eitaa logo
شعرای آئینی سازمان‌ بسیج مداحان کرمانشاه
209 دنبال‌کننده
52 عکس
18 ویدیو
25 فایل
بسمه تعالی ♦️فعال ترین وپربارترین کانال شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه درایتا👌 #شور#سرود #مدح باز نشر اشعاروسرودهای جدیدکلی ایام سال به تاریخ قمری و کلیه اشعار مهم مذهبی کشوربرا ،مجالس مذهبی با تنوع بالا و سبک های مختلف @BasijNewsir313
مشاهده در ایتا
دانلود
دلی که غرق نگاه محبت حسن است همیشه شعله‌ور از داغِ غربتِ حسن است غریب اوست که حتی به خانه‌اش تنهاست بقیع، جلوه‌ای از این حکایت حسن است پس از علی که امیر است و قافله‌سالار ردای سبز امامت به قامت حسن است هنوز هم درِ بیتُ الولایه‌اش باز است گشوده سفره‌ی لطف و کرامت حسن است نَفَس نَفَس غم خود را به او توسل کن امید، غنچه‌ی باغ عنایت حسن است نمی‌زند به خدا دست رد به سینه‌ی تو دعای خسته‌دلان در اجابت حسن است   فقط به صلح، حسن را شناختن ظلم است جمل، شکوه بلند شهامت حسن است مسیر کرببلا را چه خوب تعیین کرد تمام راه، نشان و علامت حسن است حدیث کوچه و سیلی و تازیانه، (کمیل) نبود روضه‌ی مادر، مصیبت حسن است... ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
امشب شبِ شهادت پیغمبر خداست امشب تمام عرش سیه‌پوش این عزاست جن و مَلک بر آدمیان نوحه می‌کنند گویا عزای اشرف سلطان انبیاست خیل رُسُل به ماتم و جبریل نوحه‌گر فریادشان به ارض و سما، وا محمّدا ست زهرا و حیدر و حَسنینند غرق غم زینب ز کودکی به غم و رنج مبتلاست در کُنج بستر است و نگاه مبارکش گاهی به سوی فاطمه، گاهی به مرتضی ست گاهی به دیده‌ی نگران غرقِ در غم است دلشوره‌اش شروع نخستینِ فتنه‌هاست مزد رسالت نبوی را چه خوش دهند آن‌دم که پاره‌ی تن او بین شعله‌هاست در بین آتش و در و دیوار مانده است زهرا که پار‌ه‌ی تن و ناموس کبریاست گویا به چشم دیده که از کینه بسته‌اند دستان مرتضی که شه مُلک لافتی ست چشمش گهی به سوی حسین است و گاه بر_ رخسار پاک و دیده‌ی گریان مجتبی ست در تشت، دیده لخته‌ی خونِ جگر بسی کان آتشش ز اخگر الماس ریزه‌هاست گریان‌تر آن دمی ست که بیند به گوشه‌ای در بر گرفته زانوی غم، شاه کربلاست یاد آرد آن دمی که حسینش به دوش او بود و سرش به کرب و بلا از بدن جداست یاد آرد آن دَمی که شود تشنه لب شهید پیکر به روی خاک و سرش روی نیزه‌هاست ای مسلمین! نبی ز جهان می‌رود ولی تازه شروع فتنه‌ی آن قوم بی‌حیاست ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
(حوادث بعد از شهادت) ساعات بعد از داغ پیغمبر شروع شد با رفتنش صد قصه‌ی دیگر شروع شد دلشوره‌هایش یک به یک معنا گرفت و از آنچه می‌ترسید پیغمبر شروع شد در وقت دفن مصطفی، تنها علی بود ایام سخت غربت حیدر شروع شد گفتند با هم در سقیفه بی حیاها وقت تلافی کردن خیبر شروع شد بعد از پیمبر هر کسی، هر چه شنیده باید بداند روضه از یک "در" شروع شد گفتند: از بغض علی، با یاد خیبر باید که آتش زد به این خانه، به این در وقتی که آتش بر در و دیوار افتاد زهرا به دنبال دفاع از یار افتاد میخ دری که از خجالت آب می‌شد دل را به دریا زد پی آزار افتاد آن سینه‌ای که مخزن سِرِّ خدا بود کم کم سر و کارش به آن مسمار افتاد با ضربه‌ای "در" را درآوردند از جا... گویا به روی مادری بیمار افتاد تا بی حیایی وارد بیت علی شد دستی به روی چشم‌هایی تار افتاد آن دست پاکی که به همسایه دعا کرد طوری مغیره زد دگر از کار افتاد باب جسارت را همین ها باز کردند بی حرمتی را با حسن، آغاز