فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#یابنالحسنـ
مَراباتووِصآلاِیجآنمُیَسَّرڪِیشَوَد؟هَرگِز
ڪهمَناَزخودرَوَمآندَمڪهگویَندَمتومےآیے
#سه_شنبه_های_مهدوی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
☘ 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۴۵ قرآن کریم ( آیات ۲۶۵ تا ۲۶۹ سوره مبارکه بقره) 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۴۶ قرآن کریم ( آیات ۲۷۰ تا ۲۷۴ سوره مبارکه بقره)
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «اَصدَقُ القَولِ وَ اَبلَغُ المَوعِظَةِ وَ اَحسَنُ القَصَصِ، کِتابُ اللهِ» راست ترین گفتار و رساترین پندها و نیکوترین قصهها کتاب خداست. (امالی صدوق /۳۹۴)
🎙 استاد: مرحوم منشاوی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قَالُوا لَا تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ عَلِيمٍ»
گفتند: «نترس، ما تو را به پسرى دانابشارت مىدهیم!»
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۵۳)
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
❇ تفســــــیر *
ولى، چیزى نگذشت که فرشتگان، ابراهیم(علیه السلام) را از نگرانى بیرون آوردند و به او گفتند: ترسان مباش، ما تو را به فرزند دانائى بشارت مى دهیم (قالُوا لاتَوْجَلْ إِنّا نُبَشِّرُکَ بِغُلام عَلِیم).
در این که منظور از غُلام عَلِیْم (پسر دانا) کیست؟ با توجه به آیات دیگر قرآن شک نیست که منظور، اسحاق (علیه السلام) است; چرا که هنگامى که فرشتگان این بشارت را به ابراهیم(علیه السلام) دادند، همسر ابراهیم ساره که ظاهراً زن عقیمى بود حاضر بود و این بشارت به او نیز داده شد.
این را نیز مى دانیم ساره مادر اسحاق است و ابراهیم (علیه السلام) قبلاً از هاجر (همان کنیزى که به همسرى انتخاب کرده بود) صاحب پسرى به نام اسماعیل شده بود.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۳ سوره مبارکه حجر)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی
🎥 #کلیپ_نموداری
🔸بخش ششم:
🔹تقابل دوگانه جدید «اسلام و استکبار» و پیشرفت ایران
#گام_دوم_انقلاب_اسلامی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
﷽ #خانمخبرنگار_و_آقایطلبه #قسمت_چهلم_و_ششم °|♥️|° تمام صبح تا شب بیدار بودم و گریه کردم. نمیدو
﷽
#خانمخبرنگار_و_آقایطلبه
#قسمت_چهلم_و_هفتم
°|♥️|°
ساعت چهار بود که فاطمه هم رسید خونه ما.
بابا سر کار بود و هشت شب میومد.
علیم که از هفته آخر شهریور برگشته تهران.
فاطمه رو صدا زدم توی اتاق و بهش گفتم ماجرا چیه.
فاطی: اوه فائزه بخدا من شنبه امتحان تاریخ دارم..
_کتابتو بیار همونجا بخون!
فاطی: مامانم اینا رو چیکار کنم؟!
_میزنگم علی میگم بزنگه راضیشون کنه..
فاطی: مامانت اینا رو میخوای چیکار کنی؟
_تو باید راضیشون کنی!
فاطی: اصلا علی رو کی راضی کنه..
_اه تو چرا این قدر آیه یاس میخونی؟ اصلا نمیخواد بیای!
فاطی: اه بابا ببخشید! من میرم مامانتو راضی کنم تو بزنگ علی...
فاطمه رفت تو آشپزخونه پیش مامان باهاش حرف بزنه منم سریع زنگیدم علی.
با کلی خواهش راضیش کردم مامان بابای فاطمه رو راضی کنه..
و کلیم سفارش کردم که محمد نفهمه میخوام برم. میخواستم غافلگیرش کنم..
فاطمه بالاخره مامان رو راضی کرد علیم مامان اونو..
چند ساعته همه کارامونو کردیم و به ریحانه خبردادیم که ماهم همسفرشونیم.
