فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی ای همای رحمت توچه آیتی خدارا
که به ماسوا فکندی همه سایه هما را
دل اگرخداشناسی همه دررخ علی بین
به علی شناختم من به خداقسم خدارا
فقط حیدر (امیرالمومنین) است
🌐درس اخلاقی کرونایی😀
آمد و دنیای من آن لحظه شاد و خوب شد
عطسه ای کرد و دلم یکهو پر از آشوب شد
قدرت پرتاب عطسه آنچنان کوبنده بود
تا شعاع بیست متری کلهم مرطوب شد
دور من سرشار ویروس و اتاقم خانه ی
یک کرونای بزرگ و چابک و مرغوب شد
تا کمی نزدیک میشد، من فراری می شدم
فیلم تعقیب و گریزم شاخ یوتییوب شد
گفتمش دیوار بین ما نمیریزد، برو!
رفت و در شهر مجازی سیتیزن محسوب شد
تا که چت های مرا با شخص *وی بهداشت* دید
از حسادت گرم تایپ نامه ای مکتوب شد
در توییتر رفت و زد هشتگ #کرونایی_شدم
مانده ام درد و مرض کی این همه محبوب شد؟!
پیج او را خواندم و سرفه امانم را برید
از شیوع سایبری، روحیه ام معیوب شد
ماسک های خوب اما بین مجلس پخش شد
ویروس بدبخت دید و خود به خود سرکوب شد
درس اخلاقی گرفتم: «عشق بازی چندش است»
از تمام ماجرا تنها همینش خوب شد
زهرا آراسته نیا
#امام_علی_علیهالسلام
#ولادت
#قصیده
عمریست گفتهایم به عشق تو یا علی:
«یا مَظهرَ العَجائِبُ یا مرتضی علی»...
من کیستم که بر سر خوانت بخوانیام؟
شاهان عالماند به خوانت گدا، علی...
در راه عشق، غیر علی در میانه نیست
از ابتدا علیست و تا انتها علی...
با مهرش از عدم به وجود آمدیم ما
یعنی که هست رمز فنا و بقا علی
چون خیر و شر رقم به یدالله میخورد
حُسنالقضاست از پس سوءالقضا علی
در حیرتم که خلق چرا رو به هم زنند!
وقتی که هست بر همه مشکلگشا علی
عالم تمام خصم و فقط دوست حیدر است
خلقی غریبهاند و فقط آشنا علی...
خیبرگشا علیست علی، ای خوشا علی!
مرحبفِکَن علیست علی، مرحبا علی!
دل میبرد به غمزه، ز خیل دلاوران
وقتی زند به خوان دلیری صلا علی
در گویش ملائکه تغییر میکند
حَیِّ عَلَی اَلصَلاة، به حَیِّ عَلَی علی
میایستند خیل ملائک به حرمتش
هرچند مینشست روی بوریا علی
ارض و سما به دور علی چرخ میزنند
فرمانبر است عالم و فرمانروا علی...
هرچند ناخنش به فلک سر به سر رود
با کودکی یتیم رود پا به پا علی
از یُمن طلعتش همه را عفو میکنند
آید اگر به جلوه به روز جزا علی
هرگز نبوده است جدا از علی، خدا
هرگز نبوده است جدا از خدا، علی
مشعر علی و کعبه علی و منا علی
زمزم علی و مروه علی و صفا علی
حیدر، اباالحسن، اسدالله، مرتضی
صفدر، ابوتراب، ولی، ایلیا، علی
نوح و خلیل و موسی و عیسی و مصطفی
سرّ ظهور یک به یک انبیا علی...
او را شناخت شام عروجش نبی که دید
صاحب سخن خداست و صاحب صدا علی
آن شب که فاصله دو کمان بود تا خدا
خود را رسول گرم سخن یافت با علی
چون روز روشن است پس از لیلةالمبیت
تنها یکیست با نبی اهل وفا؛ علی...
چشم خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز گَرد چادرش بکشد توتیا علی
شیر خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز غم به حِرز او ببرد التجا علی
وجه خدا علیست، ولی کیست فاطمه؟
کز عالمی کند به رخش اکتفا علی
میخواستم که مدح علی سر کنم، ولی
تا خاک پای فاطمه شد رَهنما علی
من اَلکَنم ز مدحت خاتون عالمین
وقتی که گفته حضرت او را ثنا علی
گوید مگر مدیح علی، شخص فاطمه
گوید مگر مدیحۀ خیرالنسا، علی
شادم که جز ولای تو و مهر فاطمه
چیزی نمانده از همه دنیا مرا، علی!
