eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
4.8هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
يک عمر مي شود كه گرفتار اين درم گر جاى ديگرى بروم خاک بر سرم دارم هميشه منّت خدمت در اين حريم اين افتخار بس كه در اين باب، نوكرم تا وقت مرگ دم ز ولاى تو ميزنم ذكر رضارضاست نفسهاى آخرم تنها تويى طبيب، در آنجا كه درد هست تنها تويى حبيب، زمانى كه مُضطرم حال و هواى هيچ كسي در سرم مباد كنج ضريح هست زمانى كه در برم اسم شما چكيده ى ايمان و آبروست بر هرچه غير حُبّ شما هست كافرم با جان من عجين شده مِهر شما و اين باشد ز پاكى و اثر شير مادرم از كودكى كبوتر اين بام بوده ام آقا نده حواله به يک بام ديگرم با گوشه ى نگاه شما ميرسم به عرش هستم كبوترى كه چو سيمرغ میپرم پرواز در هواى شما اوج عزت است مرغ بهشت هستم و اين است باورم هر روز بى گمان دل من زائر شماست فارغ ز بهمن و دى و مرداد و آذرم 👇 🌸⃟🌼🎼჻ᭂ࿐✰📚 @Sheroadab_alavi
بايد كه من برای تو از جان گذر كنم از هرچه دارم از همه خوبان گذر كنم دنيا بر اين بناست كه آخر به حق رسيم پس واجب است از در ِسلطان گذر كنم بايد امام ِ كشورمان ضامنم شود تا از پُل ِصراط، من آسان گذر كنم قبل از همان سفر كه نبی وعده كرده است بايد كه یک سفر ز خراسان گذر كنم شمسُ الشموس ِكشور ايران، امام ِعشق بايد ز روضه های تو گريان گذر كنم روز و شبِ تو يادِ شهی تشنه لب گذشت بايد كه من ز خاطره هاتان گذر كنم يابن شبيب عمه ی ما را كتک زدند پس من چگونه از غم ايشان گذر كنم؟ : از هرچه هست دور و برم خسته‌ام فقط صحن و سرای شاه خراسانم آرزوست سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
تا یوسف اشکم سَرِ بازار نیاید کالای مرا هیچ خریدار نیاید در سوز جگر مصلحت ماست که ما را غیر از جگر سوخته در کار نیاید خارم من و در سینه ی من عشق شکفته‌ست تا خلق نگویند گل از خار نیاید بیمار فراقم من و وصل است دوایم تدبیر، به کار مَنِ بیمار نیاید یک عمر به درگاه رضا رفتم و حاشاک بر دیدن این دلشده یک‌بار نیاید... نومیدی و درگاه تو؟ بی‌سابقه باشد از سوی تو جز رحمت و ایثار نیاید آخر به کجا روی کند؟ ای همه رحمت! گر در بَرِ تو شخص گرفتار نیاید دیدم همه جا بر در و دیوار حریمت جایی ننوشته‌ست گنه‌کار نیاید : نوشته بر در صحنت حدیث زیبایی که زائرین تو در حشر با تو محشورند سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
جز به دیدار حریمت دگرم مرهم نیست هیچ کس غیر شما بر دل من محرم نیست شهر جدت که مرا راه ندادند اما بپذیرم؛ به خدا حج فقیران کم نیست تشنه ی جرعه ای از آب زلال حرمم که به هم پایه ی آن چشمه ی زمزم هم نیست متوسل شده ام تا که بیایم مشهد نکند بند دخیلم گرهش محکم نیست؟ من که یک سال پیاپی نگهم سوی شماست نرسیدن به ضریحت به خدا حقم نیست همه امّید حیاتم، نفسی دیدن توست باورم نیست حرم قسمت امسالم نیست گر گرفتارم و محتاج ولی مطمئنم که تو را دارم و آینده ی من مبهم نیست گرچه دنیا همه زیباست ولی بی تردید بهتر از صحن رضا در همه ی عالم نیست : غرق عصیانم ولی پای تو گیرم لااقل عاشق روی تو ای ماه منیرم لااقل تا مسیر عاشقی سمٺ خراسان شماست من هم از آوارگان این مسیرم لااقل سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، (ع)
در این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی کم نیست در صحنت نفسهای مسیحایی هر کس به دیدار تو آمد شد اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی از کودکی با مانوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هر جایی از آب سقاخانه هر کس خورده، میفهمد ندارد این چنین آب گوارایی وقتی که نام مادرت را می بَرَد زائر در صحن غوغا می شود آنهم چه غوغایی وقتی برای دستگیری میرسی از راه صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی حاجات سائل را نگفته میدهی، یعنی در دست و دلبازی نداری هیچ همتایی چشم انتظارت می نشینم در صف محشر بی شک به دیدار منِ سرمست میایی : دلم هوای تو کرده ست خوب میدانی فراق یار چه سخت است خوب میدانی سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
نشسته ام سراین سفره تا گذشت کنی مرا ببخشی و باز ای خدا گذشت کنی به افتتاح و ابوحمزه اتکا کردم که با فراز فرازِ دعا گذشت کنی تمام عمر خودم بارها خطا کردم چه میشود که توهم بارها گذشت کنی دلت میاید اگر بین شعله ها باشم؟ اراده کن که ازین بینوا گذشت کنی نوای فاطر گرفتم که به نام نامی گذشت کنی مقیم مسجد ارکـم امیدوارم من در این حریم سراسر صفا گذشت کنی کبوتر چه بهتر که دم شلوغی گذشت کنی بَدَم قبول، ولی ای کریم ممکن نیست؟ برای رفتن تا گذشت کنی؟ : 💔 ذکر منِ بی سروپا شده العفو به حق و من که از دوری این فاصله ها خسته شدم می شود در روزیِ من اشک و دعا؟ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
باران گرفته، دل، چمدان مسافر است       ها، اضطراب عادت مرغ مهاجر است می‌گوید: «از نشاط جهان دلگرفته‌ام           یک تکه از غم تو برایم جواهر است» هی می‌رود، می‌آید و هی غصه می‌خورد     از اینکه تو نخواهی‌اش آشفته خاطر است با این همه خوش است که شاید بخواهی و این سال آخری همه دیدند زائر است پلکـش که گرم می‌شود، این گوشه ی حرم   بازار خط و ساحت فال تو دایر است تو دلبرانه می‌گذری از دل نسیم     دل آهوانه گمشده‌ی این مناظر است ذوقی که ریخته‌ست در آواز کائنات            یک گوشه از ترانگی روح شاعر است روحی که شرحه شرحه تو را دور می‌زند       روحی که رنجدیده‌ی بغض معاصر است وا کرد پلک و دید کنار ضریح توست           آغاز عاشقی‌ش همین بیت آخر است : شهر مشهد بی حریمش خانه‌ای متروکه بود ماه رخشان، قرنها منت سر ظلمت گذاشت سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
.┈┅❁ـ﷽ـ❁┅┈ زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت از دستم التماس دعای مرا گرفت یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت یک پارچه گره زد و تا سالهای سال سهمیه ی مرا گرفت   صحن تو، آسمان تو، گنبد طلای تو حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات هم خانواده هم پدر و مادرم فدات : حَرَمَت جای گنه کار پشیمان شده است تو نگفتی که گنه کار نیاید يااباعبدالله_الحسين 🚩🕌 سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، 🕌 عبدالله_حیدری🌷 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
صحن، یکباره به آوای تو برمی خیزد جمعیت پیش قدمهای تو برمی خیزد تو فلج بودی و ارباب شفایت داده صحن پیداست که در پای تو برمی خیزد قبل از این هیچ نبودی پس از این محترمی احترام است که از جای تو برمی خیزد تو به امضای امام خودت از جا برخیز همه ی شهر به امضای تو برمی خیزد گیرم اصلا به کلاف آمده باشی، یوسف به خریداری کالای تو برمی خیزد نوکرش باش و دم مرگ رضا را بطلب مطمئن باش که آقای تو برمی خیزد لطف او را پس از این نیز خودت خواهی دید داخل قبر که اعضای تو برمی خیزد از سه باری که خودش گفته یکی مانده هنوز یار از امروز به فردای تو برمی خیزد بموالاتکم ای عشق... بخوان ای شاعر که قلم باز به انشای تو برمی خیزد مثل نقاره گلو را پر فریادش کن صحن اینبار به آوای تو برمی خیزد : قلب مرا به پای ضریح ات گره بزن بیمارم و دخیل شفای تو می شوم سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير،
نشستم خانه‌ی یاد تو را در دل بنا کردم خیالم را در آغوش حریم تو رها کردم: رسیدم بر در باب الجوادت غرق حاجاتم برای هرکسی که خاطرم آمد دعا کردم گذشتم از تمام صحن‌ها در صحن آزادی نشستم روبه روی گنبدت سجاده وا کردم نگاهم مست باران شد میان آفتاب صحن میان سجده‌ها نام تو را تنها صدا کردم شبیه قطره‌ای دنبال دریا رفتم و رفتم خودم را بین آغوش پر از مهر تو جا کردم نشستم مثل عاشق‌ها، تمامی دقایق را هرآنچه داشتم قربان آن صحن و سرا کردم صدایی آشنا آمد، دلم را دست او دادم وجودم را پر از عطر خوش نقاره‌ها کردم دلم از لحظه‌ی دیدار همراه کبوتر‌هاست دلی را که خودم با لطف‌ و مهرت آشنا کردم خیالاتم برای رفع دلتنگیم کافی نیست برای دیدنت رفتم بلیطی دست و پا کردم : فیضِ دستان شما دانه برایم پاشید تا کبوتر شدم و داد مرا پَر، حرمت‌‌...♥️ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
در این حرم چیزی ندیدم غیرِ زیبایی کم نیست در صحنت نفس های مسیحایی هر کس به دیدار تو آمد کـربلایی شد اینگونه خواهی کرد از مهمان پذیرایی از کـودکـی با پنجـره فـولاد مـانوسم وقت گرفتاری نخواهم رفت هر جایی از آب سقاخانه هر کس خورده، می فهمد زمـزم ندارد این چنین آب گـوارایی وقتی که نام مادرت را می بَرَد زائر در صحن غوغا می شود آن هم چه غوغایی وقتی برای دستگـیری مـیـرسی از راه صحرای محشر تازه خواهد شد تماشایی حـاجـات سائل را نگفته مـیدهـی، یعنی در دست و دلـبازی نداری هیچ همـتـایی چشم انتظارت می نشینم در صف محشر بـی شک به دیـدار مـنِ سـرمست می آیی : # رونقی نیست اگر در دل دیوانه ی من می روم و از صفا می گیرم سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير