#امام_زمان_عج_مناجات
از خودم میپرسم آیا میشود او را ببینم؟
آن غریب آشنا را میشود آیا ببینم؟
اشک میریزم اگر حرفی از او در بین باشد
اشک میریزم اگر نامی از او حتی ببینم
رد پایش را اگر در خلوت «علامه حلی»
دستخطش را اگر در بین کاغذها ببینم
از نگاه «سیدبحرالعلوم» آن ماه را آه!
در میان سینهزنها ظهر عاشورا ببینم
یا به چشم «سید» او را بین سرداب مقدس
در دل تاریک شب در سجده و نجوا ببینم
کاش میشد در طواف کعبه دستش را ببوسم
یا میان زائران اربعین او را ببینم
سحرهای ساحران را دیدهام یک عمر یارب
میرسد روزی عصا را در کف موسی ببینم؟!
#سیدعلیرضا_شفیعی
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_زمان_عج_مناجات
غم مخور! ايام هجران رو به پايان میرود
اين خماری از سر ما مِی گساران میرود
پرده را از روی ماه خويش، بالا میزند
غمزه را سر میدهد، غم از دل و جان میرود
بلبل اندر شاخسار گل هويدا میشود
زاغ با صد شرمساری از گلستان میرود
محفل از نور رخ او نورافشان میشود
هر چه غير از ذكر يار، از يادِ رندان میرود
ابرها از نور خورشيدِ رُخش پنهان شوند
پرده از رخسار آن سرو خرامان میرود
وعدهٔ ديدار نزديک است، ياران مژده باد
روز وصلش میرسد، ايام هجران میرود
سروده #امام_خمینی_ره
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_زمان_عج_مناجات
#بصیرت
چه دور ماندهام از کاروان کربوبلا
چقدر فاصله دارم ز دوستان شما
مرا ببخش فقط ادعاست عاشقیام
جداست راه من از راهتان، جداست، جدا
چقدر فاصله دارم ز دعبل و عمّار
کجاست لایق من، «مَرْحَباً بِنَاصِرِنَا...»
دلم گرفته، کجایند «اِبنِ تَیهان»ها
«خُزَیمه»ها، سر و جان دادههای دشت بلا؟
کجاست آن شهدایی که وصفشان فرمود
امام متقیان: اینَ؟ اینَ؟ اینَ؟... کجا؟
برادران وفادار من کجا هستند،
مجاهدان شهید و بصیر راه خدا؟
پیام اصلی این خطبه در همین جملهست
«خطاست خانهنشینی، امام خوانده تو را»
زمان زمانِ نشستن، زمان ماندن نیست
نهیب میزند از هر طرف زمانه به ما..
خوشا به بخت و به اقبالشان که با دل و جان
تمام هستی خود را نمودهاند فدا
چقدر منتظر ما نشسته برگردیم
چرا من و تو نباشیم با امام؟ چرا؟
#مریم_سقلاطونی
💠عضویت در شعرائی آئینی سازمان بسیج مداحان استان کرمانشاه
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امیرالمومنین_ع_مدح
خوشا دردی که خاک کوی جانانست درمانش
خوشا هجری که دیدار رخ یار است پایـانش
خوشا آن دل که آنی در به روی غیر نگْشاید
خوشا جانی که جانِ خواجۀ اسراست جانانش
امیـرالمؤمنین، جـان رسـولالله، رکـن دیـن
که "آدم" از ازل دسـت تـوسل زد بـه دامانش
صــراط الله اعظـم، شهـریـار عالـم امکـان
که باشد عالم امکان همـه در تحت فرمانش
علی با حق و حق با اوست، بشنو این روایت را
که حق را بـا امیرالمـؤمنین کردنـد میـزانش
نشد یک وعده خود را سیر از نان جُوین سازد
امامـی کز ازل میبـود جن و انس، مهمانش
چگونه وصف او گویم؟ چگونه مدح او خوانم؟
که مـداحش خـدا و دفتر مدح است قرآنش
لبش در روز! خندان و دلِ شب کس نمیدانست،
که گِل میگشت از اشک سحر خاک بیابانش
گَهی در رزم میلرزید کوه از برق شمشیرش
گَـه از اشـک یتیمـی تـن بسانِ بید لرزانش
ز قلـب شعلههـای نــار رویـد لالـۀ جـنت
اگر افتد به دوزخ روز محشر چشم سلمانش
چو با چشم خیالی روی او در خواب بیند کس
توجه نیست دیگر بر بهشت و حور و غلمانش
شگفتا! گشتهام در بین انسان و خـدا حیران
که نه جرأت بُوَد خوانم خدایش یا که انسانش
اگر خوانـم خداونـدش، همانـا گشتـهام کافر
وگر انسان بخوانم فوق انسان است عنوانش
علی خود کل اسلام است از قـول رسولالله
تمــام انبیــا بـودنــد از اول مسلمـــانش
دل شب مخفی از مردم سخن با چاه میگوید
امامی کـه بُـوَد ملک خدا میـدان جولانش
چه باید گفت در شأن امامی کز جلال و قدر
کند شخصیتی مانند زهرا، جـان به قربـانش
به قاتل شیر و بر دشمن دهد شمشیر از رأفت
زهی الله اکبـر از عطـا و لطف و احسـانش
اگرچـه قافیـه تکـرار گـردد، خصم مولا را
مسلمـان نیستم بالله اگـر خوانم مسلمانش
اگر رضوان نشیند در کنار سفرهاش یک شب
نگیـرد مهـر و مـه را در بهای قرصۀ نانش
به حقِ حق، خدا آن مؤمنی را دوست میدارد،
که با مهـر علی در نامـه باشد مهر ایمانش
محـب او عجـب نَبـْوَد کـه ماننـد خلیلالله
تمـام نـار بـا یـک یاعلـی گردد گلستانش
شـود پامال همچون مور زیـر سم اسب او
هزاران عمرو و مرحب گو که بشتابد به میدانش
سلام الله بـر عـزمش، تعالی الله بر رزمش
که آمد "لافتـی الاّ علـی" از حـی سبحانش
شود همبازی طفل یتیمـی بـا چنان رفعت
بخندد تا کند در گریه و غم، شاد و خندانش
ندارد شیعه بیروی علی یک لحظه آرامش
هزاران سال گردانند اگـر در باغِ رضـوانش
سلیمـان را سلیمانی نشایـد بـر همـه عالم
مگـر مـولا امیرالمـؤمنین گـردد سلیمانش
من از بعـد نبـی، مـولای خود دانم امامی را
که جبریلست طفل دانشآمـوز دبستانش
خدا مدحش کند، لیک از کرامت میکند احسان
که «میثم» با همه آلودگی گردد ثناخوانش
#غلامرضا_سازگار
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
mahmood-karimi-abde-gonahkaret(128).mp3
5.12M
#عبد_گنهکارت
#حاج_محمود_کریمی
عبد گنهکارت دلش بیقراره
بندت به غیر از تو کسی رو نداره
خدایا از بس که مهربونی تو
دلیل این اشکام و میدونی تو
میدونی تو میدونی تو
عمر داره میشه تباه خدایا ببخش
خستم از بار گناه خدایا ببخش
هر بار صدات کردم به دادم رسیدی
حاجت روام کردی بدیم و ندیدی
به این عبد بیمقدار و ناقابل
نظر کن جان آقام ابوفاضل
ابوفاضل ابوفاضل
از همه تشنه ترم خدایا ببخش
جان سقای حرم خدایا ببخش
دامن کشان رفتی دلم زیر و رو شد
چشم حرامی با حرم روبرو شد دلم زیر رو شد
بیا برگرد خیمه ای کس و کارم
منو تنها نگذار ای علمدارم
ای علمدارم ای علمدارم
آب به خیمه نرسید فدای سرت
حسین قامتش خمید فدای سرت
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
تقدیم به #شهید_مرتضی_مطهری
بهمناسبت #روز_معلم
لبی گشود و شراب طهور جاری شد
سکوت کرد و غمی سوت و کور جاری شد
کسی که فلسفه هم عاشق تکلم اوست
کسی که در نَفسَش، نفخِ صور جاری شد!
مبارز است و معلم...، مفسّر است و شهید...
مطهری که در او رودِ نور جاری شد
نه هر که زنده فقط، در فراقِ او جان داد
که جان، دوباره از اهلِ قبور جاری شد!
و قطره قطرهی دریا و رودها خشکید
و اشک از دلِ سنگِ صبور جاری شد
چه سخت میشود از نو، میان ما برسد
کسی در آینهی تو، میان ما برسد
کسی که پارهای از جانِ آسمان باشد
چو رود، جاری و چون بحر، بیکران باشد
برای راهِ تو، پشت و پناه باید بود
قدم قدم قلمت را سپاه باید بود
هنوز هم کسی آیینهوار چون تو نزیست!
چقدر جای صدای بصیرتت خالیست!
