eitaa logo
شـعـــــرنـاب
4.1هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
7 فایل
خامش نشسته شـعرم ، در پیش دیدگانت ای شیوه ی نگاهت،از #شعرناب خوش آیدی جهت تبلیغات : @sherijat_tab پل ارتباطی ما: @Fatemeh_t287 اینجا حرفاتونو میشنوم: https://harfeto.timefriend.net/17540728553291
مشاهده در ایتا
دانلود
ليقه‌ای ابریشمی در چشمهات انداختی از مرکّب قطره‌ای در این دوات انداختی پیچ و تاب ِ آبشار گیسوانت "نیل" گون بر سرت ! انگار  موجی از "فرات" انداختی از حصار ِ روسری گوش ِ تو را تا دید شیخ چید، انگوری که بیرون از حیاط انداختی "خواجه عبدالله " وقتی خنده‌ات را دید گفت: شاعری را از سر" پیر هرات"  انداختی.. با "طلای سرخ "لبهای ظریفت سالهاست رونق بازار را از "قائنات " انداختی... وقت بوسیدن شده" حی علی خیرالعمل" با " قد" و " قامت" مرا یاد صلاة انداختي ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
گرچه امشب اشتباهی رو به ما آورده ای راه و رســم ِ مهــــربانی را بجـا آورده ای پا بنه بـر تار و پودِ فـرش چشمانم که تو باخودت یک آسمان عشق وصفا آورده ای آنچه ازسر تاکمر میریزد از ابریشم است روی دوشت موجی از زلف رهـا آورده ای در میـان کوچـه هـا از عطــرِ شیـرازِ تنت حــافظ ِ شـــوریـده را تا دلگـشا آورده ای آخـر ای گلچهــره یِ خنـدان لـب ِ بالا بـلا ایـن همـه افسونگری را از کجـا آورده ای دربرم بنشین که عمری تشنه ی مهر توام کــــز دیــارِ همـــــــدلی آبِ بقــا آورده ای کلبــه ی ما را عسل بانـو معطـر کرده ای لا بــه لای دامنــت گلپـونـه هـا آورده ای ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
هدایت شده از 😍حس خوب😍
1.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‌‌♥ ‌ ❍ㅤ   ⎙ㅤ  ⌲ ꪶⅈ𝕜ꫀ 𝓒ꪖₘₘꫀₙₜ ડꪖꪜꫀ ડꫝꪖ𝕣ꫀ هیچ کس!هیچ کس اینجا به تومانندنشد ♡ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌◍⃟ https://eitaa.com/arefehmmmm
گرچه از دست تو فریاد به جایی نرسید لب فرو بستم و بیداد به جایی نرسید بی تو اسفند شبی رفت به دنبال بهار آخرش تا خود خرداد به جایی نرسید نهراس از همه ی عمر پریشانی ، موج جز از آشفتگی باد به جایی نرسید از به مرغان رها سنگ‌زدن ، فهمیدم هرکه از بند شد آزاد ، به جایی نرسید نه فقط ما و رقیبان ، نه فقط دانه ی اشک هر که از چشم تو افتاد ، به جایی نرسید سنگ سختی شدی و باز دلم همچون رود تا به پای تو نیفتاد به جایی نرسید گاهی یک فاتحه هم قبر مرا مهمان کن هر که را برده ای از یاد ، به جایی نرسید قصه ی عشق تو هر چند که شیرین اما مثل افسانه ی فرهاد ، به جایی نرسید ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
کافونه(cafune ) يه کلمه پرتغالی_برزیلیه و جز منحصر به فرد ترین کلمات دنیاست. به معنی؛ "حرکت دادن نرم انگشتان میان موهای کسی که دوستش داری" ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
شبیهِ خویش ، کلِ شهر را دیوانه میبینم تو از هر کوچه ای رد می شوی میخانه میبینم تو چشم خویش برهم میزنی، من در خیال خود شراب کهنه را پیمانه در پیمانه میبینم هراسی نیست این دلداده را از رنج ، تا وقتی برای گریه ام ، این شانه را مردانه میبینم تو در اندیشه ی آزادی ام از بند این عشقی من از امروز هم این پیله را پروانه میبینم تو دریایی حقیقت در دلت گنجانده ای ، جز تو تمام زندگی را جرعه ای افسانه میبینم چه کردی با منِ غمْ آشنا ، ای یار دیرینه که در آیینه ها تصویرِ یک بیگانه میبینم خبر آورده از کویت ، صبا ؛ شعر مرا خواندی بیا در گوش من نجوا بکن : رویا نمیبینم !
