جمعـهشد باز دل و روح و روان درگیرت
میکشد سمت تو هر سوخته را زنجیرت
اسب را زین کن و شمشیر بکش زود بیـا
ما به قــــربان تو و اسب تو و شمشیرت
سن مان کمتر از اینست خودت میدانی
حسرتت کــــرده سر و ظاهر ما را پیرت
کار دنیـــــــــا شده بازیچهی بی تدبیران
چشممـــان هست به در تا برسد تدبیرت
کاش مرغوب شود مثـــل طلا یک روزی
مس بی ارزش مـــــــان از مدد اکسیرت
باید از حق و عدالت بنویسی هـــــــرجا
یک جهـــــــان منتظر خط تو و تحریرت
روی زیبـــای تو را می طلبد جان هرچند
هست در آلبوم سینه یمـــــــان تصویرت
#یاصاحبالزمان
اسماعیلعلیخانی
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«زیبایی دیدن
یا
«مثبت اندیشیدن»
مسئله این است
#جمعههایانتظار
🌱آنکه بر درد همه هست دوا می آید
قائم آل محمد به خدا می آید...
🌱در دعای فرجم حدسوگمان نیست که من
به یقینم که اباصالحِ ما می آید...
🌱جمعه ها دیده گریان و دعای ندبه
زیر لب زمزمه و شور و صفا می آید....
🌱ای عزیزی که به دنبال وفا میگردی
با خبر باش که سلطان وفا می آید...
🌱عاشقان چشم به راه گل نرگس باشید
اندکی صبر که با ذکر و دعا می آید ...
#اللهمعجللولیک الفرج
🌹 🌹 🌹
#مهدی_ع
درد دل با امام زمان عج
🌹🌹🌹🌹🔷🔷🔷🔷🔴🔴🔴🔴🔵🔵🔵❤️❤️❤️‼️
گل هرروزهٔ من درکجایی
نماز وروزهٔ من درکجایی
کجایی ای یگانه دلنوازم
توئی تنها امید و چاره سازم
بیا ای دارو و درمان دردم
برای تو اسیر و دوره گردم
بیا تا درد ما درمان بگیرد
بیا مجنون تو سامان بگیرد
بیا ای نازنین دورت بگردم
زهجرانت ببین لبریز دردم
بیا ای اختر دلهای خسته
بیا امید دلهای شکسته
بیا دنیا پر از فسق و فجور است
عدالت بی تو از ما خیلی دور است
بیا آقا بنای عدل به پا کن
به دین حق تو ما را آشنا کن
ببین بر روی دین زنگار گرفته
ضعیفان را غنی بیگار گرفته
ببین دین خدا خیلی غریب است
ببین شیعه چگونه بی حبیب است
(صفا) گر چه به دلها غم زیاد است
رسد روزی که روزِ عدل و داد است 🌹🌹🌹
حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
هدایت شده از کانال ܝوܢܚ݅ܝ̇ߺܭَـــܝܨ و ܢ̣صــــیܝࡅ߳ߺߺܙ
🌷✨اول هفته تون گلباران
💕✨یک سلام صمیمی
🌼✨يک د نیا ارادت
🌷✨يک جام شفق
💕✨تقدیم
🌼✨به دوستانی
🌷✨که بهانه مهر
💕✨و سرآمد ِعشقند
🌼✨وجودتان سبز و
🌷✨روزتون پراز خیر و برکت
#کانال_روشنگری_و_بصیرت
#قرارگاه_بسوے_ظهور
@uphjnv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آدمک معرفت اینجا رسم نیست.....
کانال ܢܚ݅ܫܝ ܫܠࡐܨ
سلام اربابم آتش عشق تو برداً وسـلاما نشده صبحبیاذن توخورشیدجهان پانشده پسرفاطمهسوگند کهجز پیش
گرمیسرنیستماراکاماو؛
عشقبازۍمیکنیمباناماو . . !
