eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
14هزار دنبال‌کننده
33.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
6 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 می‌گفت: کسی که آقارا قبول ندارد، مدیون است که نان من را بخورد! برسردرخانه نوشته بود: هرکه دارد بر ولایت بدگمان، حق ندارد پا گذارد در این مکان لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 روزهاے اول ازدواج یه روز دستمو گرفت و گفت: "خانومـ...❤ بیا پیشمـ بشینـ کارت دارمـ..." گفتمـ. "بفرما آقاے گلمـ منـ سراپا گوشمـ.."🙄 گفت "ببینـ خانومے...💚 همینـ اول بهت گفته باشمااا... ڪار خونه رو تقسیمـ میڪنیمـ هر وقت نیاز به ڪمڪ داشتے باید بهـ بگے...☺️ . گفتمـ آخه شما از سر ڪار برمیگرے خستہ میشے☹️ گفت "حرف نباشه حرف آخر با منه😉✌️🏻 اونمـ هر چے تو بگے منـ باید بگمـ چشمـ...!😂✋🏻 . واقعاً هم به قولش عمل ڪرد از سرڪار ڪہ برمیگشت با وجود خستڰے شروع میکرد ڪمڪ ڪردنـ . مهمونـ ڪہ میومد بهمـ میگفت "شما بشینـ خانومـ... منـ از مهمونا پذیرایے ميڪنمـ..." . فامیلا ڪہ ميومدن خونمون بهم میگفتنـ "خوش به حالت طاهرھ خانومـ🙄 آقا مهدے، واقعاً یہ مرد واقعیه😍 منم تو دلمـ صدها بار خدا رو شڪر میڪردمـ...🌸 . واسہ زندگے اومدھ بودیمـ تهران با وجود اینڪہ از سختیاش برامـ گفته بود ولے با حضورش طعمـ تلخ غربت واسم شیرین بود😌 . سر ڪار ڪہ میرفت دلتنـگ میشدمـ☹️😔 . وقتے برمیگشت، با وجود خستگے میگفت... "نبینمـ خانومـ منـ...😍 دلش گرفتہ باشه هااا...💕 پاشو حاضر شو بریمـ بیرون😉 . میرفتیم و یہ حال و هوایے عوض میڪردیمـ... . اونقدر شوخے و بگو و بخند راھ مینداخت...😍😁❤️ که همه اونـ ساعتایے ڪہ ڪنارم نبود و هم جبران میڪرد...😌 و من بیشتر عاشقش میشدمـ و البته وابسته تر از قبل...🙈😢 . لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🎥فضیلت حیرت انگیز _یاعلی حجت الاسلام استاد دانشمند « خدا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 مهم نیست غذا چی هست گوشت داره یا نداره برنجش ایرانیه یا خارجی مهم نیست که چند جور غذا سر سفره گذاشته میشه مهم اینه که مادر با دستای معجزه گرش به غذا عطر و طعم بده...❤ هیچ غذایی در دنیا هیچوقت به خوشمزگیه غذای مادر نیست...😍😋 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 من فکر میکنم قدیما وقتی میخواستن خونه بسازن؛ اول یه جایی برای حوض در نظر میگرفتن بعد دورِش یه محوطه بازِ چهارگوش که بشه یه گوشش تخت گذاشت، گوشه دیگش یه بندرخت آویزن کرد یه طرفش جای جست و خیز بچه ها..... خلاصه یه دنیا بود و یه حوضُ حیاطِ دورش.... لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با کلاس بودیم روی در یخچالمونم کباب داشتیم😅😆 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 این شکلاتا همه‌جا پیدا می‌شن ولی انقد که اینا آدمو یاد مشهد میندازن که هیچی نمیندازه؛ حتی زعفرون حق مطلب سوغات مشهد بودنو ادا نمی‌کنه😁 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 .و تو چه میدانی چه سه‌نفری نشستن‌ها نارنگی خوردن‌ها و تقلب‌ها پشت این میز لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 اونموقع‌ها اینجوری بود که وقتی لباس یا کفش نو میخریدن برامون هزااار بار میپوشیدیمو و جلوی آیینه خودمون رو برانداز می‌کردیم کفشامونو بغل میکردیم و شبا اگه بالای سرمون نمیذاشتیم خوابمون نمیبرد😂 فراوونی نبود و هر چیزی ارزش داشت برامون 🥰 لینک کانالمون جهت ارسال به دوستانتون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100
🍃🍃🍃🌼🌼🌼🍃🍃🍃 سرگذشت دختری به نام ایرا.... 🍃🌼
🍃...تجربه زندگی...🍃
🍃🍃🍃🌼🌼🌼🍃🍃🍃 سرگذشت دختری به نام ایرا.... 🍃🌼
سعی کردم خودمو عقب بکشم البته که چندان موفق نبودم زیرم پر از برف بود و خیس شده بودم و این سرمای بدنم و چند برابر میکرد دلم میخواست بشینم زار زار به حال خودمو بخت سیاهم گریه کنم به سختی با لب های لرزان گفتم _ کی هستی؟! فقط نگاهم کرد و بی حرف دستشو جلو اورد تا کمکم کنه از جا بلند بشم ، خودمو عقب کشیدم و خشمگین گفتم _خودت ناموس نداری ؟! به من دست نزن با خشم فرو خورده نگام کرد شاید از وضعیت ترحم اورم بود که چیزی بهم نمیگفت شاید هم لال بود _اگر میخوای زنده بمونی باید کمکت کنم ، توی این برف و بوران تا صبح هم دووم نمیاری دختر پس لال نبود سرتقانه خودم از جا بلند شدم البته که لرز گرسنگی و ضعفم اجازه نمیداد خیلی سرحال باشم و بعد از من اونم بلند شد ازضعف دوباره سقوط کردم که دستای قوی و مردانش مانع شده _اسم دِلیر خان روته دختر جان از چی میترسی کسی جرات نداره به نشون کردش کاری داشته باشه به جای اینکه ارامش بگیرم ترسم چند برابر شد من از دست همین دلیر خان فرار کرده بودم و حالا گیر ادمش افتاده بودم ، از ابهت و مردانگی دلیر زیاد شنیده بودم اما تا به حال نتونسته بودم ببینمش ، من مخالف این ازدواج بودم دلم نمی‌خواست نام کنیز یدک بکشم من توان خونبس شدن نداشتم ، کم درمورد خ ونبس ها نشنیده بودم میدونستم بعضی ها از شدت رنج دق کرده بودن.... خیلیاشون خود خانواده ای که قبول کرده خ ونبس بگیره میکشه و بعضی های دیگه هوو شدن حداقل در اطراف من و شنیده هام هیچ کسی نبود که با خ ونبس شدن خوشبخت بشه پس طبیعی بود که من مقاومت کنم و فرار کنم ... لعنت به این دنیا و زندگی که ما داریم چرا مردا خودشون گناهشون و گردن نمیگیرن چرا ما زن ها به جای اونا باید تاوان پس بدیم ، این مرد میگفت کسی جرات نداره چپ نگاهم کنه چون نشون دلیر خانم اما خونبس که ارج و قربی نداشت خودمو پس کشیدم و به بدن رخش بی حالم تکیه‌ دادم تا از این مرد فاصله بگیرم
🌸🍃 در جواب خانمی که۴ماهه ازدواج کرده ومتوجه پیام خانمی از اقوام به شوهرش شده 🍃