عمریست گفتهایم فقط «یا علی مدد»
آری مدد ز غیر تو ننگ است یا علی!
✍#محمود_حبیبی_کسبی
#صلوات 👉
جنون گریخت سراسیمه از ملاقاتم
شب شراب که باشد دچار افراطم
بریز هرچه که داری مکن مراعاتم
تو بی ملاحظه ، من نیز بی مبالاتم
سیاه مست تو هستم گذشته کار از کار
(شب شراب می ارزد به بامداد خمار)
نمی رسد به شکوه تو فکر کوتاهم
اگر مدیح تورا از خود تو می خواهم
بگو که دهر به دست تو خلق شد، ما هم
بگو بگو و مگو من صنایع الهم
لطیف طبع خدا آنِ آشکار تویی
که شعر جوششی آفریدگار تویی
تو آن قصیدهء بی اختیار موزونی
پر از خیالی و از هر خیال بیرونی
شکوه شعر کهن در کلام اکنونی
بریز قاعده ها را بهم تو قانونی
سرودنِ تو حماسی ترین مغازله است
جهان بدون تو اسلوب بی معادله است
رسیده ام به تو در نظمی از پریشانی
به شاعرانه ترین لحظه های حیرانی
نگفته ام که چه می خواهم از تو...می دانی_
شراب شعر صغیر و فواد کرمانی
تو ای قصیدهء اعلا مسمط عالی
جنون "فاتح علی خان" در اوج قوالی
کتاب معجزه در بی شمار ابوابی
اگر چه نقطهء ایجاز غرق اطنابی
بخوانمت منِ وامانده با چه القابی
اگر خدات بگویم تو بر نمی تابی
اگر ملال توام بی دریغ کن دفعم
تو تیغ می کشی اما منم که ذینفعم
تو همزمانِ زمان نیستی کجایی تو
کنار فاطمه ای همدم حرایی تو
به چشم حیرت جبرییل آشنایی تو
به ذهن کوچک دنیا پر از چرایی تو
تو در نهایت معراج در نبایدها
نشسته ای به تماشای رفت و آمدها
تو آفتابی و هرگز نمی شوی انکار
دریغ و درد که نهج البلاغه را یک بار_
کسی مرور نکرد ای شکوه بی تکرار
برای مالک اشتر نوشته ای بسیار
هنوز جوهر آن نامه ها تر و تازه است
غریبیِ سخنت در زمین پر آوازه است
به ناشناسیِ منظومهی علی نامه
به الغدیر به موی سپید علامه
به یا علی مددِ پوریا به هنگامه
به شرمگینیِ من در چکامه و چامه
تو دیگری و دلم در خیال دیگر نیست
که سرنوشتی از این سرنوشت بهتر نیست...
#سید_حمید_رضا_برقعی
باغ و بستان دلم
بذر تو دارد صَنما
تو نباشى دل ما را
ثمرى نيست كه نيست
#حافظ
" بهار "
همین نزدیکیهاست
شاید در باغچهی کوچک گوشهی
حیاطمان
یا شاید روی گلهای پیراهنت
یا اینکه شاید
پشت در خانهمان
دستش را گذاشته باشد روی زنگ ...
#حمیدرضا_عبداللهی
#حدیث_دل 🍃🌸
فریاد که من
از همه دیدارِ تو را
مشتاقترم وز همه
محروم ترم..
