eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
206 دنبال‌کننده
52 عکس
19 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @delsokhteh313
مشاهده در ایتا
دانلود
1. آه و واویلا.mp3
3.35M
آه و واویلا ، صد آه و وایلا از جفا پرپر ، شد گل زهرا دل شده محزون ، از سوز آه او کنج زندان شد ، قتلگاه او آه و واویلا ، صد آه و وایلا سِندی ملعون ، بر پیکرش میزد پیش چشمانِ ، مادرش میزد آه و واویلا ، صد آه و وایلا بسته بود از ظلم ِ خصم رُسوایش غل و زنجیر ِ کینه بر پایش آه و واویلا ، صد آه و وایلا مصطفی بر تن ، رخت عزا دارد مادرش زهرا ، ناله ها دارد آه و واویلا ، صد آه و وایلا روزه بود و وای ، از حال غمدارش تازیانه بود ، قوت افطارش آه و واویلا ، صد آه و وایلا روضه میخوانم ، با دیدگان تر گشته تابوتش ، تخته ای از در آه و واویلا ، صد آه و وایلا در غل و زنجیر ، شد عاقبت آزاد کربلایی شد ، وادی بغداد آه و واویلا ، صد آه و وایلا @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
5. تو نور.mp3
5.6M
تو نور حی سرمدی زِ سروَران سرآمدی موسیَ بنِ جعفر یاسیدی ای حجتِ ، حق بر همه جان علی و فاطمه ای سایه ی لطفت بر سرم دلگرمی روز محشرم مسکین و محتاج این درم گل پیمبر ، یاسیدی موسیَ بنِ جعفر یاسیدی زندانیِ ، ظلم و جفا شهید جور اشقیا آه از خزان نگاه تو فدای آن سوز و آه تو زندان شده قتلگاه تو ای یاس پرپر ، یاسیدی موسیَ بنِ جعفر یاسیدی گفتی به سوز و چشم تر که یا مُخَلِّصَ الشَّجَر بده نجاتم ز حبس غم سِندی زند ، من را دم به دم از کینه و از سرِ ستم ای حیِ داور ، یاسیدی موسیَ بنِ جعفر یاسیدی ای عشق تو ، هویتم ای کاظمینت ، جنتم خاک مزار تو کیمیا بر درد دلهای ما دوا حریم قدست ، دارالشفا مهِ منور ، یاسیدی موسیَ بنِ جعفر یاسیدی باید که زائرت شوم بلکه مجاورت شوم ای گل و باغ و بهار من طاقت و صبر و قرار من تمام دار و ندار من مولا و سروَر ، یا سیدی موسیَ بنِ جعفر یاسیدی @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1. دارم آب میشم.mp3
6.32M
دارم آروم ‌آروم آب میشم آخه اجلم نزدیکه شب و روزا بی‌تاب میشم شب و روز من تاریکه باهر آهِ من ، مهتاب ناله میزنه به حال دلم ، دل سیر گریه میکنه شبایی که من دارم سجده میکنم روی گردنم زنجیر گریه میکنه ... دیگه نفسم ، بند اومد آخه جیگر من ، خونه توی نفسای آخر قتلگاه من ، زندونه ( وای از غربت ... ) تکرار چه‌جوری بگم دردامو به خدا سراپا دردم با چشای تارم دارم دنبال عصا میگردم تازیونه وقتی رو بال من نشست فهمیدم چرا دستِ مادرم شکست سرخه گونه‌هام ، مثلِ مادرم شدم آخه دست سنگینی چشم من رو بست دمِ آخری دلتنگم حال و روز من ‌معلومه چی میشه دم جون دادن باشه کنارم معصومه ( وای از غربت ... ) تکرار صورتمو که ، میذارم غریبونه روی خاکا غروبا میخونم من از دم غروب عاشورا ذکر عمه جانم شد وامحمدا وقتی بچه‌ها بودن زیر دست و پا ... من فدای اون شاهِ بی‌سپاهی که رأسشو زده دشمن روی نیزه‌ها چه‌جوری بگم میبردن سرِ آقا رو نامردا جلوی چشای زینب کوچه به کوچه واویلا دیگه نفسم ، بند اومد آخه جیگر من ، خونه توی نفسای آخر قتلگاه من ، زندونه ( وای از غربت ... ) تکرار @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
3. توو کاظمین.mp3
7.28M
