eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
17.4هزار عکس
4.8هزار ویدیو
54 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
گم شد میان ازدحام کوچه یک مرد دل با زبان پنجره می گفت برگرد پرسیدم از دل راستی عشق، این مسافر سوغات، جز غصه برای تو چه آورد؟ بر شانه‌های ناتوانت وقت رفتن از آن همه دلدادگی ماندست جز درد؟ با طعنه گفتی غافلی از درس تاریخ؟ در دامنش جز توتیای غم نپرورد حجم اتاق از غصه‌ی این قصه پر شد پرده تکان میخورد، شاید گریه می‌کرد
شکرانه‌ی حاجت روایی های باران خندیدن گل بود در آغوش گلدان عطر اجابت داشت حتی سجده‌ی باد وقت عبور از خوابگاه سبز عرفان اسب دقایق یورتمه می‌راند و می‌راند تا منزل آدینه، بن بست بهاران غم بار خود را بسته بود و کوچ می‌کرد از سرزمین عاشقان سرخ پیمان وقتی مسیر انتظار یار می‌شد با چشم های چشمه‌ها آیینه بندان
دیدم،  لباسی به بلندای بهار پوشیدی و از دور دستها می آیی! دیدم، لبخندت طعم نبات زعفرانی میدهد و آغوش به رویم گشوده ای! دستهایت عطر و بوی شقایق و پامچال را تواما داشت، همانقدر مسحور کننده، همانقدر وحشی. سوار بر مرکب باد شدم تا قید فاصله ها را بزنم و زودتر با بساط شعر و شراب آغوشت مست شوم! موهایم را... همانگونه که دوست داشتی روی شانه رها کرده بودم. دیگر هیچ اثری از دلتنگی، با خطوط چهره ام بازی نمیکرد. وقتی رسیدم صدای خنده امان زیباترین موسیقی بود که حتی بتهوون هم قادر به کشف نتهایش نشده بود! دست در موهایم بردی و با شیطنت گفتی: دختر جان، این موها  فقط برای من باید در رقص با نسیم، موج بردارد! شالم را جلو کشیدی و بر پیشانیم بوسه زدی! تب کردم... پنبه بودم و آتش عشق تو بیتابم میکرد! روزها را خط زدیم تا پایانی نباشد بر این عیش خوشمان! اما... به روز سیزده رسیدیم و نحسیش دامنگیرمان شد! چه می دانستیم روزگار چه خوابی برایمان دیده! دست در دست هم بوسه بر تن عریان دشت زدیم و بیقراریمان را در رگ و ریشه غنچه ها ریختیم پیراهن دریدند و بلبل را به هم نوایی دعوت کردند با شیطنت ساقه های نرم احساسمان را در هم گره زدیم قول دادیم بمانیم همیشه و همه جا کنار هم با هم برای هم اما نشد... باید میرفتی رفتی گفتی یکروز برمیگردی یکروز از روزهای این تقویم لعنتی بعد از آن هر سال بیادت گره بر گره زدم به امید اینکه برگردی! هی گره ها را محکم کردم باید برمیگشتی... قول داده بودی! انقدر آمدم و رفتم تا جوانهای عاشق فکر کردند رسم است گره زدن ساقه ها به امید رسیدن! امسال باز هم سیزده دیگری رسیده و من تن رنجور از انتظار خودم را به دشت پاک عاشقانه ها کشانده ام تا گره بزنم به امید آمدنت! سیزده مبارک عزیز دل... ܭߊ‌ࡅ߭ߊ‌ܠܙ_ܩߊ_ܝ‌ߊ_ܢ̣ܘ_ߊ‌ܢܚ݅ࡅ߳ܝ‌ߊ‌ܭ_ܢ̣ܭَܥ̇‌‌ߊ‌ܝ‌ࡅ࡙ܥ‌‌❣↶ ╭━━⊰•❀🦋🌤️📙❀•⊱━━╮ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ @Sheroadab_alavi ‎ ╰━━⊰•❀⏳🌤️🕯❀•⊱━━╯
ما از دیار کوچه‌های داغداریم ما از تبار عشق، نسلی ماندگاریم ما چون شقایق یادگار جبهه هستیم میراث دار عاشقان بی‌قراریم می‌بارد از چشمان ما بی‌تابی ما چون ابرها ما هم به باران ها دچاریم تقویم می‌داند که کل روزها را هجران کشیده، در پی دیدار یاریم فرقی ندارد شنبه‌ها و جمعه‌ی ما آدینه‌ایم اصلا، هوای گریه داریم بذر توسل در دل ما میوه داده ما برگ سبز شاخسار، انتظاریم اندکی صبر...