ساعت نزدیک یازده شب بود که از خونه زدم بیرون سوار ماشین شدم و رفتم پاساژ ستاره تا یه هدیه کوچیک برای محمد بگیرم.
واقعا وقت نداشتم بیشتر از این...
ساعت دوازده ریحانه اینا اومدن دنبالمون.
مامان و آبجیش جلو و ما سه تاهم عقب نشستیم. تکون خوردنای ماشین مثل گهواره بود برام. نفهمیدم کی خوابم برد...
صبح تقریبا ساعت ۱۰ و نیم صبح بود که با تکونای دست ریحانه بلند شدم.
طبق معمول همه مسافرتا کسی منو برای نماز صبح بیدار نکرده بود..
ورودی شهر قم بودیم.
همه خاطرات برام زنده شد...چند ماه پیش وقتی داشتم میومدم اینجا فائزه ی الان نبودم... خیلی فرق داشتم... چند روز بعدشم که رفتم قلبمو اینجا جا گذاشتم... و امروز برگشتم به شهری که میدونم محمدم داره توش نفس میکشه...
تابلوی سبزی جلوی چشمام نقش بست که بالاش نوشته بود "حرم مطهر" و پایینشم "جمکران"
داشتیم میرفتیم حرم... حرم...! خدای من... پیش بی بی معصومه که محمد رو از برکتش دارم...
#ادامه_دارد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : بنگر محبت مرا چگونه پاسخ می دهی!
👤 #حجت_الاسلام_والمسلمین_عاملی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
﷽ #خانمخبرنگار_و_آقایطلبه #قسمت_چهلم_و_هفتم °|♥️|° ساعت چهار بود که فاطمه هم رسید خونه ما. باب
﷽
#خانمخبرنگار_و_آقایطلبه
#قسمت_چهلم_و_هشتم
°|♥️|°
رسیدیم رو به روی حرم..
همون لحظه داشت بارون میومد...
شیشه ماشینو کشیدم پایین و دستمو گرفتم زیر بارون... برخورد قطره های بارون با سطح دستم حس خوبی داشت...
همه از ماشین پیاده شدیم و وارد حرم شدیم
رو به روی ورودی حرم و رو به گنبد که قرار گرفتم اشکام ناخداگاه ریخت..
چند ماه پیش همینجا بود که دوتا چشم عسلی منو اسیر خودش کرد... سرنوشت من از حرم شما رقم خورد بی بی...
رفتیم داخل و زیارت کردیم.
دو رکعت نماز زیارت خوندیم و اومدیم روی صحن حرم نشستیم.
گفتم که میخوام برم و در حوزه یا در خونشون محمد رو غافلگیر کنم..
عزم رفتن که کردم مامان ریحانه سوییچ ماشین رو از آبجیش گرفت و مجبورم کرد با ماشین برم.
بقیه هم قرار شد تا شب حرم بمونن.
سوار ماشین ریحانه اینا شدم و با یه بسم الله حرکت کردم..
با جی پی اس گوشیم تونستم مسیرایی که میخوامو پیدا کنم.
دیگه الان کاملا داخل خیابون چهارمردان قم بودم.
حوزه محمد اینا اینجاست...
یه حس خاصی داشتم... اصلا قابل وصف نبود😍
دیدمممم آخ جوووون حوزه شونو دیدمممم..
"مدرسه علمیه امام عصر"
ماشینو نزدیک در حوزه پارک کردم و به محمد زنگ زدم.
دومین بوق برداشت..
محمد: سلام بر فرمانده قلب من!
_سلام بر سرباز وظیفه..
محمد: حالا ما شدیم سرباز وظیفه... باشه فائزه خانم دستت درد نکنه!
_شما سرداری آقامحمد..
محمد: اخ الهی من فدای این قلب مهربون فرماندم بشم.
_محمد الان کجایی؟
محمد: یعنی چی کجام؟
_وااای خنگ خدا.. یعنی الان حوزه ای خونه ای کلا کجایی؟
محمد: اوووم من الان از سر کلاس فقه اومدم بیرون و دارم میرم از در حوزه بیرون
تا این حرفو زد از ورودی حوزه اومد بیرون سرمو خم کردم تا نشناستم..
