شعرخوانی محمدرضاسهرابی نژاد.mp3
774.1K
یارب یارب ! به تو پناه آوردم
چشمان ترو ،روی سیاه آوردم
گفتم که تهی دست نیایم پیشت
طاعات نداشتم « گناه » آوردم !
با دیده پر اشک ولی دست تهی
آید به زیارت تو با روسیهی
غرق گنهم به وسعت رحمت تو
می ترسم که نکرده باشم گنهی
یک لحظه فقط ز یاد حق غافل شد
اعمال تمام روز او زایل شد
از دود و دم زمانه روگردان بود
حسرت که کشید روزه اش باطل شد
#محمدرضا_سهرابی_نژاد
#شعرخوانی
میرسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی میکند
شهریارا گو دل از ما مهربانان مشکنید
ور نه قاضی در قضا نامهربانی میکند
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
از حرم جا مانده ای
هرکجا رفتم شنیدم صحبت جامانده هاست
جای من هم در میان هیئت جامانده هاست
دور هم جمعیم تا ابراز همدردی کنیم
” از حرم جا مانده ای ” هم صحبت جامانده هاست
یک زیارتنامه خواندن ظهر روز اربعین
گوشه ی صحن و سرایت ؛ حسرت جامانده هاست
کربلا روزی هر کس شد گوارای وجود
آرزو ماندن به دل هم قسمت جامانده هاست
در خیالم بارها شش گوشه را بوسیده ام
عشق بازی با تو کار خلوت جامانده هاست
شهر خالی میشد از عشاق تو یادش بخیر
ازدحام شهرمان از کثرت جامانده هاست
گریه شاید درد دوری از تو را تسکین دهد
مثل شمعی سوختیم این عادت جامانده هاست
من یقین دارم به او اجر زیارت می دهند
هرکسی روز جزا در کسوت جامانده هاست
بعد زوار حریمت حالی از ماهم بپرس
نوبتی هم باشد اقا نوبت جامانده هاست
دست مان از پنجره فولاد هم کوتاه شد
این هم آقای غریب از غربت جامانده هاست
تکیه ها را شعبه ای از کربلا خواهیم کرد
تکیه ها چشم انتظار همت جامانده هاست
مادرت حتما به هر جامانده ای سر می زند
این تمام دلخوشی و لذت جامانده هاست
حال و روزم را رقیه خوب می فهمد حسین
حاجت طفل یتیمت حاجت جامانده هاست
” صد پسر در خون بغلطد گم نگردد دختری `
خواندن از طفل سه ساله سنت جامانده هاست
طفل از روی شتر افتاده را سیلی زدند
از حرم جامانده ای را بی هوا سیلی زدند
علیرضا خاکساری
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می کند
بلبل شوقم هوای نغمه خوانی می کند
همتم تا میرود ساز غزل گیرد به دست
طاقتم اظهار عجزو نا توانی می کند
بلبلی در سینه می نالد هنوزم کاین چمن
با خزان هم آشتی و گل فشانی می کند
ما به داغ عشقبازیها نشستیم و هنوز
چشم پروین همچنان چشمک پرانی می کند
نای ما خاموش ولی این زهره شیطان هنوز
با همان شور و نوا دارد شبانی می کند
گر زمین دود هوا گردد همانا، آسمان
با همین نخوت که دارد آسمانی می کند
سالها شد رفته دمسازم زدست اما هنوز
در درونم زنده است و زندگانی می کند
با همه نسیان تو گویی کز پی آزار من
خاطرم با خاطرات خود تبانی می کند
بی ثمر هر ساله در فکر بهارانم ولی
چون بهاران می رسد با من خزانی می کند
طفل بودم دزدکی پیر و علیلم ساختند
آنچه گردون می کند با ما نهانی می کند
می رسد قرنی به پایان و سپهر بایگان
دفتر دوران ما هم بایگانی می کند
"شهریارا" گو دل از ما مهربانان نشکنید
ورنه قاضی در قضا نامهربانی می کند
«شهریار»
نعشه ی شعرم ولی دارم خماری میکشم
گوشه دنج اتاقم بی قراری میکشم
تکه های خاطراتم راکنارم چیده ام
پشت عکس یادگاری،یادگاری میکشم
روزگارم را اگریک روز نقاشی کنم
یک قفس با خاطرات یک قناری میکشم
شهریار #کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
کانال ܢܚ݅ܫܝ ܫܠࡐܨ
باز هم شَب شد و دلتنـگیِ ما روشـن شد...
کاش امشب کربلا بودیم...