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☆☆ما چشم به راه پسر فاطمه هستیم☆☆ ما از تبار اشک و از قوم انتظاریم از نسل نخل ‌هایی، پیوسته سربداریم موجیم و باد ما را اینگونه می‌شناسد در اشتیاق ساحل، هرلحظه بی‌قراریم در ما اگر زمستان یک عمر رخنه کرده دل بسته‌ی شکوه و سرسبزی بهاریم باریده چشمهامان پای قرار جمعه با ابرهای بیدل انگار وعده داریم ما را به خاطر آور تاریخ خاک خورده نسلی بجای مانده از عشق یادگاریم
با وضوی اشک تا چشمان من تر می‌شود عطرتان می‌پیچد و اشکم معطر می‌شود گریه‌های ابر هم از شوق دیدار شماست زیر باران مرغ جان من کبوتر می‌شود در خیالات خودم در روز میلاد شما آسمان با ماه و ناهیدش منوّر می شود خنده روی بستری از عاشقی گل می‌کند باز بانویی به لطف عشق مادر می‌شود حضرت خورشید مسرور از تماشای شما صاحب دردانه ای، برتر ز گوهر می‌شود بس که بخت دختران شیعه مثل آینه است روز میلاد شما هم شان دختر می‌شود
از پا قدمت حرم عجب جایی شد با جلوه‌ی روی تو گل آرایی شد با بودن تو واژه‌ی دختر بانو الحق چه کلام با مسمایی شد
امسال دست مهربان هیچ خیاط دیگر برایم جامه‌ی شادی نیاورد از بس که نرخ شادمان کردن گران بود پر شد تنم از هجمه‌های زخمه‌ی درد این روزها جغرافیای چشم هایم روی مدار دائما خیس شمالیست الحق که بر روی سرم چتر حضور دستان لطف مادرم بدجور خالیست در گوش من جیغ مهیب سالنامه یادآور تاریخی از اردیبهشت است باران یکریز نگاهم بی سبب نیست مادر نباشد کل عالم بی بهشت است حرف حسابت چیست اخر سالنامه اصلا حواست به لباس مشکی‌ام هست؟ جشن تولد بی تولد سالنامه این روزها یادت به چشم اشکی‌ام هست؟ مادر نباشد در بساط هیچ قناد کیک تولد با تم دنیای من نیست بی شادباش مادرم، دیگردلیل جشن تولد با افکت ویژه‌اش چیست؟
زائری می‌بارد و احساس من، تر می‌شود دل به شوق گندم صحن تو، کفتر می‌شود شاخه‌ی سبزی که روی چادرم گل کرده بود زیر پای حضرت عشق تو، پرپر می‌شود کودکی های من و دست نوازشهای تو... خاطراتش روی هم هفتاد دفتر می‌شود از همان وقت توسل بر حریم قدسیت حال و روز این گدا ،هر لحظه بهتر می‌شود مثل خورشید است لطفت، ذره‌ی ناچیز من شک ندارم عشق اینجا، ذره پرور می‌شود پیشاپیش میلاد آفتاب رحمت، انیس دردمندان، مونس دلهای تنها، قبله‌ی هشتم بر همه‌ی عاشقان حضرتش مبارک
شهر غزل از مقدمت امشب چراغان می‌شود آیینه‌ای و شعر من، آیینه گردان می‌شود این روزها در شهر من، لبخند ارزانی شده از برکت میلاد تو، شادی فراوان می‌شود از رمز و راز عاشقی، گویا خبر دارد زمین در مسجد دل، قبله‌ی هشتم خراسان می‌شود از دور وقتی زائری، عرض ارادت می‌کند از شرح این دلدادگی‌، هر چشم گریان می‌شود هرجای این صحن و سرا سیراب الطاف شماست از مقدمت، خاک زمین همچون گلستان می‌شود آهوی بی سامان منم، آقا پناهم می‌دهی در سایه سار لطف تو، این دل به سامان می‌شود حلاوت ولادت آقا علی ابن موسی الرضا بر کام دل عاشقان حضرتش گوارا باد
آدینه های عاشقی، آلاله بر گیسو زده ساعت به وقت دلخوشی، عطر فرج بر رو زده خورشید چون دلدادگان، در انتظار روی تو در آسمان مجنون صفت، لیلای من اردو زده در دام صیاد است دل، ای کاش آزادش کنی بر آهوان ملتمس، دل بارها پهلو زده سیل مژه با اشک خود راه وصال جمعه را در آرزوی دیدنت، جانان من، جارو زده هجران به پایان می‌رسد گل می‌کند حاجات ما از بس که دل دست دعا بر دامن یاهو زده
بر دل آئینه داغ خنده ات جا مانده است بعد تو درس محبت بی الفبا مانده است درافول یک نفر از ایل عاشق پیشگان آسمان عشق دیگر بی شمیسا مانده است باغ سبز دوستی بی تو گریبان چاک کرد باغچه در حسرت آن ر‌وی زیبا مانده است از نبودنهای تو دارد دلم دق می‌کند بی دوای عشق دردم بی مداوا مانده است کوچه و مهتاب هست و آن که باید، آه نیست چشم خیس ماه سرگرم تماشا مانده است