eitaa logo
کانال شعر علوی
890 دنبال‌کننده
14.6هزار عکس
3.5هزار ویدیو
39 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
می نویسم "عشق" به کودکی ام بر می گردم به سرزمینی که پروانه,, وفاداریش را ترانه می کرد بر گوشِ چپ گلها ... و ستاره همیشه آمدنی بود برایم در دل شب ... صبح با دهان خورشید نور را فوت می کردم روی شانه های خاکی کوچه ... و از چشم ِشب نبض ماه را می گرفتم و روی شوقِ شب بوها مهتاب رقصانی می کردم ... چند سطری با گنجشک ها هم آواز می شدم و صدایِ خدا را می بوسیدم. و در آینه ی رود به گناهم اعتراف می کردم همان عاشقانه های باشکوهی که شیدایی ام را برای شمعدانی ها زمزمه می کردند در انتهای باغچه ...
سوزنی را پای بند راه عیسی ساختند حُبّ دنیا پای بندست ار همه یک سوزنست حکیم
من نگویم که مرا از قفس آزادکنید قفسم برده به باغی و دلم شادکنید فصل گل می گذرد همنفسان بهر خدا بنشینید به باغی و مرا یادکنید عندلیبان‌!گل سوری به چمن کرد ورود بهر شاباش قدومش همه فریادکنید یاد از این مرغ گرفتارکنید ای مرغان چون تماشای گل و لاله و شمشادکنید هرکه دارد زشما مرغ اسیری به قفس برده در باغ و به یاد منش آزادکنید آشیان من بیچاره اگر سوخت چه باک فکر ویران شدن خانهٔ صیادکنید شمع اگر کشته شد از باد مدارید عجب یاد پروانهٔ هستی شده بر بادکنید بیستون بر سر راه است مباد از شیرین خبری گفته و غمگین دل فرهادکنید جور و بیداد کند عمر جوانان کوتاه ای بزرگان وطن بهر خدا دادکنید گر شد از جورشما خانهٔ موری ویران خانهٔ خویش محالست که آباد کنید کنج وبرانهٔ زندان شد اگر سهم بهار شکر آزادی و آن گنج خداداد کنید 🌺ملک الشعرای بهار
عاشقش باشی ولی او مذهبی باشد چه باک؟ کافری را چشمِ بسته سوی مسجد می برد!
🌷اولین روزنامه نگار بومی خراسان 👌جناب بهار در 20 سالگی به صف مشروطه‌طلبان خراسان پیوست و به انجمن سعادت خراسان راه یافت 🌷اولین آثار ادبی-سیاسی او در 👈روزنامه خراسان بدون امضاء به چاپ می‌رسید.  
🌺معرفی اثری فاخر 👌 👈 تالیف جناب علی میر انصاری 🌷توسط انجمن آثار و مفاخر فرهنگی 🌷در یک جلد 👈به سال ۱۳۹۷ منتشر شد
🌺محمد تقی بهار 👈ملقب به ملک الشعرای بهار 🌷زاده ۱۸ آذر ۱۲۶۵ 🌷۹ دسامبر ۱۸۸۶ 👈مشهد، ایران 👈محل زندگی تهران 🌷تخلص بهار 🌷پیشه شاعر، ادیب، تاریخ‌نگار 🌷روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار 🌺ملیت ایرانی 🌺تحصیلات تحصیلات قدیم در زمان حکومت مظفرالدین شاه قاجار، احمدشاه قاجار، رضاشاه پهلوی، محمدرضا شاه پهلوی 🥀درگذشته ۱ اردیبهشت ۱۳۳۰ 🥀۲۲ آوریل ۱۹۵۱ (۶۴ سال) 👈تهران، ایران 🥀آرامگاه : گورستان ظهیرالدوله
🌷معروفترین آثار ملک شعرای بهار 👈دیوان اشعار 👈سبک شناسی(سه جلد) 🌷سبک نوشته‌های منثور فارسی 👈تاریخ احزاب سیاسی 👈تصحیح برخی از متون کهن 👌مانند 🌷تاریخ سیستان و مجمل‌التواریخ و القصص 🌷تاریخ بلعمی 🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌺آثار منثور و منظوم بهار متنوع است 🌷انواع شعرسنتی 🌷و اشعار به زبان محلی 🌷تصنیف و ترانه 🌷مقاله‌ها 🌷سخنرانی‌های سیاسی و انتقادی 🌷رساله‌های تحقیقی 🌷نمایشنامه 🌷اخوانیات و مکتوبات 🌷تصحیح انتقادی متون 🌷ترجمه‌های متون پهلوی 🌷سبک‌شناسی نظم و نثر 🌷دستورزبان 🌷تاریخ احزاب 🌷مقدمه بر کتاب‌ها 🌷حواشی بر متون به خصوص 🌷شاهنامهٔ فردوسی
🌺 ملک الشعراء  در  ۱۳۲۸ ق. روزنامه نوبهار را که ناشر 👈افکار حزب دموکرات بود، منتشر ساخت. این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت،تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه تازه‌بهار را تأسیس کرد. این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از سرِ تعمیرِ دل بگذر که معماران عشق روز اول رنگ این ویرانه ویران ریختند...
