eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
نه پی دانه و آبم ،نه پی ایوانم من فقط کفتر جلد حرم سلطانم مثل یک ابر، پر از گریه ی بی پایانم ولی از این همه بخشندگی ات حیرانم در هیاهوی حرم باز صدایم کردی بی قرارِ سفرِ کرب و بلایم کردی به خودم گفتم اگر داغ فراوان شده است وقت پابوسی سلطان خراسان شده است درد هایم همه با دست تو درمان شده است آنکه ایوان تو را دیده مسلمان شده است سفره ی هیچ کسی مثل تو بی منت نیست بی سبب نیست که صحن تو دمی خلوت نیست چشمم از دیدن صحنِ تو ندارد سیری گنبد و مرقد و گلدسته...عجب تصویری بهتر از خادمی ات نیست دگر تقدیری که سه جا می رسی و دست مرا می گیری جز غبار قدمت تاج سری نیست که نیست هیچ جا جز حرم تو خبری نیست که نیست شاعر:
وقتی تو مشکلا آدم می مونه... تو سختیا قدش که خم می مونه... هرجا که تو غصه و غم می مونه... یه چند روزی میاد حرم می مونه... ‌غم نگفته رو آقا می دونه امام رضا امام مهربونه امام رضا دوست داره زائراشو خیلی داره هوای ذاکراشو صله میده تموم شاعراشو جا داده تو بهشت مجاوراشو نامه ی نا نوشته رو میخونه امام رضا امام مهربونه‌ یه مادری میگه به غم اسیره دکترا گفتن دیگه خیلی دیره گفته میرم یا پسرم میمیره یا شفا از امام رضا میگیره دیگه فقط امام رضا می تونه امام رضا امام مهربونه یه پیرزن از دل جاده اومد از روستا با پای پیاده اومد با اشک و با روی گشاده اومد تا حرمش با دل ساده اومد سواد نداره اما هی می خونه امام رضا امام مهربونه اومده یک جوون که خیلی زاره روز دلش شبیه شام تاره دلش گرفته خیلی بی قراره میگه به هیچ کسی امید نداره امام رضا غمش رو خوب می دونه امام رضا امام مهربونه شاعر:
بی وصل توست لذت دنیا حرامِ ما زهر است بی توشهدِبهشتی به کامِ ما هرصبح وشام خیل ملائک روانه اند می آورندسمت ضریحت، سلامِ ما ازچشمه های ناب تو درصحن انقلاب پر گشته از شراب مُلوکانه جامِ ما من از"حدیث حِصن"شنیدم ولای توست شرط قبولِ ذکروصلات وصیامِ ما ما خادمان درگه نورانی توایم زین منصب است گشته دوعالم غلامِ ما وقتی برای صحن تودلتنگ می شویم درخیل زائران توثبت است نامِ ما فرموده ای به داد دلم میرسی سه جا اینگونه است آخروحسن ختام ما درحبّ وبغض،مرجع ومعیارماتویی این است حرف اول وختم کلام ما "هرگزنمیردآنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است برجریده ی عالم دوامِ ما" شاعر:
دوباره عرض‌‌ ِادب، عرض‌ ِاحترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود "سلام از دور" سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟ ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور... منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌ِبام، از دور! اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک... اگرچه لطف‌ِ تو بوده‌ست مستدام از دور ✍
لب تشنه سویِ آب حیات آمده بود یعنی به اُمیدِ برکات آمده بود ای من بفدای آن همه معرفتِ آن پیرزنی که از دهات آمده بود ✍
دوباره عرض‌‌ ِادب، عرض‌ ِاحترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود "سلام از دور" سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟ ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور... منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌ِبام، از دور! اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک... اگرچه لطف‌ِ تو بوده‌ است مستدام از دور ✍
نشسته‌ام به رواقی به گوشۀ حرمش رها رهای رها زیر آبشار غمش یقین به چشمۀ تسنیم دوست متصل است که نور می‌چکد از روزن سپیده دمش چه سال‌ها که هم‌آوای نوبتی‌خوانان رسیده است به گوشم طنین زیر و بمش به کاظمین و به مشهد سلام و عرض ادب به حس و حال غریبانۀ شبیه همش دم مسیح خراسان به لطف حق گرم است برایتان چه بگویم ز لطف دم به دمش چو پا گذاشت به ایران هزار چشمه شکفت هزار جان گرامی فدای هر قدمش هوای روضۀ رضوان اگر به سر داری بیا به سمت خراسان و روضۀ ارمش به پادشاه و گدا و به عارف و عامی خبر دهید که عام است سفره کرمش گره گشوده ز کارم به طرفةالعینی به نام پاک جوادش چو داده‌ام قسمش... هر آنچه داده به من لطف بی‌کران بوده‌ست که راضی‌ام به زیادش که قانعم به کمش شهید عشق شد و آرمید کنج بهشت هر آن که رقص‌کنان رفت زیر تیغ غمش چه افتخاری از این افتخار بالاتر که شاعرش شده‌ام زیر سایۀ علمش چه می‌شود که شبی نامۀ سیاه مرا بگیرد و بنوازد به گوشۀ قلمش سپاه منتقمانش همیشه بیدارند یکی خبر برساند به اولیای دمش نمی‌کَنیم دل از این حرم، از این درگاه قسم به مادر بی بارگاه و بی حرمش... ✍