کردند مظلوم و بی یار و غریب در وطن بود آن‌قدر که در خانه هم بی هم‌سخن بود با زهر کینه روزه را افطار کرد و... قبل از سحر بی تاب شد، خونین دهن بود بعد از شهادت پیکر پاک و غریبش آخر اسیر فتنه‌ی یک پیرزن بود این روضه را باید که واضح‌تر بگویم هفتاد چوب تیر روی یک بدن بود تابوت هم از غربتش خون گریه می‌کرد بر روی لب‌های حسین، "جانم حسن" بود گر چه عزای مجتبی در عالمین است اما گریز روضه‌های ما حسین است ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی گرچه زود و سریع طی شد و رفت چقدر روزگار سخت گذشت همۀ سال‌های تبلیغم به من بیقرار سخت گذشت دل من را همیشه توهینِ بی حیاها شکست، یادت هست؟! سنگ باران کودکان لجوج سر من را شکست، یادت هست؟! در اُحد که غریب ماندم من بُغض کفار داشت وا می‌شد یک تنه جوشنم شدی تو علی تو نبودی، سرم جدا می‌شد اثر آفتاب شعب این بود در سرم شعله‌های تب مانده به کف پای من از آن‌موقع خارهای ابولهب مانده چه کنم وقت رفتن آمده است دل ندارم که روضه خوان باشم کاش می‌شد زمان حمله به "در" زنده باشم، کنارتان باشم ظاهراً مومن و مسلمانند با تو و فاطمه بد‌ اند علی صبر کن، صبر کن، برای خدا همسرت را اگر زدند علی همه هیزم بدست می‌آیند آتشی پشت در به پا بشود وای اگر در به فاطمه بخورد میخ، در بین سینه جا بشود صبر کن آن زمان که با سیلی قصد دارند بر رویش بزنند یا که در پیش دستِ بسته‌ی تو با قلافی به بازویش بزنند... ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1_1712282720.mp3
1.18M
؛﷽ 🔵 سلام من به مدینه به آستان رفیعش به مسجد نبوی به لاله های بقیعش ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ای که شد زنده به عشقت دل هر مرد و زنی تو همان نَفخه‌ی روحانیِ جان در بدنی " عشق ، رسواییِ محض است که حاشا نشود " پس حسن گفتنِ ما تا به ابد شد علنی ساکن کشور سرسبزِ حسن‌آبادم با من انگار که هر جا بروم، هم‌وطنی این گدا جای غذا، مِهرِ تو را می‌خواهد می‌شود گاه‌گُداری به دلم سر بزنی چه دلی بُردی از آن مَرد که دشنامت داد هیچ‌کس مثل تو این‌قَدر نشد خواستنی! خودمانی بگذارید بگویم این‌بار: دست‌ و دل بازِ مدینه! بخدا عشق منی احمد و حیدر و زهرا و حسینش یک سمت... تو گُلِ سر سبدِ شاکِله‌ی پنج‌تنی تَبَرِ تو هُبَلِ جنگ جمل را پِی کرد مرتضی با هیجان گفت: عجب بُت‌شکنی! نقشِ نامِ تو نشسته‌ست میان دل من "یا حسن" حک شده بر روی عقیق یمنی آی دنیا! بشناسید منِ مجنون را: حسنی‌ام، حسنی‌ام، حسنی‌ام، حسنی قبرِ بی زائر تو بازترین روضه‌ی ماست جان کعبه به فدای تو، غریبِ مدنی! زهر... نه..! سیلیِ کوچه جگرت را سوزاند دل تو بین گذر سوخت، عجب سوختنی! * * * تیرها گرچه به تابوت، تو را دوخته‌اند لااقل پیکرِ خونینِ تو دارد کفنی... ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
اگرچه گرد نشسته به دامن حرمش ستاره می‌شکفد از غبار هر قدمش نسیم می‌رود از صحن او به سوی بهشت که عطر فاطمه دارد نسیم صبح‌دمش "حسن" کلام بزرگی‌ست، فهم ناقص ما_ چه درک می‌کند از جایگاه محترمش! کسی که دامن او را گرفته می‌داند امید می‌چکد از دست‌های با کرمش به نام فاطمه پیوند خورده نام حسن به داغ فاطمه پیوند خورده است غمش خیال کرده حرم را خراب کرده، بگو: بیا ببین که دل شیعیان شده حرمش... ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
