#امام_حسین_علیه_السلام
#اول_مجلسی
#غزل
سفرهات را مادرت زهرا فراهم میکند
چون وهب آخر نگاهت سر به راهم میکند
هر چه میخواهی بگیر از من گدایی را نگیر
نوکریِ خانهی تو پادشاهم میکند
سی شب ماه خدا، شکر خدا، گفتم حسین
پس مُحرم، مَحرم این دستگاهم میکند
تو خودت پیغام دادی که بیا، من آمدم
دوری از تو مطمئناََ روسیاهم میکند
بیشتر از یک سیاهی لشکرم کردی حساب
چون علمدارت فدایی سپاهم میکند
در مسیر کاروانت دست من را هم بگیر
چشم خیس دخترت دارد نگاهم میکند
اول و آخر مرا مدیون زهرا میکنی
مادری که روضهخوان قتلگاهم میکند
فکر این که راهیِ صحرایی و آوارهای
مثل زینب عاقبت بیسرپناهم میکند
#رضا_دین_پرور
@Shoaraye_aeinikermanshah
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه
#شب_جمعه
چیزی ندارد آنکه در رزقش سحر نیست
چیزی ندارد آنکه چشمش، چشم تر نیست
باید بسوزم در میان گریه کن ها
چون شمع، چون پروانه ای که فکر پر نیست
با دست خالی آمدم دستم بگیری
گرچه بها و ارزش من اینقدر نیست
حاجت نده که بیشتر آواره باشم
چون مثل تو بخشنده ای از هر نظر نیست
از چشم زهرا و علی حتماً می افتد
شب های جمعه هر گدایی در به در نیست
یک السلام ارباب می گویم بخر باز
روزی من شش گوشه آقا مگر نیست؟
شرمندهء خیرات و احسان حسینم
در کسب و کار نوکری اصلاً ضرر نیست
دنبال نیزه می روند اشرار کوفه
دیگر کسی در کربلا، دنبال سر نیست
تنهاست زینب، دور و اطرافش شلوغ است
یک زن حریف داد و قال صد نفر نیست
از نان و خرما دادن مردم بفهمید
اصلاً مسلمانی در این کوی و گذر نیست
معجر سر هر کس که بوده نیست دیگر
عباس، از این ماجراها بی خبر نیست
#رضا_دین_پرور
#حضرت_زهرا_س
#امام_حسین_ع
خسته شدم از غربت و دربدری ها
دارم فقط شوق حرم این آخری ها
شوق لقاء الله، دیدار حسین است
شوق بغل دارند علیِّ اصغری ها
عمرم فدای تاری از گیسوی ارباب
ارباب دارد تا قیامت دلبری ها
ما را برای گریه کردن آفریدند
زیباست اصلاً زندگی با نوکری ها
سربند یازهرا به سر بستند عشاق
سهمیه ها دارند اینجا مادری ها
صد فتنه را کوبد بهم در جنگ احزاب
عهدی که می بندند با هم حیدری ها
روزی که مولا لشکری را زیر و رو کرد
یادآوری شد بر تمام خیبری ها
ای مرگ بر وجدان آنکس که نفهمید
خاری به چشم دشمن است این رهبری ها
رفتند یک عده میان آتش و سنگ
خوردند سهم الارث شان را دیگری ها
دیگر خجالت می کشم من از شهیدان
کو خاطرات جبهه و هم سنگری ها!
دیدیم این چل روز تا پای شهادت...
ماندند پای دین شان پامنبری ها
این روزها مثل غروب کربلا بود
برداشت هایی داشتیم از روسری ها!
روزی که از ناموس ما چادر کشیدند
شد حالشان در روضه بدتر، دختری ها
حرمت نگهدارید! چون زهرا شهیده است
نذر شفای اوست جانِ بستری ها
سیلی زدند و ضربه بر عرش برین خورد
یک زن زمین خورد و علی با او زمین خورد
#انقلاب_اسلامی_ایران
#رضا_دین_پرور
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
.
