eitaa logo
شوق پرواز🕊🇮🇷
274 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
845 ویدیو
34 فایل
بسم الله ن وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ #سیده_موسوی نویسنده(گاهی می‌نویسم) «نشر بدون لینک و نام نویسنده #جایز_نیست. #ادمین_تبادل @Mousavii7 #کانالهای دیگر @seedammar @sodaneghramk @Eliidooz #ناشناس👇🏻 https://gkite.ir/es/9463161
مشاهده در ایتا
دانلود
|•شَب قَدر سَرنِوِشت ھَمہ مآ مُعَیَن میشه مَثَلاً شَب قَدر پیرارسال بَراۍ حاج قاسِم نِۅِشتَن اِرباً اِرباً فے سَبیلِ اللّٰه💔
رفتم انتظار برگشت داشتم آمدم انتظار سلام داشتم اخرم هم متهم ردیف اول شدم تاکی اثبات و تو انکار ؟ تا به کی گفتن نادیده گرفتن؟ غم روزگار نادیده گرفت! لعنت بر دلی که می‌بخشد. و فراموش میکند. مردمان بی دل همان بهتر نمانند بروند. اصلا سر از بیراهه‌ها در بیاورند. @ShugheParvaz
دلم دلتنگ می‌شود اما؛ نه قلم در دستم می‌چرخد نه چشمی جاری ! بنویسم که بخوانی و من را به شوق برسانی؟ امان از عشق که ندارد جز درد، دوری و دلتنگی 🌱🌹 ✍ @ShugheParvaz
121.6K
تکنیک باز شدن دل !!) ❌⚠️ | 💠امیرحسین‌دریایی|سبک‌زندگی‌مومنانه💠
«واژه ها» اسیر واژه هایی شدم که مرا هر دم می‌آزارند، غرق طوفانی می‌کنند، نه رها می‌کنند نه نجاتم می‌دهند. گاهی واژه ها گلی می‌شوند تقدیم قلب و روحم می شوند، جان دوباره میگیرم!! اما گاهی گلوله می‌شوند و مرا هدف می‌گیرند بارها بارها مرا از پا در می‌آوردند. این وسط تنها پناهم می‌شود فقط خدا❤️ @ShugheParvaz
«دل بیقرار» دلم که تنگ می‌شود، به چشمانم دخیل می‌بندد! می‌بارد که شاید از دردهایش کم شود، اما گاهی وقت‌ها تمام احساسش را سمت دست هدایت می‌کند و دست به قلم می‌شود مینویسد! تا شاید، کمی آرام شود.اما بهانه ها و بیقراری هایش زیاد کم نمی‌شود. گاهی وقت‌ها به آنچه که گذشت می‌اندیشم، می‌بینم دنیا از اول اول با من بد بوده است. هرچه خواستم از من گرفت، حتی جانم را!! کاش می‌شده  از این نقش پر از دلتنگی‌ فارغ شد! کاش بازیگری در این دنیا اینقدر طولانی خسته کننده نبود! آخدا کات نمیدی؟! قسمت خوب این نقش کجاست؟ آخدا حتی نشانه‌هایت را از من دریغ کردی! دوباره در پی نشانه‌ام ! بهم نشان بده تا پرواز از قفس را دوباره تجربه کنم. خسته دلگیر تر از تمام غروب جمعه های بی ظهورم! @ShugheParvaz
. «خسته جانم» حالم نه خوب است و نه بد، فقط قصد پیاده شدن از این دنیای غرق خواب خون دارد. نه بهار و نه پاییز دیگر حالم را خوب نمی‌کند.  زیرا حتی حال آنها هم دیگر خوب نیست، نه بهار بهارست نه پاییز پاییز است. این دنیا روبه خستگی است با اینکه روز به روز شاهکار جدیدی  می‌سازد. اما تا باز نگردد، حال بد همچنان بر دنیا حاکم است. خسته جانم، نا بلد راهم، چاره فقط باید پی نشانه ها رفت! قبل اینکه گرفتار بیراهه ها شویم. و چاره ‌ی حال من نوشتن است، باید بنویسم، قبل اینکه کلمات درونم دچاره  آه،اشک شوند. خدایا تمام دردهایم را به کلماتی تبدیل کن که باعث حال خوب بنده هایت شود. @ShugheParvaz
شوق پرواز🕊🇮🇷
من عاشقِ روحت شدم قبل از اینکه حتی بتوانم پوستت را لمس کنم @ShugheParvaz
«سه تار» ✍ سه تار که می‌نوازی تمام روح خسته‌ی من را نوازش می‌کنی!! کلمات پر از درد قلبم را جان دوباره می‌دهی! دوست دارم ساعت ها در اتاقم، با صدای تار تو و قلم و کاغذ حبس کنند. آه، چه غم ها می‌شود نوشت و چه کاغذ سیاه! راستش را بگویم:« خسته ام» بیخیال همینکه خدا هست، شکر 💚 خدا میداند چند قلم خسته یا زخمی را با تار که می‌نوازی جان دوباره دادی! تو فقط بنواز 🪕 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
. مرداد ماه امسال پر از دلتنگی بود همه ساعاتش حکایت از دوری، فاصله، بغض و غم سنگین فراق بود. دلتنگم! ✍ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
«دنیا» ✍🏻 شب است، دل بیقرار را بگو؛ چه کند که غم دارد. پی طبیب فرستادُ ! افسوس خود طبیب درد دارد چون درد او! درمان را می‌دانند، اما چه کنند، عاقبت برگ پاییز بودند افتادند که افتادند. هرچه امید بود پنبه شد. اما نا امید از رحمت خدا نشدند. بارها با دل به درد دل نشست. چون ابر بهار بارید، از حجم درد شکسته بود، ناچار به ادامه بود. شب است دوست دارد، بعضی لحظه‌ها همان لحظه متوقف شوند. همان لبخند! همان احساس خوشبختی! همان حس شیرین حال خوب! همان حس که احساس جوانه زدن از خروار خاک.... باید هم شیرین و هم تلخ را تجربه کرد. باید همچو پرنده در آسمان با وجود باد باز هم مسیر خود را ادامه می‌دهد. باید همچو ابر بارید گذشت. باید همچو شب جای خود به روز داد. دنیا همین است. محل گذر، محل تجربه، محل رسیدن به معبود قبل از سوت پایان دنیا! ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
پاییز فصل شکوفتن شکوفه‌ ها است. شکوفه هایی که آخر به ثمر نمی رسند. درختی که شکوفه میدهد، عاشق است. و آخر درخت مجنونی که شکوفه میدهد، خود پاییز با سرمای خود آن را با بی رحمی به قربانگاه می برد. پاییز زیباست و بی رحم است. 💔🥺 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
  « درد پنهان» ✍🏻 دل می‌نوازد، چشم می‌بارد، کاش دستی هم بود،یارای نوازش داشته باشد، تا مرحمی بر دردهای دل بگذارد و بر آن دستمال سبز حرمی ببندد. قلم حین نوشتن جوهر می‌دهد، به گمانم حتی قلم هم دل‌ِ شکسته‌ای دارد! برای تعریف حال دلش همچون شاعر، پی کلمه قافیه می‌گردد، جوهر می دهد. چه حکایت تلخی!! همه عمر از غم دلِ نویسنده نوشت اما دریغ از یک کلمه از غم خود بنویسد! حکایت قلم! حکایت چشمان پر اشک هستند از غم دل می‌بارند، اما افسوس حکایت چشمان چیز دیگریست. بگذریم! برای دوای درد قلبُ چشمم بنویس و سیاه کن کن، تمام کاغذ های سفید بی ریا را! زورم به دنیا که نمی‌رسد!  اما خوب می‌توانم سیاه ، مچاله کنم تمام کاغذ های دفتر نوشته ام را! بنویس ای دوای درد های پنهانم!🥺💔 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz
4_5872783008892721141.mp3
216.3K
«ای دل من...» ✍ قلم و کاغذم را بیاورید؛ این دل من غمی دارد! میل به نوشتن دارد، اما میلی به سخن گفتن... هرگز! شب‌های پاییز قشنگ‌اند، اما سرد و بی‌روح می‌گذرند. اگر خلوتی با یار، یا حتی با پروردگار نداشته باشی، تو را به زانو در می‌آورند. و چه خوب است که رب همیشه هست. این دل من غم دارد و هنوز هم به دنبال نشانه‌هاست. دیوار نکشید اطراف این دل شکسته؛ قصد آزار ندارد، قصدش فقط پرواز است. ای دل من، آسوده باش! اگر همه در حق تو بی‌وفا بودند، تو به پروردگارت وفادار باش. ای دل من! ساز دنیا به یک نوا نیست. آسمان را دریاب🕊 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ @ShugheParvaz