همینقدر ساده:)
هدایت شده از کانال شمیم معارف اسلامی
💖✨آخرین یکشنبه تابستان
🌸✨و شهریور ماهتون بخیر
💖✨دلتون پراز طراوت
🌸✨دستتون پراز سخاوت
💖✨شادیتون بی نهایت
🌸✨زندگیتون پراز برکت
💖✨و روزو روزگارتون
🌸✨پراز شادی و بروفق مراد
💖✨روزتون زیبا و پراز موفقیت 〰️💠〰️💠〰️💠〰️💠〰️
#کانال_شمیم_معارف_اسلامی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
#مولا_جانم
🍁ای عشقِ بینشان بهخدا خستهام بیا
چون موسم خزان بهخدا خستهام بیا...
🍁 آخر بیا، بگو به چه اسمی بخوانمت؟
یا صاحبالزمان به خدا خستهام بیا...
العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
با اینکه خسته میشوم و گاه کم حواس
اشکم هنوز هست...حبیبم تو را سپاس
در حسرت زیارت تو رفت عمر من
روزم به گریه طی شد و شبهام التماس
یکشب در این لباس عزایت مرا بخر
شاید به چشم مادرت آیم در این لباس
ما را نمیبری به حرم؟؟ قهر کرده ای؟
بگذر از این گدای بدِ قدرناشناس
روزم شبیه زلف سیاهت چه درهم است
زینب تمام راه به لب داشت این قیاس
رضا وکیل آذر
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
الهی!
گاهی فراموش میکنم که
وقتی کسی کنار من نیست
معنایش این نیست که تنهایم
معنایش این است
که همه را کنار زدی که خودم باشم و خودت...
شهیدچمران
کانال ܢܚ݅ܫܝ ܫܠࡐܨ
هرجا سؤال شد دلت در کجا خوش است؟
بی اختیار بر دهانم #کربلا نشست ...
سلام علی الحسین
وعلی علی بن الحسین
وعلی اولادالحسین
وعلی اصحاب الحسین
وعلی عباس الحسین
مثل آن مرداب غمگینی که نیلوفر نداشت
حال من بد بود اما هیچ کس باور نداشت!
خوب می دانم که "تنهایی" مرا دق می دهد
عشق هم در چنته اش چیزی از این بهتر نداشت!
آنقدر می ترسم از بی رحمی پاییز که
ترس من را روز پایانی شهریور نداشت!
زندگی ظرف بلوری بود کنج خانه ام
ناگهان افتاد از چشمم، ولی مو برنداشت!
حال من، حال گل سرخی ست در چنگ مغول
هیچ کس حالی شبیه من به جز "قیصر" نداشت!
مریم آرام
🔺جامانده!
ای که از کربوبلا رفتنمان ترساندی
دل ما کرب و بلا شد، تو کجا جاماندی!
همه یک سال به امّید همین یکروزند
سنگ انداختی و اینهمه دل سوزاندی
نعل تازه است که بر اسب شما میبینم
راه بر یاری ما بستی و بد تازاندی
به خیالت همه را از طپش انداختهای
تازه این چشمهی خشکیزده را جوشاندی
تو که اکسیر غم عشق نمیدانی چیست
لااقل کاش که در خاطرهها میخواندی
عشق فرمود شِفا بر سر خاک شهداست
عشق را دیدی و فهمیدی و روگرداندی
حرم آنجاست که دلها به شکستن برسند
قصه را بی که بخواهی به همه فهماندی
ای که دیروز در این قافله کردی رخنه
خوب خود را تو در این معرکه بشناساندی
#مهدی_جهاندار
#کانال_شعر_علوی
#قرارگاه_بسوی_ظهور
@Sheroadab_alavi
🏴🍃 شرح حال دل جا مانده از قافله
خسته ام! شد خواب و رؤیایم فراق کربلا
شد تقاص معصیت هایم فراق کربلا
پای پرچم مینشینم، از نفس افتاده ام
لرزه ها انداخت بر پایم فراق کربلا
بغض کرده مادرم رو به حرم! شد علتِ-
-بیقراری هایِ بابایم فراق کربلا
فکر و ذکرم در دو عالم همنشینی با حسین(ع)
همّ و غمّ هر دو دنیایم فراق کربلا
پا به پای زائران ویزا و دعوتنامه نه...
میرسد از دست آقایم فراق کربلا
یاد چاییِ عراقی اشک میریزم فقط
میچکد هر لحظه در چایم فراق کربلا
خاطرات اربعین دارد مرا دق میدهد
کرده درگیرِ بلایایم فراق کربلا
در قیامت مطمئنم میشوم خسران زده
میزند آتش به فردایم فراق کربلا!
صلی الله علیک یاأباعبدالله الحسین_ع
أللهم ارزقنا کربلا
مرضیه عاطفی