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
در رکوع و سجودِ خامنه ای
من هم از دور سرنگون دلم
خاصه وقتِ قنوت او کز غیب
دست ها می شود ستون دلم
او به یک دست و من هزاران دست
با وی افشانم از بطون دلم
عرشیان می کشند صف به نماز
از درون دل و برون دلم
من برونی نیم، خدا داند
کاین صلا خیزد از درون دلم
#حکیم_شهریار
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
ﺩﯾﺪﻣﺖ ﻭﻩ ! ﭼﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﯾﯽ ﻭ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﻣﺎﻩ ﻣﻦ ، ﺁﻓﺖ ﺩﻝ ، ﻓﺘﻨﻪ ﺟﺎﻧﻬﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﭘﺸﺖ ﻫﺎ ﮔﺸﺘﻪ ﺩﻭﺗﺎ، ﺩﺭ ﻏﻤﺖ ﺍﯼ ﺳﺮﻭ ﺭﻭﺍﻥ
ﺗﺎ ﺗﻮ ﺩﺭﮔﻠﺸﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﮔﻞ ﯾﮑﺘﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﺧﻮﺑﯽ ﻭ ﺩﻟﺒﺮﯼ ﻭ ﺣﺴﻦ ﺣﺴﺎﺑﯽ ﺩﺍﺭﺩ
ﺑﯽ ﺣﺴﺎﺏ ﺍﺯ ﭼﻪ ﺳﺒﺐ ﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺯﯾﺒﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﺣﯿﻒ ﻭ ﺻﺪﺣﯿﻒ ﮐﻪ ﺑﺎﺍﯾﻨﻬﻤﻪ ﺯﯾﺒﺎﯾﯽ ﻭ ﻟﻄﻒ
ﻋﺸﻖ ﺑﮕﺬﺍﺷﺘﻪ ﺍﻧﺪﺭﭘﯽ ﺳﻮﺩﺍ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﺷﺐ ﻣﻬﺘﺎﺏ ﻭ ﻓﻠﮏ ﺧﻮﺍﺏ ﻭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺑﯿﺪﺍﺭ
ﺑﺎﺯ ﺁﺷﻮﺑﮕﺮ ﺧﺎﻃﺮ ﺷﯿﺪﺍ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﺑﯿﻦ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﻣﻬﺖ ﺭﻗﺺ ﮐﻨﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ
ﻟﻄﻒ ﺭﺍ ﺑﯿﻦ ،ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺭﻭﯾﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺧﺒﺮﯼ ﻧﯿﺴﺖ ﭼﻪ ﻏﻢ
ﻧﺎﺯﻧﯿﻨﺎ ، ﺗﻮ ﭼﺮﺍ؟ ﺑﯽ ﺧﺒﺮ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺷﺪﻩ ﺍﯼ
#شعر_شهریار
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
حتی اگر خستهای یا حوصله نداری؛
نمازهایت را عاشقانه بخوان!
تکرار هیچ چیز جز نمــــــــاز
در این دنیا قشنگ نیست...
شهیدمصطفیچمران
.
🗓بهمناسبت روز ۲۷ شهریور، سالروز خاموشی چراغ پرفروغ شعر و ادب پارسی، استاد سیدمحمدحسین بهجت تبریزی متخلص به #شهریار
🍃 شهریار شهرآشوب
بنال با غزلم ای سهتار شهرآشوب
دوباره ولوله کن ای نگار شهرآشوب
تو شهسوار کلامی تو پیک امیدی
ز گرد راه برون آ سوار شهرآشوب
دل خزانزدهام را فقط تو درمانی
برس به داد من ای نوبهار شهرآشوب
میان باغ تغزّل همیشه سرسبزی
اگرچه سرخدلی، لالهزار شهرآشوب
اگر تمام شده شمع و مرده اختر پاک
نمیکنم گله، شبزندهدار شهرآشوب
سحر به بوی گلستان دمی شدم در باغ
به بوی لاله و گل ای هزار شهرآشوب
عروس طبع تو را شانه میزدم دیشب
به یاد زلف تو ای شهریار شهرآشوب
#محمدتقی_عارفیان، بهار ۱۳۷۵
شعرخوانی محمدرضاسهرابی نژاد.mp3
774.1K
یارب یارب ! به تو پناه آوردم
چشمان ترو ،روی سیاه آوردم
گفتم که تهی دست نیایم پیشت
طاعات نداشتم « گناه » آوردم !
با دیده پر اشک ولی دست تهی
آید به زیارت تو با روسیهی
غرق گنهم به وسعت رحمت تو
می ترسم که نکرده باشم گنهی
یک لحظه فقط ز یاد حق غافل شد
اعمال تمام روز او زایل شد
از دود و دم زمانه روگردان بود
حسرت که کشید روزه اش باطل شد
#محمدرضا_سهرابی_نژاد
#شعرخوانی
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میکند
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
ور نه قاضی در قضا نامهربانی میکند
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
از حرم جا مانده ای
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
” از حرم جا مانده ای ” هم صحبت جامانده هاست
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست
کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست
در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست
شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست
من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست
دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست
تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست
مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست
حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست
” صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری `
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست
طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند
علیرضا خاکساری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
"شهریارا" گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
«شهریار»