به دربار تو، حاتم نیز از خیل خدم باشد کنار سفره‌ات هر وعده سائل بیش و کم، باشد! به عشق تو قمر دور زمین می‌گردد و باید قد ماه از ادب پیشِ بلندای تو خَم باشد چه کس مثل تو می‌بخشد سه دفعه زندگی‌اش را؟! چه کس مثل تو نام خانه‌اش دارالکرم باشد؟! ندیدم جز تو شاهی را که حتی با جذامی‌ها شود هم سفره و آن لقمه پیشش محترم باشد! ندیدم جز تو شاهی را که رعیت را به یک لبخند کند دلخوش ولی قلب خودش دریای غم باشد... ندیدم جز تو شاهی را که دنیا سائلش؛ اما تمام سهمش از دنیا، مزاری بی حرم باشد! برای افتخار مردم ایران همین کافی‌ست همین که کار صحنت دستِ معماری عجم باشد سراسر در رواقت از طلا با خط نستعلیق صد و هجده کتیبه شعرهای محتشم باشد النگوهای خود را نذر صحنت کرده تا شاید کمی از گنبدت هم یادگار مادرم باشد ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بعد از به نام عشق و به نام خدا... حسن دارد ردیف می‌شود این شعر با حسن این تحفه‌ایست آمده از سمت آسمان این نسخه‌ایست آمده از کبریا حسن اینجا نوشته است به خطی شبیه نور طاها حسن، بُروج حسن، والضحی حسن در نسخه‌ای به خط خداوند آمده زهرا حسن، حسین حسن، مصطفی حسن در نسخه‌های کهنه‌ی انجیل دیده‌ام شَبّر حسن، شُبیر حسن، ایلیا حسن با «اِنَّمَا وَلیُّّکُم» و «اِنَّمَا یُرید» پیچیده در کرامت سبز کسا، حسن تنها نه یوسف است شبیه جمال او هستند در جمال، همه انبیا حسن هستند اهل‌بیت جمالِ جمیلِ عشق هر یازده امام ز سر تا به پا حسن دارد چقدر خاطره از کوچه‌های شهر دارد چقدر خاطره از هَلْ أَتَیٰ حسن گاهی شکفته می‌شد و گهگاه می‌شکست با خنده‌ها و گریه‌ی خیرالنسا حسن جایی که هست حضرت مشگل گشا علی البته هست حضرت مشگل گشا حسن پای جمل به تیغ کجش پی شد... آفرین در جنگ و صلح، مقتدر و مقتدا حسن ما: سرفرود... بنده‌، همه خاک پای او به‌به که ما رعیت و فرمانروا حسن باید به سر دوید از این بیت تا حسین باید به دل دوید از این بیت تا حسن در مصرعی نوشت که یا مجتبا حسین در مصرعی نوشت که یا مجتبی حسن زهرائی است هر که بدون مکاشفه از یا حسین می‌شنود بوی یا حسن باید نوشت آخر این ماجرا حسین باید نوشت اول این این ماجرا حسن بر خاک‌ها نوشت عطش، نینوا، حسین بر آب‌ها نوشت عطش، کربلا، حسن اصلا عجیب نیست که بر نیزه‌ها حسین اصلاً بعید نیست که بر نیزه‌ها حسن اصلا عجیب نیست که اَدرِک اَخا حسین باشد همان روایت اَدرِک اَخا حسن شاید قرار بوده که آن کوزه را حسین شاید قرار بوده که این نیزه را حسن در پیش چشم شمر، نزن دست و پا حسین در خانه، پیش جعده نزن دست و پا حسن خنجر به چنگ جعده نیامد و گرنه بود پیش از حسینِ تشنه، ذَبیحَ القَفَا... حسن از دست جبرئیل می‌افتاد روی خاک می‌رفت بین خون و گِل و بوریا حسن ... جعده کجا و نجمه کجا! ایها الغریب شکر خدا که داشت همین نجمه را حسن افتاده روی خاک، خدایا کجا حسین پیچیده روی خاک، خدایا کجا حسن؟ سر با تن حسین اگر جابجا شده شکر خدا نگشته چنین جابجا حسن دست بلند حضرت عباس اگر نبود حتما به نیزه بود سرش بی‌هوا حسن روز بقیع، دست حسینی اگر نبود جا مانده بود زیر سم اسب‌ها حسن دختر، پسر، عسل، همگی‌ گل، غزل غزل دارد چقدر سهمیه در کربلا حسن هر کس شهید عشق شد و روی نیزه رفت دادش به خاک کرببلا خون‌بها حسن جز ما که شیعه‌ایم کسی درک می‌کند_ این‌که چرا شده نمکِ روضه‌ها حسن؟... * * * قاسم، همان که خمره‌ی احلی من العسل آورده محض تشنگی جان ما حسن دست مسیح گونه‌ی او پشت کارهاست قاسم طبیب باشد و دارالشفا حسن دستی پر از کرامت و‌دستی پر از شفا باب الحوائجی‌ست سریع الرضا حسن جای‌ جمال جلوه‌ی او مشهدُ الرّضاست پس السّلام حضرت موسیَ الرِّضَا حسن خاک مدینه تاب جمالت نداشته پس السّلام ای نفس سامرا حسن هم صاحب زمانی و هم صاحب زمین مثل تو کیست این‌همه روحی فدا حسن؟ دستی کریم داری و در بقعه‌های خاک کردی درست این همه زائر سرا حسن معماری تمام حرم ها به دست توست دادی به خاک، این همه گنبد طلا حسن اما به احترام غم و درد مادرت کردی به خاک‌های بقیع اکتفا حسن روح کمیل ! جان توسل ! دعای عهد ! جانم فدای نام تو... اِشفَع لَنا حَسَن دارد بقیع می‌چکد از چشم‌های ما امشب سری به خانه‌ی ما هم بیا حسن ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
ز آن تشتِ پُر ز لَختِ جگر در مقابلش پیدا بُود که زهر چه کرده‌ست با دلش مظلوم چون علی و به مظلومی‌اش گواه_ آن پاره‌هایِ دل که بُود در مقابلش او حاصل نبوت و بیدادِ دشمنان_ از آب شعله خیز، شرر زد به حاصلش عُمْر حسن ز عُمْر علی سخت‌تر گذشت تا آن که مرگ آمد و حل کرد مشکلش از ورطه‌ای که بود کران تا کران، ملال موجی زد و رسانْد شهادت به ساحلش هر مرد راست محرمِ دل، همسرش، ولی غربت ببین که همسر او گشته قاتلش چشمش به لطف اوست "مؤید" که دم زند گاه از مصائب وی و گاه از فضایلش مرحوم استاد ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بهشتِ عَدْن که غرقِ عبادتش شده است عبایِ سبزِ بلندِ سیادتش شده است جهان به گفته‌ی لولاک اگر که خلق شده فقط به یُمن شکوهِ ولادتش شده است به غیر معجزه از او نمی‌توان دیدن که خرقِ عادت، عمری‌ست عادتش شده است درون کوزه مگر جمع می‌شود دریا؟! عجیب نیست که دنیا زیادتش شده است کسی به فکر گل آلود کردن آب است به بی کرانی کوثر، حسادتش شده است فرشته از دم در، صف کشیده تا ملکوت رسول عشق، زمان عیادتش شده است صدای خنده‌ی مکر از سقیفه می‌آید بسوز دل! که زمان شهادتش شده است... ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
به روی شانۀ خاتم، که چون نقش نگین باشد نشان مُهر او باید معزّ المؤمنین باشد چه بر می‎آید، از آن آذرخشی که جمل را سوخت؟ که صلحش نیز صلحی فتنه‎سوز و آتشین باشد... گذشت از جانماز زیر پایش هم کریمانه مبادا لحظه‎ای کوتاه زیر دِین دین باشد به برق سکه خواهد داد لبخند امامش را هر آن چشمی که کور از دیدن عین الیقین باشد نمی‌لرزد به پای دار حتی! پای آن سردار که مثل مالک و عمار، عزمش راستین باشد دریغ از یار و از سردار و این دنیای غدّار و... دریغ از روزگاری که ولی، تنهاترین باشد چنان میراث‎دار لایقی از غربت مولاست که باید چندسالی، چون علی خانه‎نشین باشد نباید حرف را از خانه بیرون برد، اما آه کدام آیینه آهش را و رازش را، امین باشد؟! صدا زد زینب خود را و خواند آهسته در گوشش: که ای خواهر، مرا در خانه دشمن در کمین باشد! بیاور طشت را، اینک هلاهل هم ز پا افتاد خیالش را نمی‎کرد این دل خون اینچنین باشد... بخوان از چشم‎هایم باقی ناگفته‎هایم را در آن حاشا اگر حرفی به غیر از حا و سین! باشد نگین عرش را هم جای من یک بوسه مهمان کن دمی که زینت دوش نبی روی زمین باشد ┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄ 🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷 دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان 🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇 https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah 🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇 https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah