eitaa logo
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
530 دنبال‌کننده
6هزار عکس
3.1هزار ویدیو
218 فایل
🔺کانال شهدای مسجد حضرت فاطمه الزهرا(س) کوی فاطمیه اهـــــــواز 🔹ارتباط با مدیر کانال @SeyedAmirhosseinHosseini #تصاویر_شهدا #زندگینامه_شهدا #خــــاطــرات_شهــدا #وصیت_نامه_شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
📸اعطای «نشان فتح» به سردار حاجی‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه توسط فرمانده کل قوا در پی عملیات درخشان «وعده صادق» 🔹حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا طی مراسمی به سردار امیرعلی حاجی‌‌‌زاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی «نشان فتح» اعطا کردند. 🔹اعطای این نشان به دلیل عملیات درخشان «وعده صادق» انجام شد. 🔹نشان فتح، به‌عنوان نماد عملیات‌های پیروزمندانه رزمندگان اسلام و فاتحان این عملیات‌ها انتخاب شده است. 🔹این نشان، از سه برگ درخت نخل و گنبد مسجد جامع خرمشهر و نیز پرچم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است. 🔰 پربیننده ترین رسانه خوزستان در ایتا را دنبال کنید👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1023279104C888e596044
26.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حماسه وعده صادق ۲ 📽 ببینید | کلیپی بسیار زیبا و دیدنی از به فرماندهی فرمانده کل قوا امام سید علی خامنه‌ای ✌️إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ 👌 بسیار زیبا و دیدنی؛ تماشای این کلیپ زیبا را از دست ندهید. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
💠 پـــلاک خـــاکی 💠
⭕️ روزهای رختشورخانه 1️⃣ قسمت اول زمستان ۱۳۶۰؛ یک جوان با لباس خاکی رزمنده‌ها آمد دم در خانه‌مان
🌹✍🏻 "روزهای رختشورخانه" بُرشی است از به نویسندگی سرکار . در این فصل از کتاب "عصمت" که به روایت "حاجیه خانم فاطمه سلطان ملک" مادر بزرگوار شهیدان والامقام است که به حضور این بانوی والامقام و تعداد زیادی از بانوان شهرستان در رختشورخانه برای شستشوی لباس و پتوهای رزمندگان و شهدا و ... اشاره شده است. "روزهای رختشورخانه" روایتی مستند از تلاش و تکاپو و ایثار بانوان دزفولی در آن حوض های خونین است. سطرهایی که بیانگر حقایق و رخدادهایی است که متأسفانه این روزها از تاریخ و وقایع بیمارستان کلانتری حذف گردیده است. ⭕️ روزهای رختشور خانه 2️⃣ قسمت دوم خانم پروین ترابی؛ که قبل از همه در آنجا حضور داشت؛ ما را راهنمایی کرد. مسئول خانم‌هایی بود که از دزفول آمده بودند. خانم ترابی نمایندۀ امام جمعۀ دزفول؛ آیت‌الله قاضی و نمایندۀ ستاد امداد ارتش (تیپ ۲ زرهی دزفول) بود. تا مرا دید؛ اشک توی چشمانش جمع شد. او هم در مراسم غسل و کفن کردن عصمت حضور داشت و روز تشییع خیلی به ما کمک کرد. فعال بود و پای‌کار. از اینکه او را در این مسئولیت می‌دیدم تعجب نکردم؛ چون دل و جرئت داشت و گاهی بیش از پنجاه نفر از خواهران شهید را غسل می‌داد و کفن می‌کرد. بعد از سلام و احوالپرسی؛ چشمم افتاد به چند حوضِ سیمانی پر از آب با کلی لباس نظامی‌خونی و ملحفۀ بیمارستانیِ روی هم تلنبار شده. دقایقی نگذشته بود که چندنفر چندنفر به تعداد خانم‌ها اضافه شد. همگی برای کمک آمده بودند. خانم ترابی به ما می‌گفت: "خیلی نیروی کمکی نیاز داریم. هر نفر می‌تونه؛ از فردا چند نفر دیگه رو هم همراهش بیاره اینجا. بسم الله!" چادرهایمان را به کمرمان و یا دور گردنمان گره زدیم. ملحفه و لباس‌های خونی را که کنار دیوار جمع شده بود؛ توی یکی از حوض‌های پر آب انداختیم. آن‌قدر خون دلمه شده از لباس‌ها جدا می‌شد؛ که چند بار آبراه بسته و کیپ می‌‌شد. خون و آب در هم قاتی شده بود و موج