♡.✿.♡
#هاتف_اصفهانی
189.mp3
2.95M
شرح غزل ۱۸۹
طایر دولت اگر باز گذاری بکند
یار بازآید و با وصل قراری بکند
دیده را دستگه در و گهر گر چه نماند
بخورد خونی و تدبیر نثاری بکند
دوش گفتم بکند(نکند) لعل لبش چاره من
هاتف غیب ندا داد که آری بکند
کس نیارد بر او دم زند از قصه ما
مگرش باد صبا گوش گذاری بکند
دادهام باز نظر را به تذروی پرواز
بازخواند مگرش نقش و شکاری بکند
(کو کریمی که ز بزم طربش غمزده ای
جرعه ای در کشد و دفع خماری بکند)
شهر خالیست ز عشاق بود کز طرفی
مردی از خویش برون آید و کاری بکند
یا وفا یا خبر وصل تو یا مرگ رقیب
(بازی چرخ یکی زین دو سه کاری بکند)
بود آیا که فلک زین دو سه کاری بکند
حافظا گر نروی از در او هم روزی
گذری بر سرت از گوشه کناری بکند
#حافظ_خوانی
اعتکاف ظهور
خانه ی دل آینه بندان کنید
خود همه آماده ی مهمان کنید
چهره ی خود را همه خندان کنید
غصه برون از دل و میدان کنید
منتظران فصل بهاران شده
موسم آوای هزاران شده
غلغله افتاده به دشت و دمن
آمده آن حضرت ابن الحسن
فصل بهار و طرب وشادی است
بر همگان موسم آزادی است
چهچه بلبل بزند بیقرار
رسبده پایان شب هجران یار
هر که دلش شاد شد وپر سرور
کرده در آن مهدی زهرا ظهور
هر که دلش پر محن و پر غم است
باز به هجران رخ او در هم است
چهره گشا خنده کنان دم به دم
کن تو برون هرچه بود درد وغم
آمده پایان دگر آن انتظار
چهره عیان کرده به یمن بهار
فصل بهار است و ربیع الانام
می برد اندوه ومحن را تمام
بقیه الله ببین در دلت
تا که کند حل همه ی مشکلت
ظهور مهدی به حضور دل است
او به دلت حاضر و دل غافل است
گر همه احساس طرب کرده ای
طی دگر آن ظلمت شب کرده ای
با صلواتی تو به صبح ظهور
از غم و ظلمت بنمایی عبور
دیر زمانی شده یار آمده
بی خبری فصل بهار آمده
خود صلواتی به جمالش فرست
هم صلواتی تو به آلش فرست
فصل سلام وصلوات این رجب
یار ببینی و لگویی عجب
یار به دل بوده و ما بی خبر
منتظر منتظر منتظر
با صلواتی همه غوغا کنید
چهره ی آن یار تماشا کنید
یاد ز او کرده صفایی کنید
نک به دل احساس خدایی کنید
جمله خدا ئید و زخود بی خبر
جلوه ای از حجت ثانی عشر
گفته بدم من به شما پیش از این
در دلتان یار بود همنشین
عالم هستی همگی مهدی است
کوریتان زان همه بد عهدی است
موسم بیداری اسلامی است
موسم خوشحالی و خوشکامی است
موسم بیداری انسانی است
مکتب عشق مکتب ایرانی است
نهضت میمون به سوی بهار
چهره ی مهدی بکند آشکار
خلق جهان یکسره عاشق شوید
واقف اسرار وحقایق شوید
ظلمت و بت های درون بشکنید
خلق جهان یکسره مهدی شوید
ماه رجب ماه ظهور خدا
معتکف خانه شو با ربنا
از غم و اندوه تو بیرون شوی
مست خدایت شده مجنون شوی
به چه مهی این مه خوب رجب
کرده جهان را همه غرق طرب
ماه علی بن ابیطالب است
جلوه ی مولا به جهان جالب است
ماه علی بن ابیطالب است
خلق جهان را به خودش جاذب است
ماه ظهور حق به ماه رجب
هر دم و هر لحظه بگویی عجب
توبه نمایی چو به رب غفور
می نگری گشته محقق ظهور
در دل خود کن همه دم اعتکاف
در حرم الله دلت کن طواف
در دل تو چهره نماید عیان
یوسف حق مهدی صاحب زمان
یوسف زهرا شده مهمان ما
آمده او از پی درمان ما
معتکفا در دل این اعتکاف
مهدی زهرا بنگر در طواف
ماه رجب ماه فرج ماه نور
مهدی زهرا بنماید ظهور
نک تو ظهورش بنگر آشکار
آمده پایان دگر آن انتظار
چهره ی مهدی بنگر منجلی
در رخ این حضرت سید علی
27 اسفند 97
حامد اصفهانی
#امام_علے :
اى بهترين كسى كه دل ها به سويش پرواز مى كند.
يا خَيرَ مَن أفضَت إلَيهِ القُلوبُ.
