eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
208 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5990348324052404880.mp3
12.22M
۱۴۰۱ از من تا حال خوب، فقط یه حرم فاصله است از من تا دل خوش، فقط یه قدم فاصله است کرم کن گدارو،راهیِ حرم کن گدارو برا اربعین یادت باشه منه بینوا رو کرم کن گدارو... رزقم و توو روضه ات بده باز بهم لیاقت بده واسه ی حرم... لک زده دلم... آقاجون اذن زیارت بده یا مولا یامولا یا حسین ع هرجا اسمت بیاد، بهشت منه یا حسین ع تا خون تو رگامه باید بمونم با حسین قرارم حسینه ،صاحب اختیارم حسینه پناه روزای سخت روزگارم حسینه قرارم حسینه... با همین حسین گفتنا میرسه دلم تا خدا واسه ی حرم... لک زده دلم... اللهم الرزقنا کربلا یا مولا یا مولا یاحسین ع آقای مهربون،شدی همه دنیای من از من گریه از تو ،شفاعت فردای من من و بی قراری، چشمام غرق چشم انتظاری غم این فراق و آخر از دلم برمیداری منو بی قراری تکیه گاه عالم حسین با تو خوبه حالم حسین واسه ی حرم ... لک زده دلم ... دلتنگ روز وصالم حسین یا مولا یامولا یا حسین شاعر و نغمه پرداز : اجرا: @Shoaraye_aeinikermanshah
4_5812341591993486497.mp3
5.96M
گِره گشای عالمینی آقا به فاطمه تو نور عینی آقا امام آسمون امام دریا غریب شهر کاظمینی اقا دارم به سر هوای کاظمین تنگ دلم برای کاظمین تو ایوونت دوباره این شبا میدم سلام اقای کاظمین وای ... ( غریب آقا ) 3 مریض دارا گرفتارا بسم الله تموم حاجت دارا بسم الله سجیتکم الکرم این آقا باب الحوائج بیا بسم الله تا بزم روضه تو پا گرفت چقدر مریض اومد شفا گرفت مادر من حاجت سالشو تو روضه ابالرضا گرفت وای ... ( غریب آقا ) 3 @Shoaraye_aeinimadhankermanshah
چادرت را بتکان روزی ما را بفرست محمدحسین پویانفر-ذاکر استودیو.mp3
6.83M
چادرت را بتکان‌ روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست ***** ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ***** من از خاک پای تو سر بر ندارم من از خاک پای تو سر بر ندارم مگر لحظه ای که دگر سر ندارم مگر لحظه ای که دگر سر ندارم ***** من از خاک پای تو سر بر ندارم من از خاک پای تو سر بر ندارم مگر لحظه ای که دگر سر ندارم مگر لحظه ای که دگر سر ندارم مگیر از سرت سایه ی چادرت را ***** پناهی از این خیمه بهتر ندارم پناهی از این خیمه بهتر ندارم چادرت را بتکان‌روزی ما را بفرست ای که روزی دو عالم همه از چادر توست ***** ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ای مادر ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها #امشب_که_ناله_از_لبت_افتاده #محمد_حسین_پویانفر ┏━━ °•🖌•°━━┓ ht
.. امشب که ناله از لبت افتاده رو مگیر بعد از سه ماه که تبت افتاده رو مگیر دیدار تو اگرچه غم انگیز می‌ شود بعد از سه ماه قسمت من نیز می‌ شود درد عیال دارم و پیرم نموده‌ اند سی و سه سال دارم و پیرم نموده‌ اند این آشیانه داغ پرستو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امروز فضه گفت که خانُم وضو گرفت بعد از سه ماه خانه‌ ی ما رنگ و بو گرفت گفتم که کار کَم بکن اینجا عزیز من ممنونِ نانِ تازه ام اما عزیز من نان را بدون قُوَّت بازو نمی‌ پزند نان را که با جراحت پهلو نمی‌ پزند این خانه مدتی ست که جارو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود اصرار می‌ کنیم که نانی، کمی بخور ای پلک نیمه باز تکانی، کمی بخور رَدِّ تو از تنور به بستر هنوز هست زینب دوید گفت که مادر هنوز هست او دختر است حسرت آغوش می‌ خورد این سینه‌ ی شکسته، بمان، جوش می‌ خورد دستت شکسته است که بالا نمی‌ رود؟ این شانه‌ ات چه دیده چرا جا نمی‌ رود؟ چشمِ تو نیز بستن بازو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود *همه حرف من همین یه خطِ، شب شهادت، ازهمه هم عذرمیخوام ...