می‌زد. برای ادامۀ کار باید دستمان را توی حوض فرو می‌بردیم؛ تا آبراه را باز کنیم و خون‌ها را بشوییم. لکه‌های کوچک و بزرگ خون روی لباس‌ها به راحتی پاک نمی‌شد. باید یک دور با وایتکس لکه‌گیری می‌کردیم و بعد با پودر رخت‌شویی آن‌ها را خوب می‌ساییدیم. خانم‌هایی هم با تشت‌های پلاستیکی که جلوِ دستشان بود، مشغول شست‌وشو بودند. بعد از کم‌رنگ شدن لکه‌های به خون آغشته که با زحمت می‌ساییدیم؛ آب‌کشی و پهن کردن لباس‌ها و ملحفه‌ها شروع می‌شد. بیرون از سالن رخت‌شوی‌خانه یک محوطه باز وجود داشت که چند پایۀ چوبی کف زمینِ گِلی فرو کرده بودند. روی پایه‌ها بندکشی شده بود و لباس‌ها را برای خشک شدن آنجا پهن می‌کردند. بندها همه برای ملحفه‌ها و لباس‌ها استفاده می‌شد. پتوها را روی تخت‌های فلزی می‌چیدیم؛ یا وقتی هوا گرم بود روی زمین پهن می‌کردیم؛ تا با گرمای آفتاب خوب خشک شود. ⬇️⬇️ ادامه دارد کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
تا به حال دیده اید: یک بسیجی در یک بیل جا شود؟! 🗓۱۵ مهر ۱۳۶۱ بمباران منطقه سومار همه اندام بدن یک بسیجی در یک بیل! من از همان روز تا الان _یعنی حدود چهل سال_ فکر اینم که اون عزیز رو از روی چی شناسایی کردند؟! و هنگامی که پدر و مادرش درخواست کردند روی فرزندشان را بهشون نشون بدن؛ چه فاجعه ای پیش آمده؟! تا حالا فکر می کردم: ارباً ارباً یعنی چی؟! قربونت برم آقا چی کشیدی وقتی علی اکبرت رو جلوت اربا اربا کردند! و از اون شدیدتر وقتی خواهرت زینب(س) بهتون فرمودند: می خواهم روی علی اکبرم رو ببینم! واسه همین بود وقتی بالای بدن پسرت رسیدی؛ دست به کمر گرفتی و گفتی: علی جان؛ بعد از تو اوف بر دنیا همچین که هزار و چهارصد ساله آدم ‌و عالم‌ دارند صدات رو می‌شنوند. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
۱۵ مهر ۱۳۶۱ بمباران منطقه سومار
۱۵ مهر ۱۳۶۱ بمباران منطقه سومار
۱۵ مهر ۱۳۶۱ بمباران وحشیانه منطقه سومار توسط ارتش صدام دوران جنگ تحمیلی
جنگ جنگ تا پیروزی ... 📸👆انتشار برای اولین بار رزمایش رزمندگان اسلام ورزشگاه تختی تبریز اوایل دهه ۱۳۶۰ عکاس: حسین جباری پور کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
دل شیر داشتن؛ با خمپاره هم شوخی می‌کردن کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra
تجاوزات مرزی عراق در نیمه دوم شهریور ۱۳۵۹ تشدید شد. در ۱۶ شهریور؛ نیروهای زمینی عراق با آتشبارهای خود پاسگاه‌های گروهان‌های ژاندارمری ایلام؛ قصرشیرین؛ نفت‌شهر؛ سومار؛ خرمشهر و خسروآباد آبادان را زیر آتش سنگین گرفتند.‌ با آغاز حمله سراسری عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹؛ ژاندارمری در سرتاسر مرز مشترک ایران و عراق از جنوب تا شمال غرب به مقابله با دشمن پرداخت. نواحی ژاندارمری آذربایجان غربی؛ کردستان؛ کرمانشاهان؛ ایلام و خوزستان از جمله واحدهای ژاندارمری بودند که در خط مقدم نبرد با دشمن قرار داشتند. در این نواحی واحدهای سازمانی مانند هنگ‌ها و گروهان‌ها و پاسگاه‌ها هریک به‌ نوعی در جنگ دخیل بودند. همچنین گردان‌های رزمی غیرسازمانی نیز از دره قطور در آذربایجان غربی تا اروندکنار در خوزستان را پوشش می‌دادند.‌ ژاندارمری در مقابله با حمله ارتش عراق به منطقه جنوب خوزستان نقش مهمی داشت. در روزهای اول تهاجم ارتش عراق؛ یک قرارگاه غیرسازمانی به فرماندهی ؛ فرمانده وقت ژاندارمری خوزستان؛ تشکیل شده بود و نیروهای مسلح؛ اعم از ارتش و ژاندارمری و شهربانی و پاسدار و بسیج در خرمشهر و آبادان؛ زیر امر این قرارگاه قرار داشتند که این موضوع تا ۳۰ مهر ۱۳۵۹ ادامه داشت. کانال ما را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.👇 🆔 @ShohadaMasjidHazratFatimaZahra