ای کاش که هشتم گروی نه شده باشد وقتی عدد هشت گره خورده به مشهد دل برده غمش را طرف قبله ی هفتم تجویز شده هر دل افسرده به مشهد مسکینم و محروم ز حجِّ فقرایم خوشبخت کسی را که خودش برده به مشهد اللهم ارزقنا حرم
برایش شعر گفتم تا رقیبم پیش شاعر ها بگوید عاشقش او را هنرمندانه میخواهد...
‌ پیری دیدم به خانهٔ خماری گفتم نکنی ز رفتگان اخباری گفتا می خور که همچو ما بسیاری رفتند و خبر باز نیامد باری
‌ تـا خـدا یـار اسـت بـا سـلـطـان مپیچ گر خدا برگشت، صد سلطان به  هیچ !
هوای پیرهن چاک آن پری ست که ما را کشد به حلقه دیوانگان جامه دریده
ای کاش که هشتم گروی نه شده باشد وقتی عدد هشت گره خورده به مشهد دل برده غمش را طرف قبله ی هفتم تجویز شده هر دل افسرده به مشهد مسکینم و محروم ز حجِّ فقرایم خوشبخت کسی را که خودش برده به مشهد اللهم ارزقنا حرم
جای تمام کافه های دنج ای کاش باهم زیارتنامه میخواندیم مشهد
باز از دیار ما به سفر رفت،یار ما ای دل دگر به هیچ نیرزد، دیار ما
عشق را تعریف نباید کرد زیرا آنچه از اعماق وجود است،از صفات خداست و کلامی توانایی تعریف آن را ندارد مواظب عشق وجودمان باشیم
‌ گرچه رفتی ز دلم حسرت روی تو نرفت در این خانه به امّید تو باز است هنوز..
🍁صبور_باش 🍁ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﺖ! ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﮐﻪ ﺷﺘﺎﺏ ﻧﮑﻦ، 🍁ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﭼﯿﺰﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺳﯽ، ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﺸﺎﻥ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ، 🍁ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!! ﺷﺎﯾﺪ ﻫﻢ ﺍﺻﻼ ﻣﻬﻢ ﻧﺒﻮﺩﻩ!! ﺷﺎﯾﺪ ﻣﻮﺟﺐ ﺍﻧﺪﻭﻫﺖ ﻧﯿﺰ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ!! 🍁ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺳﺨﺖ ﻧﯿﺴﺖ... 🍁ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﺩ ﻫﻤﻪ ﻟﺤﻈﺎﺕ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﯽ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ، و ﺗﻮ ﺩﺭ ﺁﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺑﯽ ﺗﺎﺑﯽ ﻣﯽﮐﺮﺩﯼ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺴﺘﯽ... 🍁 همیشه_صبور_باش 👌
پادشاهى پسرى را باديبى داد و گفت:اين فرزند تست،تربيتش همچنان كن كه يكى از فرزندان خويش. اديب خدمت كرد و متقبل شد و سالى چند برو سعى كرد و بجايى نرسيد و پسران اديب در فضل و بلاغت منتهى شدند.ملك دانشمند را مؤاخذات كرد و معاتبت فرمود كه وعده خلاف كردى و وفا بجا نياوردى.گفت:بر راى خداوند روى زمين پوشيده نماند كه تربيت يكسانست و طباع مختلف. گرچه سيم و زر ز سنگ آيد همى در همه سنگى نباشد زرّ و سيم بر همه عالم همى تابد سهيل جائى انبان مى كند جائى اديم
روزی که دانش لب آب زندگی می‌کرد، انسان در تنبلی لطیف یک مرتفع با فلسفه‌های لاجوردی خوش بود در سمت پرنده فکر می‌کرد. با نبض درخت، نبض او می‌زد. مغلوب شرایط شقایق بود. مفهوم درشت شط در قعر کلام او تلاطم داشت. انسان در متن عناصر می‌خوابید. نزدیک طلوع ترس، بیدار می‌شد اما گاهی آواز غریب رشد در مفصل ترد لذت می‌پیچید زانوی عروج خاکی می‌شد آن وقت انگشت تکامل در هندسه‌ی دقیق اندوه تنها می‌ماند.