توو كاظمین ، آقا حاجتمو داده چقدر دلم تنگه پنجره فولاده ... چه حرمی ، چه گنبدی حس می كنی، توو مشهدی زهرا میگه ،خوش اومدی كرَمش، كرم امام رضاست حرمش ،حرم امام رضاست ( یا بابَ الحوائج ، یا موسیَ بنِ جعفر ) تکرار « تکرار بند اول » تویی كه بابایه حضرت سلطانی تموم هستیه، شاه خراسانی آقا امامِ هفتمی تنها امیدِ مردمی عشق مَلیكه ی قمی می خونن همه ی مریض دارا می خونن همه ی گرفتارا ( یا بابَ الحوائج ، یا موسیَ بنِ جعفر ) تکرار « تکرار بند اول » شده توی زندون زهرا عزادارت زبونِ روزه ، آه سیلی ه افطارت ... دلِ تو ، پُر شراره شد آسمون بی ستاره شد اومدن، عاشقای كاظمین بمیرم ، برای آقام حسین @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
4_5812341591993486497.mp3
5.96M
گِره گشای عالمینی آقا به فاطمه تو نور عینی آقا امام آسمون امام دریا غریب شهر کاظمینی اقا دارم به سر هوای کاظمین تنگ دلم برای کاظمین تو ایوونت دوباره این شبا میدم سلام اقای کاظمین وای ... ( غریب آقا ) 3 مریض دارا گرفتارا بسم الله تموم حاجت دارا بسم الله سجیتکم الکرم این آقا باب الحوائج بیا بسم الله تا بزم روضه تو پا گرفت چقدر مریض اومد شفا گرفت مادر من حاجت سالشو تو روضه ابالرضا گرفت وای ... ( غریب آقا ) 3 @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1. دوباره رزق مون.mp3
11.03M
دوباره رزقمون زیاده دیگه از این نمیشه بهتر خدا گذاشته روزیمون و تو سفره های موسیَ بنِ جعفر آآآه خاک حرم تو روی چشمم به خاطر تو نفس میکشم آرزومه کاظمینی بشم آآآه بیمه تو کردم این و بدن و میگری دست سینه زن و بده آقا حاجاتای منو رد غل و زنجیر ها روی بدنت افتاد منزل دوریه دنیا تو زندونی بغداد ای وای ،آه واویلا ( تکرار بند اول ) با این که تو قبله ی عشقه تموم اهل آسونی بگو بهم برای چی آقا معذب فی قعر سجونی آآآه خون دل از چشات اومده چی به سر ساق پات اومده فاطمه برا عزات اومده آآآه دل تو خون از زمونه شده روضه ی مادرونه شده روزیه تو تازیونه شده اسمت رو رضای تو تا دم میگیره امشب با گریه معصومه گریه ام میگیره امشب ای وای ، آه واویلا ( تکراربند اول ) دوباره موقع وداع و دوباره موسم عزا شد به سر زنان شدم که امشب سیاه به تن امام رضا باشد آآآه آقای ما دیده داغ پدر کبوتری و بی بال و پر دارن میارن رو تخته ی در آآآه دیگه ساعت جدایی شده دوباره دل عاشورایی شده گریز ما کربلایی شده با اینکه برا بابات هفت تا کفن آوردن اما ز تن جدت اون پیراهنم بردن ای وای ، ابی عبدالله (ع) @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ماجرای تو انتهای غم است تو بگو از کجا شروع کنم بعد یک رخصت از امام رضا باید این روضه را شروع کنم روضه های تو فرق دارد با روضه های ائمه دیگر پای هر روضه غیر کرب و بلا باید از حجره گفت و یک بستر قصه عمر هیچ خورشیدی به غم انگیزی زوال تو نیست غصه هیچ حجره ای قدر گوشۀ آن سیاه چال تو نیست آه... موسای خانواده نور کوه طوری شده است زندانت مثل بغضی که در گلو حبس است مانده بین گلوی تو جانت از تنت یک خیال مانده فقط بسکه لاغر شدی نحیف شدی خوب شد نیستند دخترهات که ببینند چه ضعیف شدی آه خلوت نشین ظلمت غم خلوتت هم نمور هم سرد است پانشو چون که زود می افتی این اثرهای استخوان درد است تازه این حال و روز قبلا توست دو قدم راه را تنت می برد آن زمان ساق پات سالم بود حال اما شکسته، زخمی، خرد روی دست چهارتا برده بدن تو چه می کند آقا؟! غل و زنجیرهای زندانت بر تن تو چه می کند آقا غصه ها در پی تو می آیند آن یهودی بد دهان هم هست ظاهرا غیر از این سه چار نفر خانمی با قد کمان هم هست پیکر تو سه روز بر پل شهر مرقد شهر کاظمین شده و از اینجا به بعد مرثیه ام نوبت روضه حسین شده وای از آن پیکری که بی سر بود وای از آن پیکری که بی سر ماند وای از آن مادری که در گودال روضه های غریب مادر خواند @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