#جان_فدا
اگرچه بر غم و دردم، دوای دائم نیست
مریض عشق تو هستم، علاج لازم نیست
به روی شانه ی اشکم، دو چشم بیمار است
نشسته پشت درت بنده ای که سالم نیست
خودت در اوج گناهان صدا زدی که بیا
ببخش، پرده دَری های من مداوم نیست
بدون دعوت اگر آمدم حلالم کن
به جان فاطمه این بینوا مزاحم نیست
کنون که راه حرم ها به روی من بسته است
کسی به فکر پناه ِگدای ِنادم نیست
بلای توست که دُورِ ضریح ها خلوت
و جای آن همه زائر، بغیر خادم نیست
مرا دعای شهیدی به هیئت آورده
چه حیف! گوشه ی میخانه حاج قاسم نیست
شدم خراب زیارت، یکی مرا ببرد
کسی به کرببلای حسین عازم نیست!؟
****
دوباره دختر زهرا به دردسر افتاد
دوباره دل به دل بیقرار کاظم نیست
اسیر روضه ی معصومه ام که چون زینب
به دور محمل او لشکری مهاجم نیست
-همانکه خورده کتک از همه اراذل شهر
همانکه صورت او خالی از علائم نیست-
سری مقابل زینب به زیر پا افتاد
سری که بر نوک نی، حنجرش مقاوم نیست
#مناجات_با_خدا
#حضرت_معصومه
#حاج_قاسم_سلیمانی
#شب_جمعه
#رضا_دین_پرور
@Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مناجات_با_خدا در #شب_جمعه
گفتند خالق تو، دارد بنای عفوت
با سر دویده ام چون دارم هوای عفوت
از روسیاهِ بدکار یک بار، دل نکندی
جرم مرا نوشتی، یک عمر پای عفوت
حسّ غریبه ها را اصلاً ندارم اصلاً!
تو عاشق گنهکار، من آشنای عفوت
خواب از سرم پریده، از بسکه گریه کردم
دنبال خود کشیده، من را صدای عفوت
سربار بودم اما من را بغل گرفتی
بار عذابم افتاد، بر شانه های عفوت
خون مرا بریز و ترس مرا مریزان
چون بیشتر می ارزد، خوف و رجای عفوت
بی آبرویی ام را اهل کسا خریدند
آخر مرا کشیدند، زیر عبای عفوت
قبل از تو که ببخشی، دیدم حسین بخشید
لطف حسین نگذاشت، جایی برای عفوت
یارب گدای ارباب، دارد هوای ارباب
با تذکره بگو که این هم بجای عفوت
#رضا_دین_پرور
عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح_و_ولادت
اگر مقصدت تاخدا رفتن است
ز میخانه ایوان طلا رفتن است
سحر تا ضریح رضا رفتن است
نجف رفتن و کربلا رفتن است
در خانهی مرتضی را بزن
پس از ربنایت بگو یاحسن
از این خاکبوسی به بالا برس
به سبحان ربی الاعلا برس
به قنبر، به سلمان، به مولا برس
به افطار شبهای زهرا برس
فقط بوسه بر روی مصحف بزن
نوهدار شد مصطفی، کف بزن
بیا عیدیات را ز طاها بگیر
نخی از عبای حسن را بگیر
سرت را در این خانه بالا بگیر
از امروز، خرجی فردا بگیر
جز اینجا به جایی دگر سر نزن
که شد دیگر امشب علی، بوالحسن
در این خانه امشب گرفتار باش
اگر ناز دارد، خریدار باش
گدا باش، اصلاً بدهکار باش
بکش دردها را و بیمار باش
اگر از جزامی جزامیتری
به مولا کنارش گرامیتری
علی را ببین، خیبرش را ببین
حَسن را ببین، محشرش را ببین
جَمل را ببین، لشکرش را ببین
رجزهای یاحیدرش را ببین
خدا را ببین در جدالِ حسن
بگو شیر مادر حلالِ حسن
کریمی که بهر خدا کار کرد
پس از مرتضی عزم پیکار کرد
زن فتنه را صبر او خوار کرد
به حلمش معاویه اقرار کرد
امامت اگر پُر بها شد از اوست
اگر کربلا کربلا شد از اوست
بزودی به زخمم دوا میخورد
نگاهم به ایوان طلا میخورد
ضریحش به دست گدا میخورد
بقیعش به کرببلا میخورد
اسیری ما را خدا خواسته
دلم کربلا رفته ناخواسته
منم آنکه از ساغرش غم گرفت
از افطار با چای او دم گرفت
ز دست حسن، باز پرچم گرفت
از او گریههای مُحرم گرفت
اگر خواندهام با حسن از حسین
شنیدم فقط یاحسن از حسین
**
به این فکر کردی که جرمش چه هست
حسن که روی خاک کوچه نشست
خودش دیده با سیلی مرد پست
دو تا گوشواره همانجا شکست
حسن سوخت اما نگفت آخرش
به دیوار خورده سر مادرش...