#عارفه_دهقانی
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
تقدیم به #شهید_مرتضی_مطهری
بهمناسبت #روز_معلم
هنوز طرز نگاهش به آسمان تازهست
دو بال مشرقیاش با اُفق هماندازهست
قناریان کلامش هنوز میخوانند
نوای سُنتیاش را بهروز میخوانند
قناریان کلامش هنوز جان دارند
«صدا صداست که...» پس عمر جاودان دارند
کتاب و دفتر از اندیشهاش فروغ گرفت
چراغ دانش او جلوۀ نبوغ گرفت
کتاب، واسطهای بین اوست با این نسل
مطهّری، هنر گفتگوست با این نسل
خرد، هنوز مرید جنون و مستیِ اوست
مرکّب آینهدار قلمبهدستی اوست
بخوان زمانه! بخوان با رساترین فریاد
از او بگو و بخوان باز! هر چه، بادا باد!
بخوان به نام بزرگی که آسمانی شد
فروتنانه درخشید تا جهانی شد
صفای باطنیاش غبطهآور است هنوز
که کوچه باغ نیایش معطّر است هنوز
کتاب و سنّت و اجماع و عقل را فهمید
رموز تازهای از عقل و نقل را فهمید
کتاب و منبر و سجّاده را به هم آمیخت
سه رود منشعب از کوه را به دریا ریخت
نهال کاشت ولی ریشه را عمیق نشاند
به خاک پایۀ اندیشه را عمیق نشاند
هزار پنجره را رو به آفتاب گشود
-هزار پنجرۀ مستعدِّ کشف و شهود-
گشود پنجرهها را، وَ با دو بال قنوت
خودش پرنده شد و پر کشید تا ملکوت...
نسیم، معتکف گوشۀ عبایش بود
فرشته، دست به دامان ربّنایش بود
تمام دلخوشیِ کوچه و خیابان از
نفَس نفَس زدن عطر آشنایش بود
در آن شبِ خفقان که سکوت شایع بود
درست اوج سحرخیزی صدایش بود
تلاش کرد و سرانجام هم نصیبش شد
اجابتی که برازندۀ دعایش بود:
پیامبر شبی آمد به خواب شیرینش(١)
و بوسه زد به لبان مبلّغ دینش
و بوسه زد که بگوید جهاد یعنی این
سلوک یعنی این، اجتهاد یعنی این
نویدبخش شهادت به خواب او آمد
به خواب نیمهشبش صبح آرزو آمد
چگونه میشد از آن شور و شوق دم نزند
و زود پا نشود، اندکی قدم نزند
چگونه میشد از تاب و تب نگوید هیچ
و از حرارت بر روی لب نگوید هیچ
چه خوب شد که -اگر رفت- پیش ماست هنوز
هزار باغ پر از گُل از او به جاست هنوز...
سپرد دست خدا رشتۀ کلامش را
تمام کرد به خون، شعر ناتمامش را
#سیدمهدی_موسوی
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
بهمناسبت #روز_معلم
دیر سالیست هر چه میخواهم
از تو یک واژه درخورت گویم
من چنین واژهای نمییابم
من چنان جملهای نمیجویم
باز هم تشنهی کلام توأم
در تو انگار آسمان جاریست
گر چراغ هدایتت خواندم
این هم از حرفهای تکراریست...
بویِ گل میگرفت صحنِ کلاس
از سخنهای عطرآگینت
در رگم خونِ تازهای میریخت
واژه واژه کلامِ شیرینت
حاصلِ رنج بینهایت توست
هر که منصوب شد به هر ردهای
تو خودت را برایِ خاطر ما
به همه آب و آتشی زدهای...
هر کجا شور علم میبینم
ردّ پای حضور تو پیداست
هر کجا نامی از معلّم هست
روشنایی، اُمید هم آنجاست...
جز خدایی که آفرید تو را
آن که قدر تو را شناسد کیست؟
حرفِ آخر: به هیچ قاموسی
واژهای بهتر از معلّم نیست
#عباس_شاهزیدی
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
🌷فرارسیدن #روز_معلم گرامی باد..