این ابیات از مثنوی بلند خیبر از کتاب ، پیشکش به عاشقانش: شير می‌چرخيد با شمشير در ميدان عشق هر سر بی عشق را می‌ريخت اين طوفان عشق اي که خود را پيش شمشير دو دم آورده‌ای هر چه سر آورده باشی باز کم آورده‌ای تیغ اگر این است آن بازیچه در دست تو چیست؟ کاش می‌فهمیدی ای مرحب! هماورد تو کیست؟ واقعا با شیر حق جنگیدن از خوش باوری ست پهلوان! گویی حواست نیست! این آقا علی ست ذوالفقار است این که می‌چرخد علی گویان و مست چون نباشد مست؟ چون می‌گیردش حیدر به دست بس که در دست علی گشته‌ است مجنون ذوالفقار گاه چرخی هم اضافی می‌زند بر گرد یار بی‌دلیل این تیغِ عاشق، همدل زهرا نگشت هیچ یاری این قدر دورِ سر مولا نگشت غیر زهرا هیچکس در گردش لیل و نهار دور مولایش نگشت اینقدر الا ذوالفقار دستِ حق در چارچوب و بستِ در، انداخت چنگ گفت: یا زهرا و در را کند، از جا، بی‌درنگ در، میان دست حیدر، هر دو لشکر در سکوت قلعه‌ی بی‌در، علی گویان و خیبر در سکوت گاه لشکر، دست حیدر را تماشا می‌کنند گاه آن دیوارِ بی‌در را تماشا می‌کنند بَه! به این مولا و در را در هوا چرخاندنش قلعه‌ها مسحور آن «اِنّا فَتَحنا» خواندنش قلعه‌ها حیران شدند و خیبری‌ها، حیدری یافتند آنجا درِ توحید را، در بی‌دری @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
در هر نفس، دلگرمی طه، علی بود حتی میان عرش، آن بالا علی بود اصلی ترین اعجاز احمد در رسالت قرآن نبوده بلکه بودن با علی بود قرآن مگر بی مدح حیدر سوره دارد هر جای قرآن گشته ام، پیدا علی بود "ألیَوم أکمَلتُ لَکُم" یعنی محمد شرط کمال بعثتش، تنها علی بود در جنگ های سخت آن دوران، همیشه ذکر پیمبر، لافتی إلا علی بود از ماجرای فتح خیبر شد نمایان تنها یل بی باک و بی همتا علی بود در سختی جنگ احد، از گِرد احمد رفتند اصحاب نبی اما علی بود آن کس که نفس مصطفی بود و به جایش در بسترش خوابید بی پروا، علی بود با او کسی احساس تنهایی نمی کرد بر بی پناهان، ملجأ و مأوا علی بود حیرت زده هستند سلمان و اباذر هر منزلی رفتند در آن جا علی بود با یا علی، موسی کلیم الله گشت و... ذکر لب عیسی بن مریم یا علی بود آن کس که مست سجده هایش بود جبریل آن عاشق دلداده، مولانا علی بود بالاتر از هر رتبه ای را مرتضی داشت آرامش انسیة الحورا علی بود ممسوس حق بودند در یک نور واحد حیدر، بتول و حضرت زهرا علی بود @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شکر خدا نعش(جسم) تو را بی سر ندیدند زخم سنان بر روی آن پیکر ندیدند شکر خدا که شیعیان بودند آن روز مردم تو را بی یار و بی یاور ندیدند شکر خدا آن روز دخترها نبودند پای تو را آن لحظه ی آخر ندیدند دوری تو از خانواده بد نبوده_ _وقتی تنت را این چنین لاغر ندیدند ساقت شکسته بود اما سینه ات را در زیر پای سرخ یک لشکر ندیدند آقا خدا را شکر مردم حنجرت را درگیر با کندی یک خنجر ندیدند هر چند روی تخته ی در بود جسمت اما در آن زخمی ز میخ در ندیدند هم دخترت رنگ اسارت را ندیده هم خواهرانت غارت معجر ندیدند هم پیکرت عریان نمانده روی خاک و هم غارت انگشت و انگشتر ندیدند جانم فدای آن غریبی که به جسمش جایی برای بوسه ی خواهر ندیدند @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