#رضا_دین_پرور
عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مناجات_با_خدا؛ #وداع_با_ماه_مبارک_رمضان؛ #امام_حسین_ع_و_حضرت_زینب_س_وداع
چه شبهای خوبی که با تو سحر شد
نه سختی کشیدم، نه عمرم هدر شد
نگفتی گنهکار بیرون بماند
همین شد که شوقم به تو بیشتر شد
نه منت کشیده، نه زحمت کشیده
خجالت کشیده گدا معتبر شد
همه بار بستند، جز من که ماندم
چه خاکی به روی سر رهگذر شد
جز اینجا دگر سرپناهی ندارم
ببین سائلت باز هم دربه در شد
همه فرصتم رفت و دستم تهی شد
دوسر سود خالص برایم ضرر شد
چه خوش بودی ای سی شب افطار و گریه!
بسوزد فراق تو که دردسر شد
بنا بود در بین آتش بسوزم
علی تا که فهمید، فوراً سپر شد
گناه مرا بین چادر نهان کرد
عجب مادری! جای من خونجگر شد
فقط دست من میرسد به محرم؟
حسین جان بیا فرصتم مختصر شد
**
صدا زد بیا خواهرم، وقت تنگ است
بغل کن مرا باز، وقت سفر شد
برو کهنه پیراهنم را بیاور
برو که حسینت دگر مُحتضر شد
چرا خیره ماندی به زیر گلویم
ببین شمر از غصهات باخبر شد
بکش دست بر موی پُر پیچ و تابم
که تقدیر من خنجر از پشت سر شد
#رضا_دین_پرور
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#مدح_ولادت_حضرت
#معصومه_سلام_الله_علیها
هرکس گدایی می کند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا
مانند زهرا روشنای خانه این بانوست
راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست
کوثر شده زهرای اطهر می شود بی شک
انسیّة الحورای دیگر می شود بی شک
معراج را معنا و مظهر می شود بی شک
بند دلِ موسی بن جعفر می شود بی شک
بابا اگر این است دختر باید این باشد
چون فاطمه حق است امّ المؤمنین باشد
وا می شود سجاده اش، وا می شود درها
درهای الطاف خداوندی به نوکرها
از نسل اسماعیل ها تا نسل هاجَرها
در محضرش از فضّه ها هستند و قنبرها
در کهکشانش شاعران منظومه می گویند
معصوم ها یا حضرت معصومه می گویند
دست کریمه برکتش مثل کریمان است
قم ظاهراً خشک است، در باطن گلستان است
باران نمی خواهد همیشه نورباران است
هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسان است
محتاجم و دورِ کس دیگر نمی گردم
از محضر او دست خالی بر نمی گردم
کعبه تمام عزت خود را به او داده
جنّت به دست خادمان او سبو داده
زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده
کن درد دل با او که وقت گفتگو داده
بیخود نمی آیند مردم سر به زیر اینجا
پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا
چون فاطمه نور است و شرحی در بیانش نیست
چون زینب است و جز رضا وِرد زبانش نیست
گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست
بر آسمان نیزه ماه کاروانش نیست
بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً
بیمار شد اما نشد اینجا اسیر اصلاً
باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد
او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد
گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد
غارت شد از هر گوشه ای پیکر که تنها شد
در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد
روبنده ی زن ها بدست این و آن افتاد
#سیدپوریا_هاشمی
#رضا_دین_پرور
