مداحی آنلاین - به علی بگو آقاجون - مجتبی رمضانی.mp3
3.54M
به علی بگو آقاجون حواست به منم باشه.😔💔
#حرم_لازمم_بطلب_مولا
😭😭
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
Ali Zand Vakili - Fasle Parishani (320).mp3
8.96M
تقدیم بہشهیدغیرت💔🥲
#داداشحمیدرضا🌱
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷💌💐━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━💐💌🌷━━━┛
yeknet_ir_zamine_shahadat_imam_sadegh_1399_03_27_vahid_shokri.mp3
9.35M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴سیاهی ها میخونن دوباره مرثیه
🌴غربت این طایفه از قدیم ارثیه
🎙 #وحید_شکری
12.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 برای شناخت فردوسی بزرگ این ۱۰۰ ثانیه را از دست ندهید...
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
┏━━━🌷💌💐━━━┓
@Sheroadab_alavi
┗━━━💐💌🌷━━━┛
yeknet_ir_zamine_shahadat_imam_sadegh_1399_03_27_vahid_shokri.mp3
9.35M
🔳 #شهادت_امام_جعفر_صادق(ع)
🌴سیاهی ها میخونن دوباره مرثیه
🌴غربت این طایفه از قدیم ارثیه
🎙 #وحید_شکری
6.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#امام_صادق_ع_شهادت
دارد میان هیئت خود گریه میکند
با اهل بیت عصمت خود گریه میکند
با داغ هتک حرمت خود گریه میکند
دارد برای غربت خود گریه میکند
آتش گرفت خانهاش اما سپر نداشت
بینِ چهار هزار نفر یک نفر نداشت
مشعلبهدستها وسط خانه ریختند
یک عده بی حیا وسط خانه ریختند
تا اینکه بی هوا وسط خانه ریختند
اموالِ خانه را وسط خانه ریختند
بین نماز بود و مجالش ندادهاند
حتی امان به اهل و عیالش ندادهاند
بین هجوم بی خبر و یاد مادر است
دیوارهای شعلهور و یاد مادر است
تنها میان درد سر و یاد مادر است
افتاده است پشت در و یاد مادر است
شکر خدا خمیده به دیوار بر نخورد
بال و پرش به تیزی مسمار بر نخورد
این پیرِ سالخورده عصا بر نداشته
آرامتر هنوز عبا بر نداشته
نعلین خویش را به خدا بر نداشته
شیخِ حرم عمامه چرا بر نداشته
او را کشان کشان وسط کوچه میکِشند
در پیش این و آن وسط کوچه میکِشند
آتش مسیر رفتن او را گرفته است
طفلی ز ترس دامن او را گرفته است
چه بد طناب گردن او را گرفته است
راه نفس کشیدن او را گرفته است
از بس دویده، خسته شده، بی رمق شده
این پیرمردِ غمزده خیس عرق شده
گیرم خمیده در بر انظار رفته است
پای برهنه از سر بازار رفته است
گیرم به پای هر قدمش خار رفته است
با دستِ بسته مجلس اغیار رفته است
شکر خدا که پیرهنش پا نخورده است
در زیر چکمهها دهنش پا نخورده است
میگفت بین ازدحام: آه عمّه جان
افتاده بود یاد خیام؛ آه عمّه جان
آه از نگاه مردم عام؛ آه عمّه جان
از ماجرای بزم حرام؛ آه عمّه جان
دستش به روی خاک به سردی گرفته شد
بار دگر محاسن مردی گرفته شد...
✍ #محمدجواد_پرچمی
دلتنگیم، به وقت غزل زنگ میزند
یک مشت واژه بر دل آن چنگ میزند
فردای عاشقانهی این شعر خسته را
با دلخوری، نشسته کسی، رنگ میزند
از بس قطار حوصله، آهسته میرود
دست زمانه بر سر آن سنگ میزند
این رد پای کیست، چه میخواهد از غزل
حتی خیال بودن او لنگ میزند
باریده یاد او مگر از چشمهای من؟
اینگونه، پیچ خاطره ها زنگ میزند
#مهتاب_بهشتی
#عاشقانه_غزل