_عه اهان. محمد شرمنده من دوباره بهت میزنگم الان نمیتونم صحبت کنم. یاعلی
محمد: عه! خب باشه. پس خدانگهدارت گلم!
گوشو قطع کردم و آروم پشت سر محمد راه افتادم. برخلاف تصورم ماشین نیاورده بود و داشت پیاده میرفت...
اخ الهی من قربون آقام بشم که این قدر سربزیر و متینه..
میخواستم برم بوق بزنم پشت سرش و اذیتش کنم که یهو یه ماشین آخرین مدل سبقت گرفت و دقیقا پشت سر محمد ایستاد..
شروع کرد به بوق زدن.. محمد بی اعتنا رد شد... دوباره پشت سر محمد حرکت کرد و دوباره بوق زد... منم پشت ماشین میرفتم...
یهو یه دختره چادری از ماشین اومد بیرون و صدا زد : جوااااد
اسمشو که صدا زد محمد برگشت و وقتی دختره رو دید رفت و روی صندلی جلوی ماشین نشست و رفت....
احساس میکردم جریان خون توی بدنم قطع شد... دست و پاهام حرکت نداشت...
صدای بوق ماشینای پشت سرم منو وادار کرد حرکت کنم...
#ادامه_دارد
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 #داستان_صوتی { سیاحت غرب }
♦️ قسمت چهارم
♦️ من اصلا راضی نیستم که او همراهم باشد! چرا که به شدت از او می ترسم...
♦️ گفتم: اگر به دوراهی برسیم،راه منزل را میدانی؟
♦️ گفت:نمی دانم !!
♦️ گفتم: من تشنه ام،در این نزدیکی ها آب هست؟
♦️ گفت:نمی دانم!!
♦️ گفتم:پس چه میدانی که همراه من شده ای؟؟!!
♦️ گفت:همینقدر میدانم که چون سایه ی تو از اول عمرت همراهت بوده ام و از تو جدایی ندارم!...مگر خدا کمکت کند که از دست من خلاص شوی !!...
♦️ گیر عجب دشمن آشکاری افتادم؟؟! !.
#سیاحت_غرب
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
⚠️ #تلنگر
حجتالاسلامقرائتی:
وقتی پلیـس به شما میگه لطفا گـواهینامه! شما اگه پاسپورت , شناسنامه, کارت ملی یا حتی کارت نمایندگی مجلس رو هم نشون بدی بازممیگه گواهینامه...!
وقتیاوندنیاگفتننماز؛
هرچی دم از انسانیت,معرفتو... بزنی
بهت میگن همه اینها خوبه شما اصلکاری
رو نشون بده...
نماز ...🌱👑
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰سیاست نیرنگ و فریب
دین هرگز سیاستی که نیرنگ و دروغ در آن وجود دارد را تأیید نمیکند
#دکتر_عبدالحسین_خسروپناه
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️شهید چمران خطاب به روحانی: موضع شما، موضع خطرناکی است
🔻روحانی:توطئه گرها رو در نماز جمعه به دار بیاویزید | حقوق ارتشی های بازنشسته راحداقلی بدهید
#حتما_ببینید
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح است بيا
تا كه غزل ساز تو باشم 🌻🌞>
#اللهمعجللولیڪالفرج
#استوری
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
ای که آستان قدس تو خانه اجابت دعاست...
🔺با صدای مرحوم استاد کریمخانی
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#فیلم | روز امام رضا علیهالسلام
آمدم ای شاه پناهم بده...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
iran javan beman.ppsx
669K
پاور پوینت ایران جوان بمان استاد عباسی ولدی
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴لحظه اعلام انحلال دولت رژیم صهیونیستی!