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_معصومه_س_مدح
#حضرت_معصومه_س_مدح_و_ولادت
هرکس گدایی میکند بر ساحت زهرا
باید بیاید قم، بیاید خدمت زهرا
معصومه یعنی نور، یعنی عصمت زهرا
پیداست در صحن و سرایش جنّت زهرا
مانند زهرا روشنای خانه این بانوست
راضیّه و انسیّه و حنّانه این بانوست
کوثر شده، زهرای اطهر میشود بی شک
انسیّة الحورای دیگر میشود بی شک
معراج را معنا و مظهر میشود بی شک
بند دلِ موسی بن جعفر میشود بی شک
بابا اگر این است، دختر باید این باشد
چون فاطمه حقست امّ المؤمنین باشد
وا میشود سجادهاش، وا میشود درها
درهای الطاف خداوندی به نوکرها
از نسل اسماعیلها تا نسل هاجَرها
در محضرش از فضّهها هستند و قنبرها
در کهکشانشِ شاعران، منظومه میگویند
معصومها یا حضرت معصومه میگویند
دست کریمه برکتش مثل کریمانست
قم ظاهراً خشکست، در باطن گلستانست
باران نمیخواهد همیشه نوربارانست
هر زائرِ قم زائرِ شاه خراسانست
محتاجم و دورِ کس دیگر نمیگردم
از محضر او دست خالی بر نمیگردم
کعبه تمام عزت خود را به او داده
جنّت به دست خادمان او سبو داده
زهرا به یُمن او به من هم آبرو داده
کن درد دل با او که وقت گفتگو داده
بیخود نمیآیند مردم سر به زیر اینجا
پس تو بیا و کربلایت را بگیر اینجا
چون فاطمه نورَست و شرحی در بیانش نیست
چون زینبست و جز رضا وِرد زبانش نیست
گرچه شکسته، حرفی از قدّ کمانش نیست
بر آسمانِ نیزه، ماهِ کاروانش نیست
بیکس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً
بیمار شد، اما نشد اینجا اسیر اصلاً
**
باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد
او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد
گودال شد عرش خدا، مادر که تنها شد
غارت شد از هر گوشهای پیکر که تنها شد
در ازدحامِ خیمه زینب ناتوان افتاد
روبندهی زنها بدست این و آن افتاد
#سیدپوریا_هاشمی
#رضا_دین_پرور
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
#حضرت_معصومه_س_ورود_به_شهر_قم
این نغمهها از عالم بالا میآید
باچه شکوهی دختر موسا میآید
دارد به سوی شهر قم زهرا میآید
معصومه دارد با برادرها میآید
صد طاقِ گل بین مسیر و بین جاده است
دور و برش شکر خدا، مَحرم زیاد است
ای خاکِ خشکِ قم ببین باران رسیده
روزی رسان سفرهی ایران رسیده
ای اهل گریه! خواهر سلطان رسیده
با ذوق و شوق و بی سر و سامان رسیده
قربان چشمانِ تر و شبزندهدارش
جانم فدای آن غم و حال نزارش
شد تار اگر چشم تر او مثل زهرا...
شد آب اگر که پیکر او مثل زهرا...
نشکست هر دو زیور او مثل زهرا
خونی نمیشد بستر او مثل زهرا
داغی مگر بر سینهی او ماند؟! اصلاً
از مَحرم خود رو نمیگرداند اصلاً
میخ از خجالت ذوب شد، در سوخت ای وای
پرسوخت، پیکر سوخت، مادر سوخت ای وای
سر سوخت، خواهر با برادر سوخت ای وای
بیش از در و اطفال، حیدر سوخت ای وای
این روضه طولانی است، خیلی غم رسیده
دامان این آتش به خیمه هم رسیده
#رضا_دین_پرور
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
دعوتید: به عضویت در کانال شعرای آئینی سازمان
🔰درپیام رسان ایتا👇👇👇
https://eitaa.com/Shoaraye_aeinimadhankermanshah
🔰در پیام رسان روبیکا👇👇👇👇
https://rubika.ir/Shoaraye_aeinimadhankermanshah