السَّلام علیک یا مُعَذَّبِ فِی قَعْرِ السُّجُون اشک‌های ستاره‌ها می‌ریخت کهکشان هم به گریه افتاده از نحیفیِ پیکر خورشید آسمان هم به گریه افتاده جسم او ذره ذره آب شده تازیانه چه کرده با بدنش!؟ این که افتاده گوشه‌ی زندان پیرْهن‌خالی است یا بدنش!؟ حجم بال و پرش پُر از زخم است جای سالم نمانده در پَرِ او قفسش بس که کوچک و تنگ است هی به دیوار می‌خورد سرِ او درد تا مغز استخوان می‌رفت بازویش را اگر تکان می‌داد می‌توانست شب بخوابد اگر درد پهلو کمی امان می‌داد وای از آن دم که آرزو باشد لحظه‌ای آه حسرتی بکشی غل و زنجیر فرصتی ندهند نفسی هم به راحتی بکشی دمِ " عجِّل وفاتی " لب او زنده کرده است داغ زهرا را ظاهراً عادت نگهبان‌هاست بی جهت می‌زدند آقا را آه! با هر تنفسش می‌شُد حس کنی دردِ در جِناقش را بشکند دست سِندی نامرد... خُرد کرد استخوان ساقش را با هزاران عذاب جان داد و با هزاران عذاب تشییع شد روی یک تخته پاره‌ای کوچک بدن آفتاب تشییع شد باز هم جای شکر آن باقی است مصحف‌اش را بهم نریخت کسی طرح لب‌های نازنینش را با نوک پا بهم نریخت کسی لحظه‌ی جان سُپردن او را خواهرش روی تل نمی‌دیده با عصا هیچ نامسلمانی به سر و صورتش نکوبیده احدی در پی غنیمت نیست پیرهن از تنش کسی نَکِشید بعد جان دادنش خدارا شُکر مرکبی روی پیکرش ندوید @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
باز غم راه نفس بر قلب پیغمبر گرفت باز از دریای ایمان آسمان گوهر گرفت در میان هاله های غم چهره ی حیدر گرفت بهترین یار محمّد را اجل در بر گرفت باز از سنگ حوادث قلب پیغمبر شکست بر دل شیر خدا دادغ ابوطالب نشست آه یاران، یار ختم المرسلین از دست رفت یار قرآن، یار احمد، یار دین، از دست رفت حافظ اسلام و دین راستین از دست رفت والد مولا امیرالمؤمنین از دست رفت ای سپهر نور، دریای کرامّت یا علی در غم بابا سرت بادا سلامت یا علی او مسلمانی مجاهد رهبری آگاه بود کوه پیش کفّه ی ایمان او چون کاه بود با محمّد همدم و همسنگر و همراه بود مثل فرزندش علی یار رسول الله بود فاش گفتم فاش گویم گر ابوطالب نبود این چنین ختم رسل بر مشرکین غالب نبود او چو دریا بود و حیدر گوهر رخشان او با محمّد از ازل خورده گره پیمان او شیر حق از کودکی پرورده ی دامان او بود سنگین تر زخلقت کفّه ی ایمان او این سخن بس در جلال و اعتبار و رفعتش بر محمّد گشت عام الحزن سال رحلتش نور ایمان بر فلک می رفت از رخسار او شاد می شد خواجه ی لولاک از دیدار او با ملک پرواز کرده جعفر طیّار او فاتح احزاب و خیبر حیدر کرار او پافشرد و غافل از پیغمبر اکرم نبود بر پیمبر داغش از داغ خدیجه کم نبود صُلب او باید به دُرّی چون علی گردد صدف کس ندارد غیر از او در کلّ خلقت این شرف آری آری این خلف باید زصلب این سلف یار احمد آن سلف جان محمّد این خلف بود در موج شدائد چشم پیغمبر به او می سزد تا او به حیدر نازد و حیدر به او تا که از باغ و گلستان آید در وجود تا صیام است و قیام است و رکوع است و سجود هم زکلّ خلق هم از خالق حیّ ودود بر امیرالمؤمنین و بر ابوطالب درود نقش لبخند محمّد در لب خندان او نخل «میثم» بارور از مدح فرزندان او @Shoaraye_aeinimadhankermanshah