۵ انتخابات در کمتر از ۴ سال را بحران نمیگویند بلکه فاجعهای است که از آن هراس دارید
آیا اسرائیل به بنبست سیاسی رسیده است؟
فقط لحن رئیس پارلمان 😂😂
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سخنان حاج طالع باقرزاده
الهام هنوز نمیداند چه غلطی کرده است ،عاقبت در افتادن با شیعیان علی بن ابی طالب در افتادن با خداست ، البته صهیونیست خوب میدانند از چه ژنی صحبت میکنیم, تاریخ عبرت آموز است و آینده پیشرو امیدبخش ، حاج طالع فقط یک جرقه است
#انقلاب_اسلامی_آذربایجان
🌍 #انتشار_حداکثری_با_شما
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠۲۳ ذی القعده روز زیارتی مخصوص امام رضا علیه السلام
🔸 ۲۳ ذی القعده روزی که همگان می توانند با گفتن "صَلَّیَ اللهُ عَلَیکَ یا مَولایَ یا اَبااَلحَسَن یا علیّ بنَ موسَی الرِضــا (ع)"، زائر امام رضا علیه السلام باشند.
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰💛🥺⊱
#استوری |storყ
هم اکنون بر فراز آسمان بهشت خدا بر روی زمین پرواز میکنیم💫🌼
#امامرضا علیهالسلام
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
شیفتگان تربیت
☘ 🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۴۶ قرآن کریم ( آیات ۲۷۰ تا ۲۷۴ سوره مبارکه بقره) 🍃🌹🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☘
🎥 روزمان را با قرآن آغاز کنیم/ ترتیل صفحه ۴۷ قرآن کریم ( آیات ۲۷۵ تا ۲۸۱ سوره مبارکه بقره)
🍃🌹🍃
🌺 پیامبر (ص) میفرمایند: «فَضلُ القُرآنِ عَلی سائِرِالکَلامِ کَفَضلِ اللهِ عَلی خَلقِهِ» برتری قرآن بر سایر سخنان، همانند برتری خداوند است بر بندگانش. (جامع الاخبار/ ۴۷)
🎙 استاد: مرحوم منشاوی
#جهاد_تبیین
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat
هر روز تفسیر یک آیه:
🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺
«قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَىٰ أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ»
گفت: «آیا به من (چنین) بشارت مىدهید با این که پیر شده ام؟! با این حال به چه چیز بشارت مىدهید؟!»
(سوره مبارکه حجر/ آیه ۵۴)
🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹🌱🌹
❇ تفســــــیر *
ابراهیم (علیه السلام) به خوبى مى دانست از نظر موازین طبیعى، تولد چنین فرزندى از او بسیار بعید است، هر چند در برابر قدرت خدا هیچ چیزى محال نیست، ولى، توجه به موازین عادى و طبیعى تعجب او را برانگیخت. لذا گفت: آیا چنین بشارتى به من مى دهید در حالى که من به سن پیرى رسیده ام؟! (قالَ أَ بَشَّرْتُمُونِی عَلى أَنْ مَسَّنِیَ الْکِبَرُ).
راستى به چه چیز مرا بشارت مى دهید؟ (فَبِمَ تُبَشِّرُونَ).
آیا به امر و فرمان خدا است این بشارت شما یا از ناحیه خودتان؟ صریحاً بگوئید تا اطمینان بیشتر پیدا کنم!
🌼🌼🌼
تعبیر به مَسَنِّى الْکِبَرُ (پیرى مرا لمس کرده است) اشاره به این است که آثار پیرى از موى سپیدم و از چینهاى صورتم، نمایان است و آثار آن را در تمام وجود خود، به خوبى لمس مى کنم.
ممکن است گفته شود ابراهیم(علیه السلام) از این نظر آدم خوش سابقه اى بود; چرا که در همین سن پیرى فرزندش اسماعیل متولد شده بود و با توجه به آن، نباید دیگر در مورد مولود جدید، یعنى اسحاق تعجب کند، ولى باید دانست که:
اولاً ـ در میان تولد اسماعیل و اسحاق به گفته بعضى از مفسران، بیش از ده سال فاصله بود و با گذشتن ده سال آن هم در سن بالا، احتمال تولد فرزند بسیار کاهش مى یابد.
ثانیاً ـ وقوع یک مورد بر خلاف موازین عادى ـ که ممکن است جنبه استثنائى داشته باشد ـ مانع از تعجب در برابر موارد مشابه آن نخواهد بود، زیرا به هر حال تولد فرزند در چنین سن و سالى امر عجیبى است.
(تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۵۴ سوره مبارکه حجر)
•┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈•
🔗 ایتا :
🍃@ShifteganeTarbiat