eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.4هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
چشمی که از ضریحِ تو لبریز می‌شود سرشار از بهشتِ دلاویز می‌شود #چهارشنبه_امام_رضایی #مشهد #امام_رضا_ع
🌹🍃 سلام بر حرمِ بی حیاطُ بی گنبد سلام بر دو سه تا ، ، سلام شهر ، سرای هتاکی چهار قلبِ تپنده، به سینه ی خاکی سلام حضرت آقا، ، حسن، ای ماه تمامِ غربتِ عالم ، امامِ سلام حضرتِ مهتاب حضرت شکوهِ خفته در آن تربتِ خراب آباد سلام حضرت هنوز غمگینی؟ هنوز خواب اسارت به کوفه، می بینی؟ سلام حضرت گدا نمی خواهی و یا که خادمِ صحنُ سرا نمی خواهی؟ سلام حضرت ، گرفتارم مگر به غیر شما من دگر که را دارم؟ سلام حضرت ، سلام ای جانم کجایِ شهر رسولی؟ کجا؟ نمیدانم ✍🍃
گفتم از اینجا تا چقدر راهـ استــــــــــ؟! گفت : آنقدر ڪہ بگویے... آقا سلام میدهم از جان‌و‌دل بہ شما... تا اینڪہ بشنوم «وَ علیڪ السّلام»را...😭😭 ﷽ . اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِک✨ الســـــلام علیــک یـا عَلـــــے بنْ موسَــــے الرّضـــ❤️ــــا.ع . .
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است! 🔻 مشهدی رمضان می‌گوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره می‌رود؛ تا این‌که جلو آمد و گوشتی خرید ولی به‌جای پول، شناسنامهٔ شوهرش را به‌عنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم. 🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و به شوهر مجروحش غذا می‌خوراند. اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانواده‌ام به برویم و دویست تومان پول پس‌انداز کرده بودم. رو کردم به علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما می‌آیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم. 🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانواده‌ام واقع شدم. همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمی‌دهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست می‌دهد و می‌گوید خوش آمدی به خانهٔ ما. این‌جا فهمیدم عمل من مقبول افتاده است.