و انگار که طبعم از قهوه ای چشم تو الهام گرفته درخواب تورادیدم وخوشحال نبودی از صبح مگر این دلم آرام گرفته؟؟ بگذشت همه عمروجوانی، که نکردیم حالم دگر از گردش ایام گرفته آخرچه بگویم به توای عشق، گلویم از دست تو بغضی پُر دشنام گرفته با این همه زیبایی و از این همه آشوب دیگر سرم ازدست تو سرسام گرفته
‌‌ ای کاش آنهایی که دلِ ماندن ندارند؛ پای آمدن هم نداشتند.
4_6001321200989509175.mp3
8.84M
🎶🎶 برای گریه هایت شانه آوردم نفهمیدی برایت یک دل دیوانه آوردم نفهمیدی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خواهی نخواهی عشق ویرانی‌ست در هر حال پایان هر عشقی پشیمانی‌ست در هر حال یا اشک شوق دیدنت یا اشک دلتنگی دنیای من با عشق بارانی‌ست در هر حال هر اتفاقی در زمان خود فقط زیباست وقتی نمی‌افتد پشیمانی‌ست در هر حال یا وحشت تنها شدن یا ترس دل بستن عاشق شدن تنها پریشانی‌ست در هر حال یک روز با تنهایی و یک روز با آغوش این عشق بی شک قاتلی جانی‌ست در هر حال شاید صلاح هر دوی ما رفتنت باشد دل کندنت "آغاز ویرانی‌ست" در هر حال تصمیم رفتن یا نرفتن با خودت، اما لطفا نرو، این حرف پایانی‌ست در هر حال