🌺میلاد باسعادت مولا علی (ع)
و روز پدر مبارک☘
193.mp3
3.6M
غزل شمارهٔ ۱۹۳
در نظربازی ما بیخبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
جلوه گاه رخ او دیده من تنها نیست
ماه و خورشید همین آینه میگردانند
عهد ما (من)با لب شیرین دهنان بست خدا
ما همه بنده و این قوم خداوندانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم
آه اگر خرقه پشمین به گرو نستانند
وصل خورشید به شبپره اعمی نرسد
(وصف رخسار چو خورشید ز خفاش مپرس)
که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ(گزاف)
عشقبازان چنین مستحِق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار
ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد
عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد(سود)
دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند
گر شوند آگه از اندیشه ما مغبچگان
بعد از این خرقه صوفی به گرو نستانند
🌷ولادت حضرت علی علیه السلام مبارک🌷
کعبه تا هیبتِ جمال تو دید
بی خود از خود شد و ترک برداشت
کاملا هم اگر فرو میریخت
منطقی بود و باز هم جا داشت
در مسیر عروج تا معراج
به تو بسته امید پیغمبر
تو شهادت بده شب معراج
که چه دید و شنید پیغمبر
کوفه بی تاب شانه های تو بود
یک دل سیر گریه را کم داشت
شانه هایت اگر نبود علی
شب ایتام هم غذا کم داشت
ای دلیل سرور هر دو جهان
بی تو دنیا سراسرش غم بود
نه ، غلط بود آنچه من گفتم
بی تو اصلا مگر جهان هم بود؟
تو اولوالامری و اطاعت تو
عین تمکین از خداوند است
رد و تایید نامه ی اعمال
به نگاه رضایتت بند است
عشق یعنی تو و تو یعنی عشق
و همین عشق معنی دنیاست
واژه ی عشق را تو معنایی
آنکه میفهمدت فقط زهراست
روشنایی و نور هر دو جهان
جلوه ای کوچک از جمال علی است
روز محشر تمام توشه ی من
نور حب علی و آل علی است
آتش از شیعه ی علی دور است
حرف من نه ! ائمه می گویند
که ائمه بریده از نار اند
شیعیان هم که از گل علی اند
در مسیر تو هر که نوکر شد
تا ابد ماندگار خواهد بود
نام حیدر که در میان باشد
نوکری افتخار خواهد بود
دین بدون تو ناقص است علی
میوه ی وحی نارس است علی
عشق تو عشق خالص است علی
نور تو ماه مجلس است علی
هر مسیری سوی خدا باشد
نام تو سر درش نوشته شده
واجب الجنة است هر کس که
عشق تو با دلش سرشته شده
شعرا را توان وصف تو نیست
تو ورای تمام اوصافی
ما پی یک شروع مطلوبیم
و تو حسن ختام اوصافی
از تو گفتن تمام ناشدنی است
قلم از دست من زمین افتاد
خودمانی و ساده میگویم
زاد روز علی مبارک باد
#پوریا_شهبازی
تــو را از جـنــس بـــاران مـے نـویـسـم
نـگــــار شـهـــریــــاران مـے نــویــســم
شــده حتے مـیـان ایـن دو خـط شـعـر
تـــو را داروے درمــــان مے نــویــســم
#یــاســـر_نــــوروزے
تقدیم به تمامی پدران عزیز 🌹🌹🌹❤❤❤
دو نفر، یکی شیعه و یکی سنی تو خونه ای با هم زندگی می کردن. یک روز برادر سنی رفت سفر که برادر شیعه به او زنگ زد و گفت: "سریع برگرد خونه کار خیلی خیلی واجبی دارم." سنی گفت: "الان تو راهم نمیشه. " شیعه اصرار کرد و سنی باز هم قبول نمی کرد. آخر آنقدر اصرار کرد که سنی قبول کرد که برگرده. وقتی برگشت گفت: کار مهمت چی بود؟
شیعه گفت: هیچی؛ فقط میخواستم بگم دوستت دارم و تو دوست منی، همین! سنی عصبانی شد و گفت: مگه مرض داری این همه راه منو کشوندی که همینو بگی؟
شیعه گفت: والا ما هم همینو میگیم اینکه پیامبر تو غدیر گفت برید مردمو صدا کنید که بر گردن و صبر کنیم اونایی که نیومدن برسن یه چیزی رو می خوام بگم. تو اون گرما که ملت داشتن تبخیر می شدن، فقط خواست بگه علی دوست منه، دوستش داشته باشید؟
آدم باید در این دنیا یک کار
بزرگتری از زندگی روزمره بکند
باید بتواند چیزی را تغییر بدهد
حالا که کاری نمانده بکنم
پس عشــق میورزم.
#سیمین_دانشور
١٨اسفند سالروز درگذشت
بانو سیمین دانشور♥️
یادش جاودان
در چشمهای پدر
خدا زندگی میکرد
هیچ وقت نمیشد
در چشمهایش نگاه کرد و
با او حرف زد
هیچ وقت نمیشد
به چشمهایش خیره شد
#علیرضا_اسفندیاری
نوکر همیشه در تب عرض ارادت است
نوکر نگو که نام درستش سیادت است
شیعه به خودبناز که ارباب تو علیست
آن دلبری که بردن نامش عبادت است
#ميلاد_امام_علي
#اميرالمومنين
💐 سال گذشته به مناسبت تقارن سال نو با میلاد حضرت مولانا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام سرودم
آغاز شد دوباره بهاران و گل شکفت
بلبل ترانهخوان شد و سرسبز شد زمین
بر باد رفت نَخْوت و سرمای فصل دی
آمد شکوه و گرمی بازار فرودین
بشکفت خنده بر لب گلها و غنچهها
بارید نور و عشق ز انگشت کردگار
امسال رنگوبوی نجف دارد این دلم
امسال عطر نام علی دارد این بهار
الحق مُقلّب دل و دیده تویی علی
بیچارهام، مدبّر روز و شبم تو باش
مولای من، مُحوّلالأحوال نام توست
همواره اسم اعظم روی لبم تو باش
ای ذرّهای ز خاک درت گشته نُه فلک
ای شعلهای ز روی درخشانت آفتاب
هستی همیشه با حق و با تو همیشه حق
قرآن ناطقی تو و وصف تو در کتاب
پروردگار گفته به قرآن ثنای تو
خوانده تو را رسول خدا جان خویشتن
از یک درخت هست وجود تو و رسول
یک روحِ واحدید به دو پیکر و بدن
فخر عجم، امیر عرب، شاه لافتی
درد زمین به مقدم تو التیام یافت
کعبه است قلب عالم و تو جان کعبهای
چون کعبه زادگاه تو شد این مقام یافت
والشمس، والضحی، که تویی شیرمرد روز
والیل، والقمر، که تویی پارسای شب
نشنید نالههای دلت را به غیر چاه
نشناخت کس مقام تو را جز نبی و رب
حیدر اگر نبود زمین آسمان نداشت
خلق زمین ز خاک درِ بوتراب بود
عالم طفیل هستی زهرا و حیدر است
زهرا اگر نبود علی در حجاب بود
شیر خدا و شاه نجف، جان مصطفی
داروندار فاطمه، خورشید عالمین
خمخانۀ می ازلی، مرتضی علی
یک ساغرش حسن شد و یک ساغرش حسین
فردوس نَفحهای ز نفسهای قدسیاش
یک شمّه از کرامتش آیات هل اتی
«دیباچۀ مروّت و سلطان معرفت
لشکرکش فتوّت و سردار اتقیا»
مهر سپهر دانش و ماه پگاه حُسن
جان جهان حکمت و شاه سپاه عشق
آغاز از مسیر علی میشود فقط
خواهد هرآنکه پا بگذارد به راه عشق
شاه سخن، امیر بیان، خسرو کلام
فرمانروای هر دو سرا، شاه انس و جان
کوه یقین و روح عدالت، امام حق
ساقی حوض کوثر و مولای عارفان
احمد نذیر بود و علی هادی و صراط
بعد از نبی، وصیّ و امام و وزیرْ او
شد کعبه سینهچاک که گوید علی یکی است
مولودِ کعبه است و ندارد نظیرْ او
از دامن وصیّ نبی دست برندار
همچون زبیر و طلحه اسیر جمل نشو
تا کیمیای عشق بیابی، تلاش کن
عالم شو ای عزیز ولی بیعمل نشو
در موج فتنه اَشعث کِنْدی همیشه هست
سلمان کم است، مالک و عمّار یار باش
چون میثم از ولای علی مست مست شو
در راه عشق یار، خریدار دار باش
▫️▫️▫️؛
امسال با علی شده آغاز عیدمان
نام علی است ذکر لب جمله انبیا
«فردا که هر کسی به شفیعی زنند دست
ماییم و دست و دامن معصوم مرتضی»
#محمدتقی_عارفیان، ۱۳۹۸/۰۱/۰۱
📌 ابیات داخل گیومه از سعدی شیرازی است.
خورشید، پیشِ گنبدِ این شاه، زرد نیست
هرکسکه خاکِ پای علی نیست،مردنیست
یک شب میانِ صحنِ نجف داد میزدم:
گشتم نبود بهتر از اینجا نگرد نیست
❤️یاعلی❤️
به لطف دلبر من در جهان نبینی دوست
که دشمنی کند و دوستی بیفزاید...
|سعدی|