* یادم نرفته تا دَرِ خانه تو را زدند یادم نرفته با دَرِ خانه تو را زدند چشم علی شکستن اَبرو ندیده بود من را مدینه دست به زانو ندیده بود امشب چقدر پیش حسن سوخت دخترت امشب ببین که با سه کفن سوخت دخترت گفتی وصیتتِ دو سه بوسه به حنجر است گفتی لباس محسن تو قد اصغر است *چقدر امام زمان امشب گریه میکنه، یابن الحسن! خیلی از این جماعتي كه اینجا هستن، تو این ایام داغ دیدن ،پدر ازدست دادن، مادر از دست دادن ،عزیز از دست دادن،ختمی نگرفتن، جلسه ای نگرفتن ،اگه دور قبرم جمع شدن چند نفری جمع شدن ، ولی فاطمیه که شد گفتن ماباید بریم مجلس مادرمون فاطمه... شیخ صدوق نقل میکنه: اون شاگرد امام صادق، چند وقت نیومده بود، پیداش نبود، اومد تو مسجد ، آقا فرمود: کجایی پیدات نیست؟ گفت: آقا! ببخشید یه چند روزی خدا بهم اولاد داده توي خونه بودم... آقاخوشحال شد، فرمود: چی بهت خدا داده؟ گفت: آقا! خدا بهم دختر داده...آقا امام صادق فرمودند: اسمش رو چی گذاشتی؟ گفت: آقا! شما اجازه بدین اسمش رو فاطمه گذاشتم... يه وقت دیدن آقا شروع کرد گریه کردن، آقا چرا گریه میکنید؟ گفت: یادِ مادرم اُفتادم، حالا كه اسمش رو فاطمه گذاشتی كارِت سخته شده، گفت: چرا آقاجان؟ آقاا فرمودند: نکنه بلند صداش بزنی، نکنه یه وقت سیلی بهش بزنی!..... چه کردن با این خانم؟ چه کردن که امروز هرکاری میکرد دستش رو میآوُرد بالا موهای زینب رو شونه کنه هی دست می‌افتاد* دعایی زیرلب دارم شبانه تو آمین گوی ای ماهِ یگانه الهی هیچ مظلومی نبیند عزیزش رابه زیر تازیانه * میگه: وقتی دیدم خانُم شروع کرد خونه رو جارو زدن، انگار بچه ها نذر کرده بودن برن کنار قبر پیامبر، لذا از خونه بیرون رفتن، امیرالمؤمنین مسجدِ، اسما میگه خانم صِدام زد، فرمود: من میرم میان حجره، بعد از لحظاتی صِدام بزن، اگه جوابت رو ندادم ،بدون از این دنیا رفتم، علی رو خبرکن... میگه دیدم بی بی وارد حجره شد، دقایقی بعد صدا زدم: یا بنت رسول‌الله!یا زوجة امیرالمؤمنین! یا اُم الحسنِ و الحسین! جوابی نشنیدم، یه وقت درِ خونه به صدا اومد، در رو باز کردم، دیدم حسن و حسین، چشما کاسه ي خون، صدازدن: "َ این اُماه "؟" مادرِ ما کجاست ؟ دیدم الان بگم مادرتون جان داده ،بچه ها هم جان میدن، گفتم: سفره پهن کردم بیایيد، یه نگاه کردن، اَسما! کِی بدون مادر سَرِ سفره نشستیم، من رو کنار زدن دَرِ حجره رو بازکردن، حسن خودش رو روي سینه مادر انداخت، حسین صورت کف پای مادر گذاشت، هی صدامیزنه مادربا من حرف بزن.... اینجا اباعبدالله صورت کف پای مادر گذاشت، یه ساعتی هم رسید كربلا، همین صورت زیر چکمه....* الشِّمر الجالسٌ عَلَی ، نفسِ مادرش گرفت سر را برید و روبروی خواهرش گرفت حسین... هرکی توي این عالم زمین میخوره صدامیزنه: یاعلی!....میان مسجد نشسته بود، حسن و حسین وارد شدن، سلمان میگه هنوز حرفی نزده، آقا تا چشمش افتاد به بچه ها، روی پا ایستاد، یه نگاه کرد، امام مجتبی فرمود: بابا! مادر میان حجره است... مرد معمولا اگه زمین بخوره با زانو زمین میخوره اما سلمان میگه دیدم اقا از پشت زمین افتاد، هی خاکِ مسجد رو به سر میریزه، امیرالمؤمنینی که کسی تا حالا ندیده پاهاش بلرزه، راهی نبود ازمسجد تا خانه، سلمان میگه: میدوید و هی به زمین می افتاد...خودش رو رسوند کنارِ بدن، چند ماهه صورت رو ندیده، یه وقت پارچه ي سفید رو کنار زد:"الله اكبر" چرا صورتت کبوده ؟...*
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
#روضه #شهادت_حضرت_زینب_س   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•
"السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ" حسین! زمان رفتنم رسیده تمام گیسوهام سپیده کجایی ای گلو بریده حسین!برا همه مادری کردم حالا که کوه رنج و دردم دارم به دنبالت میگردم حسین!چه گریه داره حال و روزم توو گوشمِ صدات هنوزم بیادِ قتلگاه می سوزم حسین!یادم نمیره قتلگاهت غربتِ آخرین نگاهت خضاب شد اون صورت ماهت حسین!غرورِ زینبُ شکستن با چکمه رو سینت نشستن ملائکه چشمامُ بستن حسین!سربه سرت گذاشت با نیزه بالا میرفت هزارتا نیزه مونده روی گلوت جا نیزه حسین!پا به پایِ تو ضربه خوردم دستمُ توو خاک و خون بردم تاکه گلوت و گیر آوردم حسین!تو رو غریب گیرت آوردن لِباسایِ تنت رو بردن دور سر تو آب می خوردن حسین!حریرِ موهاتُ لگد کرد عقیقِ لبهاتُ لگد کرد تمومِ رگهاتُ لگد کرد حسین!طعم اسیری رو چشیدم رو نیزه ها سرت رو دیدم خودت دیدی چی ها شنیدم حسین!خدا کنه نشنوِه سقا چیا گذشته بر دلِ ما چونه زدن سَرِ اسیرا حسین!خاطره هاش برام عذابِ بانوئی که عالیجنابِ جاش میونِ بزم شرابِ؟ حسین!یکی تا دخترُ نشون داد سرش رو با خنده تکون داد توو بغلم سکینه جون داد می میرم و دَمِ تو مرا زنده می کند قارىِ من صدات مسیحاىِ زینب است از سربلندىِ تو سرافراز می شوم بالاى نیزه ها سرت آقاى زینب است جانِ مرا گرفته اى و پس نمی دهى جاىِ تو نیست بر سر نى، جاىِ زینب است امروز که مشاهده کردى مرا زدند عین همین مشاهده، فرداىِ زینب است در طولِ زندگانىِ پنجاه ساله ام این اولین نمازِ فُراداىِ زینب است این جلوه هاى مختلفِ روى نیزه ات از "ما رایت اِلا جمیلا"ىِ زینب است طورى قدم زدم که همه باخبر شدند کاخ یزید زیر قدمهاى زینب است دارند سمتِ من صدقه پَرت می کنند خرماىِ نخلها جلوىِ پاى زینب است هرچه زدند سنگ، سرش آخ هم نگفت آخر حسین، گرمِ تماشاى زینب است… *اینقدر گریه می کرد،طبیبان به شوهرش عبدالله گفتند: باید جایِ خوش آب و هوایی این خانوم رو ببری. لذا عبدالله باغی داشت، بی بی زینب رو آورد تویِ اون باغ،چند روز بعد از کنیزا سؤال کرد: از خانومم زینب چه خبر؟حالش بهتر شده؟ گفتند: این چه سؤالی است که می کنی عبدالله!؟ گریه اش شدیدتر شده...چرا؟ روزها میره کنارِ نهر آب میشینه، هی صدا میزنه:کودک مگر چقدر میخورد از نهرِ آب،آب!؟...گُلها رو تماشا میکنه گریه میکنه..." صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ"...* تمام دوستانم را خریدی و حرم بردی خجالت می کشم تنها، خدا را خوش نمی آید *لحظه های آخر دیدن،بی بی زینب،دستش رو رویِ سینه فشار میده، هر چه کردن دستش باز نشد،وقتی جان داد،جلو اومدن،مُشتِ خانوم رو باز کردن، ببینن پیراهنِ پاره پاره ی حسین...* روضه نمی‌خواهد تنی که سر ندارد قربان آن آقا که انگشتر ندارد من بی وضو موی تو را شانه نکردم حالا به دنبال سرت باید بگردم   ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━┛ ┏━━ °•🖌•°━━┓ https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah ┗━━ °•🖌•°━━
ghame-dooreie-to-shode (1).mp3
8.82M
من ایرانم و تو عراقی چه فراقی غم دوری تو شده داغی چه فراقی چه فراقی نداره کسی از تو سراغی چه فراقی چه فراقی حس دلتنگیت برام مقدسه این همه دوری برا دلم بسه وعده ی دیدار تو کی می رسه بیا عزیزم العجل من که شکسته بالم و العجل خیلی خرابه حالم و العجل می بینی وضع و حالم و بیا عزیزم العجل یا مولا یا مولا یا مولا امون از روزای جدایی تو کجایی تو کجایی تو درد منی تو دوایی تو کجایی تو کجایی ای امید هرکی نا امید شده کی میای آقا موهام سفید شده خوش به حال هر کسی شهید شده برا ظهورت باید از نفسم کجا فرار کنم فکر این روزای انتظار کنم تو بگو آقا باید چیکار کنم برا ظهورت العجل یا مولا یا مولا یا مولا 💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه ↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshahhttps://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
نماهنگ تابوت مادر.mp3
4.8M
شمع خموش ما را از خانه بردند تابوت مادرم را شبانه بردند ای لاله پرپر مظلومه مادر ... مدینه در نوای امن یجیب است مادر به خانه برگرد بابا غریب است شهر مدینه دیگر زهرا ندارد باغی که گل ندارد صفا ندارد شمع خموش ما را از خانه بردند تابوت مادرم را شبانه بردند ای لاله پرپر مظلومه مادر . عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 @Shoaraye_aeinimadhanksh