قبل از اینکه دَربِ خانه را باز کنم؛ لا به لای پیامهایِ مخاطبینم نامش را پیدا میکنم و تُند و هول هولکی مینویسم: -سلام من دارَم میرم.‌‌ دوستت دارم ! بهتر از خودش میشناسمش که خیلی اهل چرب زبانی و بازی با الفظ پُرسوز و گداز نیست وشبیه به هیچکدام از دلدادگان رمان های خیالی ! درب را بازمیکنم و بَندِ کفشم را دور انگشتم میکنم تا به شکلِ یک پاپیونِ دوگوشِ متوسط در بیاید که جوابم را میدهد به دوسه جمله یِ کوتاه که: +سلام باشه عزیزم؛ لِباسِ گرم بپوش سرما نخوری.. قُفلِ دربِ خانه را سه بار پشت سرهم میبندم تا پایم را میگذارم توی خیابان و نسیم سرد گونه هایم را قلقلک میدهد لَبخندِ کوچکی روی صورتم مینشیند... بهتر از هرکسی میشناسمش و میدانم که این لباس گرم بپوش سرما نخوری ، همان عشق است با طَعمِ غلیظِ دوستت دارم...🙃♥️
وقت آن شد که دلم را بگذارم بروم با تو او را تک و تنها بگذارم بروم به کجا می‌شود از معرکه‌ی عشق گریخت گیرم امروز از این‌جا بگذارم بروم سرنوشت من مجنون هم از اول این بود سر دیوانه به صحرا بگذارم بروم با جنون قلم و لرزش دستم چه کنم فرض کن روی دلم پا بگذارم بروم از تمنای لبت با عطشی آمده‌ام قایقم را لب دریا بگذارم بروم سال‌ها گوشه‌ی چشم تو بلاتکلیفم یا بفرما نظری یا بگذارم بروم من تو را با خود زیبای تو در آینه‌ات بهتر آن است که تنها بگذارم بروم همه‌ی سهم من از عشق همین شد که گلی گوشه‌ی خاطره‌ات جا بگذارم بروم ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈ @Shere_naab ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مثل زهری تلخ در شیرینی قندی کثیف بر لبانت نقش بست آن‌روز لبخندی کثیف خوب یادم هست آن لبخند زهرآلود را پارک ساعی، ساعت شش، عصر اسفندی کثیف پنج ماه از بیستم اسفند تا مرداد رفت ما جدا اما رقم می‌خورد پیوندی کثیف رفتی و در نکبت تنهایی‌اش جان کند دل مثل یک زندانی مسلول در بندی کثیف بی‌تو تهران چیست؟ آیا از بلندی دیده‌ای؟ آسمانی تیره، برجی کج، دماوندی کثیف
عطر نفس‌ات می‌رسد از آن سوی گوشی حیف است که پیراهن گلدار نپوشی دریایی و امواج تنت خیره‌کننده‌ست حق داری اگر گاه‌گداری بخروشی تو رد شدی و مست شدند آدم و عالم کی باز شده دکه‌ی مشروب‌فروشی؟ هر کس که تو را دیده در این شهر، کشیده‌ست یک عمر فقط دردسر خانه‌به‌دوشی نام نرسیدن شده در مسلک ما: عشق در کشور ما باب شده خام‌فروشی! لب‌سوزترین چای جهان بودم و هربار تو دیر رسیدی که مرا سرد بنوشی! هرچند قرار است نباشم و نبینم در مجلس امشب نکند ساده بپوشی! ❤️
سخت ترین نوع شعر آن است که چندین صفت پشت سر هم استفاده شود: بربود دلم در چمنی سرو روانی زرین کمری، سیمبری، موی میانی خورشیدوشی، ماهرخی، زهره جبینی یاقوت لبی، سنگدلی، تنگ دهانی عیسی نفسی، خضر رهی، یوسف عهدی جم مرتبه‌ای، تاجوری، شاه نشانی شنگی، شکرینی، چو شکر در دل خلقی شوخی، نمکینی، چو نمک شور جهانی جادوفکنی، عشوه‌گری، فتنه‌پرستی آسیب دلی، رنج تنی، آفت جانی بیدادگری، کج کلهی، عربده‌جویی لشکرشکنی، تیر قدی، سخت کمانی در چشم امل معجزهٔ آب حیاتی در باب سخن نادرهٔ سحر بیانی بی زلف و رخ و لعل لب او شده سعدی آهی و سرشکی و غباری و دخانی
چقدر خواب ببینم که مال من شده ای و شاه بیت غزل های لال من شده ای  چقدر خواب ببینم که بعد آن همه بغض جواب حسرت این چند سال من شده ای  چقدر حافظ یلدا نشین ورق بخورد؟ تو ناسروده ترین بیت فال من شده ای چقدر لکنت شب گریه را مجاب کنم خدا نکرده مگر بی خیال من شده ای هنوز نذر شب جمعه های من اینست که اتفاق بیفتد حلال من شده ای که اتفاق بیفتد کنارتان هستم برای وسعت پرواز بال من شده ای میان بغض و تبسم میان وحشت و عشق تو شاعرانه ترین احتمال من شده ای مرا به دوزخ بیداریم نیازی نیست عجیب خواب قشنگی است مال من شده ای