پیغمبر اکرم آنکه فخر اُمم است
فرمود معلم چو پدر محترم است
ای آنکه به من درس محبت دادی
لبهای تو را طلا بگیرند، کم است
مرحوم #سیدرضا_مؤید
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
1_11128250706.mp3
5.22M
#نوحه_سنگین
#شهادت_امام_صادق_ع
#سید_مصطفی_قدمگاهی
گرچه گنهکارم و بنده ای نالایقم
بامددفاطمه ریزه خورصادقم
دردل شوریده ام روضه به پامیکنم
سینه بشکسته را عرش خدامیکنم
ای ماه شبهایم السلام
آقای تنهایم السلام
[سلم لمن سالمکم یابن الزهرا]
[حرب لمن حاربکم یابن الزهرا]
گنبدو گلدسته ای روی مزارتو نیست
محتشم و ذاکری ازچه کنارتونیست
خاک مزارت شده راه بهشت خدا
ازحرمت میروم باشهداءکربلا
میدهدبوی غم قبرتو
زنده شدروحم ازصبرتو
[سلم لمن سالمکم یابن الزهرا]
[حرب لمن حاربکم یابن الزهرا]
ای پسر فاطمه ای پسربوتراب
همچوعلی بسته شد
دست توبین طناب
خانه ات آتش گرفت
نیمه شب ازظلم کین
دروسط کوچه چون
فاطمه خوردی زمین
گرچه شدبرتوبی حرمتی
پیش ما آقاباعزتی
[سلم لمن سالمکم یابن الزهرا]
[حرب لمن حاربکم یابن الزهرا]
▪️▪️▪️▪️▪️
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
شعرای آئینی سازمان بسیج مداحان کرمانشاه
#مرثیه #شهادت_امام_صادق_ع #جحت_الاسلام_میرزا_محمدی عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇 ↳https://eita
#مرثیه
#شهادت_امام_صادق_ع
#جحت_الاسلام_میرزا_محمدی
داره نماز شب میخونه
یه مرتبه دید از دیوار خونه
ریختند داخل خانه
چقدر زن و بچه ی آقا ترسیدند...
اصلاً انگار توی این مدینه اجازه گرفتن رسم نیست....
در زدن و اذن دخول گرفتن رسم نیست
اون روز بدون اجازه وارد خانه مادرش شدند
هرچه مادر سعی کرد ، مانع ورود مهاجمین بشه ...
یُدخَلُ عَلیِ حَریمِها بِغَیرِ إذنٍ
ثُمَّ یَمَسُّها ....
اینو دیگه ترجمه نمیکنم
ثُمَّ يَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ...
و تُضرَبُ و هِیَ حامِلٌ
مادر
مادر
بی بی جان ای کاش ما بین در و دیوار بودیم...
همین قدر بگم
با این مادر کاری کردند
که فرزندش امام صادق علیه السلام
حال مادرش رو این گونه بیان میکنه
نَحَلَ جِسْمُهَا
ذَابَ لَحْمُهَا
باکِیَةَ العَین
یُغشیٰ عَلیها ساعَةً بَعدَ ساعَة
حَتّیٰ صَارَتْ كَالْخَيَال
یعنی از مادر ما فقط یه شبحی باقی مانده بود
علی چی رو کفن کرد ؟!
نمیدونم...
بگذریم
مشغول نماز شب بود
بی اجازه وارد خانه شدند
حتی اجازه ندادند عبا به دوش بیندازه...
عمامه به سر ببنده ...
آقا رو با این کیفیت از خونه بردند بیرون...
ابن ربیع ملعون سواره و
آقا امام صادق پیاده
دنبال مرکب داره میره
اگه یه جوونی رو دنبال مرکب بکشونند
توانایی جوانیش اقتضا میکنه تحمل کنه
اما اگه یه پیرمردی مثل امام صادق رو دنبال مرکب بدوانند...
یا طفل سه چهار ساله ای رو...
اینجا دیگه ...
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل..
لذا وقتی رسید به مجلس منصور،
دیدند آقا خیس عرقه
داره نفس نفس میزنه
پیرترین ائمه ی ماست
دیگه نفسی باقی نمانده
سه مرتبه شمشیر کشید
از قبل به حاجبانش گفته بود
جعفر رو که آوردید، احضار کردید ، گردنش رو میزنم...
همه دارند میبینند
سه مرتبه شمشیر کشید
بلافاصله غلاف کرد
بعد از آقا عذرخواهی کرد
آقا رو با احترام به منزل برگردوندند
از منصور دوانیقی پرسیدند
امیر ، چرا پشیمون شدی
گفت هر باری که شمشیر میکشیدم ،
پیغمبر رو دیدم...
به من فرمود منصور
اگه آسیبی به فرزندم برسه
نابودت میکنم
آخ لایوم کیومک یا اباعبدالله
حسین....
من میخوام بگم یا رسول الله
یه شمشیر برهنه بالا سر فرزندت نتونستی ببینی
پس کجا بودی آن ساعتی که
فِرقَةٌ بِالسُّیوف
فِرقَةٌ بِالرّماح
فِرقَةٌ بِالحِجارة و الخَشَبِ و العصاء....
حسین....
عضویت در کانال شعرائی آئینی 👇👇👇
↳https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
↳https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah