eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
معجزه ای می رسد، عشق جوان میشود کعبه ترک می خورد، ماه عیان میشود.... میلاد مولای متقیان امیرمومنان حضرت علی(ع)و روز مرد بر تمام مردان سرزمینم مبارکباد
6.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ای قلم جان علی اعجاز کن لکنت از احساس شاعر باز کن دریا تو را با نام ساحل می‌شناسد دنیا تو را حل المسائل می‌شناسد اهل کسا اشراف بر شان تو دارد گویا تو را از پرده‌ی دل می‌شناسد هر برکه ای در ناکجا آباد  دنیا شان تو را، ای ماه کامل می‌شناسد دشمن تو را در جنگهایی نابرابر نام آوری، حیدر شمائل می‌شناسد هر دادخواه دل شکسته در قضاوت عادل ترین، قاضی عادل! می‌شناسد وقتی غزل با یاد تو پهلو بگیرد شاعر تو را ای شعر کامل، می‌شناسد ولادت 《ایلیایِ انجیل》، 《بریِ تورات》، 《آریِ زبور》، 《بوئیِ کاهنان》، 《کبکرِ هندیان》، 《بطرسیای رومیان》، 《بثیرِ ترکان》 و 《ظهیرِ ابوطالب》 بر آقاجانمان امام زمان و بر عاشقان حضرتش مبارکباد
السلام علی قلب زینب الصبور ای بوسه هایت مرهم بغض ستاره ای وارث تاریخ تلخی پرشراره ای روضه خوان دشتی از گلهای پرپر ای شاعر زخم گلوی شیرخواره ای شرح حال سینه ات، منظومه‌ی آه شعر بلیغ معجرت پراستعاره بر دستهای محکم تو تکیه می‌کرد شمس و قمر با کاروانی ماهپاره دیدم تو را خم کرد دست نانجیبی با بردن گوشی بجای گوشواره التماس دعا
1.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشک غزل، ای معنی چشم انتظاری ای رود عاشق پیشه‌ی پیوسته جاری هر قطره‌ات یک مثنوی حرف نگفته‌ست آرایه‌‌ی تعلیق، شعر سوگواری می‌باری از چشمان محروم از تماشا وقتی که از او هیچ پیغامی نداری ای درد موزون، از حریم چشمهایم بر گونه‌های خسته تا پا می‌گذاری با چوب خط هر‌مژه، تقویم گونه می‌ریزی و نادیدنش را می‌شماری بی او، زمستان فصل ها را قبضه کرده وقتی بیایید می‌شود دنیا بهاری برگرد مولا جان، به جان مادرت حضرت زهرا(س) برگرد ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
animation.gif
حجم: 729.8K
در صفحه‌ی شب دست خدا ماه کشید از رونق روشناییش صبح دمید در قاب نگاه صبح باغی گل کرد یک باغ پر از شکوفه‌ی برف سفید...
عطر تو را پوشیده باد خیره سر امشب بالیده یادت باز در زندان سر امشب بی من کنار دیگران خوش باد ایامت شد بی تو گرچه عابر دل، در به در امشب جغرافیای سینه‌‌‌ ای که خانه‌ی من بود سوی اجاقش را که کرده شعله ور امشب؟ افسونگری های کدامین چشم جادویی حرز  دعا را کرده حتی بی اثر امشب از کوچه‌ی دلتنگیم بردار یادت را خون جای باران می چکد از چشم تر امشب باران نزن طوفان نیا ای باد ساکت شو من می‌روم بی خاطرات او سفر امشب
بر سینه‌‌اش زمستان، داغ بهار دارد سرخ است گونه هایش، بغض انار دارد خون دل است سهم چشم انتظاری او بیچاره فصل سرما، حالی نزار دارد هر سال پای قول این روزها نشسته عمریست روزها را یک یک شمار دارد قندیل اشک بسته یعقوب چشمهایش از مصر دل نسیمی پیغام یار دارد پیچیده عطر نرگس در شامه‌ی زمستان با یار بعد عمری گویا قرار دارد یا مولانا یا صاحب الزمان(ع) ادرکنا
از چشمه سار معرفت تا نور جاری شد بغض زمستان، خنده‌ی سبز بهاری شد سرمای بیداد و ستم هرجا مسلط بود خورشید عدل آمد، غم سرما فراری شد آغوش گورستان پناه غنچه‌ی گل بود منجی که آمد قبر، مهد گلعذاری شد بر شانه‌ی تقوای مردی بوسه زد جبریل با خطبه‌ی "اِقرا" دوباره عشق جاری شد این رستخیز بندگی بر ما مبارکباد والا محمد(ص) لایق این شهریاری شد
آدینه شعر آه را با ناله سودا می‌کنم شرح فراغ از عشق را با اشک انشا می‌کنم با گریه جارو می‌زنم صحن و سرای سینه را دل را برای مقدم پاکت مهیّا می‌کنم یک مثنوی دلدادگی در کام جانم ریخته با شاعری این راز را یک روز افشا می‌کنم شعبان که می‌آید دلم از نو هوایی می‌شود جشنی برای دیدنت در دیده برپا می‌کنم دل را مهیا می‌کنم، با باغ نجوا می‌کنم امروز را با شوق تو من صبح فردا می‌کنم می آیی و می بینمت دلخوش به دیدار توام من از خدا تنها تو را آقا تقاضا می‌کنم
زمان: حجم: 351.6K
بسم رب عشق، تا نامت طنین انداز شد دست خط عشق، تا پایان غزلپرداز شد واژه‌ای که مثل من پایش اسیر خاک بود تا مزیّن شد به نامت، قسمتش پرواز شد جشن میلادت رسید و از صفای مقدمت شعر هم با چون من ناقابلی دمساز شد من کجا و شعرهای کمترین من کجا با عنایات خودت لکنت ز ذوقم باز شد بسم رب عشق، یعنی که از اول با حسین می‌رود این راه با لطف خدامان تا حسین بسم رب عشق یعنی از همین جا کربلا عصر عاشورا توی تنها به روی نیزه ها همچو زینب ما رفیق روزهای مضطریم ما رفیق روز دشوار امام آخریم (ان شاالله)
حضرت دلبر تولدت مبارک... در خانه‌ی خورشید ماهی جلوه گر شد از مقدمش شب‌های دلتنگی سحر شد در طایفه زیباییش ضرب المثل بود الحق که در حسن و ادب هم تاج سر شد در مکتب ام البنین شاگرد اول در مکتب حیدر یلی صاحب نظر شد آب آوری لایق که مشق عشق می‌کرد در رزم هم نام آوری پر شور و شر شد وقت شهادت فاطمه او را پسر خواند اخر به عنوان برادر مفتخر شد جانم فدای آقام ابوالفضل
می رود قطره که همسایه‌ی دریا بشود یا بساط فرج عشق، مهیّا بشود کاشکی با مدد از حضرت دلدار شبی گره از بخت همه آینه ها، وا بشود کاش عیدانه، هر آدینه نگاهِ تر ما لایق دیدن ذریه‌ی زهرا(س)بشود دست بر دامن ابریم که باران بزند غنچه‌ی ندبه‌ی ما، بلکه شکوفا بشود نرگسا، جمعه شد و چشم به راهیم هنوز جلوه کن، تا که زمین غرق تماشا بشود عیدی ما فرج مولا ان شاالله