؛ هر چه‌قدر که درد بی دوا داریم دلای اسیر و مبتلا داریم یادمون نمیره تویِ سختیا آقایی مثلِ امام رضا داریم پیش هر غریبه زانو نزدیم ما به هر بی‌آبرو رو نزدیم هر جایی گره به کارمون نشست رو به‌جز ضامن آهو نزدیم به‌جز این خونه که امید همه‌ست دلِ ما به هر کسی رو زد، نشد قربونش برم که از صحن و سراش کسی با دستای خالی رد نشد قربون کبوترای حَرَمش قربون این‌همه لطف و کَرَمش الهی تا زنده‌ایم از سرمون کم‌نشه سایه‌ی لطفِ عَلَمش * چی میشه برای ما دعا کنی مارو جزءِ عاشقات صدا کنی چی می‌شه مثلِ ضریح با صفات دلِ سنگ ما رو هم طلا کنی توی تاریکی نمی‌لرزه تنم با تو سر شدن روزای روشنم دم آخر آقا چشم به راهتم قول دادی سه جا بیای به دیدنم ✍
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم نمی‌دانم چرا این قدر با من مهربانی تو نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم به دریا می‌زنم، دریا ضریح توست غرقم کن در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم تماشا می‌شوی آیه‌به‌آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست می‌گویم: که من یک شاعرِ درباری‌ام، مداحِ سلطانم ✍
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر می‌خوانم قبولم کن من آداب زیارت را نمی‌دانم نمی‌دانم چرا این‌قدر با من مهربانی تو نمی‌دانم کنارت میزبانم یا که مهمانم نگاهم روبه‌روی تو بلاتکلیف می‌ماند که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم به دریا می‌زنم، دریا ضریح توست غرقم کن در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه بریز آرامشی دیرینه در سینه، پریشانم تماشا می‌شوی آیه به آیه در قنوت من تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم اگر سلطان تویی دیگر اِبایی نیست می‌گویم: که من یک شاعر درباری‌ام، مداح سلطانم ✍ سیدحمیدرضا_برقعی .
از غیب صدای رفت و آمد آید کعبه به طواف شهر مشهد آید در طوس، مدینه را زیارت کردیم از مرقد او بوی محمد آید :: با ذکر قبول صلوات آمده‌ایم دنبال رسول صلوات آمده‌ایم امشب به زیارت تو از باب جواد با اذن دخول صلوات آمده‌ایم :: از گنبد زردت ای چراغ توحید خورشید کبوترانه گندم می‌چید در گوشه‌ی صحن، خادمی عود به دست عطر صلوات در حرم می‌پاشید ✍ به نیت امام هشتم ،هر نفر هشت صلوات می فرستیم به امید خبر مسرت بخش در مورد رئیس جمهور و تیم همراهشون
از غیب صدای رفت و آمد آید کعبه به طواف شهر مشهد آید در طوس، مدینه را زیارت کردیم از مرقد او بوی محمد آید :: با ذکر قبول صلوات آمده‌ایم دنبال رسول صلوات آمده‌ایم امشب به زیارت تو از باب جواد با اذن دخول صلوات آمده‌ایم :: از گنبد زردت ای چراغ توحید خورشید کبوترانه گندم می‌چید در گوشه‌ی صحن، خادمی عود به دست عطر صلوات در حرم می‌پاشید ✍ به نیت امام هشتم ،هر نفر هشت صلوات می فرستیم به امید خبر مسرت بخش در مورد رئیس جمهور و تیم همراهشون
در مسلک ایرانیان سلطان رضاجان است شاهی‌که بی‌ لشگرکشی سلطان ایران است آرامِ‌جان ماست آقایی که دامانش تنها توسل‌خانه‌ی آهوی حیران است مهمان‌نواز است آن‌قَدَر که زائرش هربار مانند صاحب‌خانه‌ها در صحن، مهمان است هرجای ایران نام او را بر لب آوردیم دیدیم روی هرلبی بعد از رضا، "جان" است وقتی ضریحش را بغل کردم، دلم وا شد در وقت دل‌تنگی فقط آغوش، درمان است از بس که اینجا آه درهم می‌شود تکرار انگار در صحن و رواق آیینه بندان است انگار سائل پادشاهی می‌کند اینجا انگار در درب ورودی، شاه، دربان است از آب سقاخانه می‌نوشند و خوشحال‌اند کمتر کسی اینجا گرفتار غم نان است درماندگان راهی به‌جز مشهد نمی‌بینند تنها پناهِ بی‌پناهان، در خراسان است ✍ 👇👇 ┏━━━🍃📗🌸🍃━━━┓   @Sheroadab_alavi ┗━━━🍃🌸📘🍃━━━┛