eitaa logo
🍃...تجربه زندگی...🍃
13.3هزار دنبال‌کننده
36.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
7 فایل
عاقلانه انتخاب کن،عاشقانه زندگی کن.... اینجا سفره دل بازه....
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸 برا اولین بار فهمیدم دیدن دنیا از نگاه پرنده ها چقد میتونه قشنگتر از ما انسان ها باشه. شاید گنجیشکا واسه این اول صبح انقدر سرحالن چون قراره کلی قشنگی ببینن... 🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃🌸🍃🍃 برد تیم ملی مبارکمون باشه😍 دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃 ازدواج اجباری روایت زنی که به اجبار زن مردی مستبد و خشن میشه و... (دوستان عبرت و سرنوشت اعضا روزانه قرار داده میشه)
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 ازدواج اجباری روایت زنی که به اجبار زن مردی مستبد و خشن میشه و... (دوستان عبرت و سرنوشت اعضا ر
صورتش رو نزدیک صورتم آورد و گفت من شما زن ها رو می شناسم.اگه جایی براتون منفعت داشته باشه هر کاری میکنید. من مثل برادر وزن برادرم خام نیستم و مطمئن باش مواظبتم.دستم رو با شدت کشیدم و گفتم یک بار دیگه بهم دست بزنی. با این حرفم شروع به خنده کرد و گفت چکار میکنی مثلا.منو میکشی.اعصابم به شدت خورد شده بود.اصلا از این مردک بیشعور خوشم نمیومد. وقتی رفتم تو آشپزخونه، زهرا خانم گفت چقدر صورتت سرخ شده، خوبی؟ لبخند کم جونی زدم و گفتم به خاطر هوا گرمه.زهرا خانم با مهربونی گفت خب دخترم نرو بیرون، سولماز باغچه ها رو آب میداد. برات خوب نیست.گفتم چشم و مشغول پوست گرفتن سیب زمینیا شدم.در اون مدت افتاق خاصی رخ نداد.به ماههای آخر حاملگیم نزدیک میشدم و می ترسیدم که عاقبت من و بچه ام چی میشه. می ترسیدم اگه بمیرم سر بچه ام چی میاد. حتی از سولماز خواسته بودم اگه بلای سرم بیاد مواظب بچه ام باشه. شبا لباس های آفتاب رو تو بغلم میگرفتم و گریه می کردم.دلم میخواست کسی بود تا بهش تکیه کنم گاهی دلم آغوشی میخواست كه آرومم کنه.گاهی یاد ارباب می افتادم .یاد اینکه موقع بارداری آفتاب چقدر هوام رو داشت.دلم نمی خواست بهش فکر کنم. به خودم میگفتم اون منو از خونش بیرون کرد، پس باید ازش متنفر باشم. اما نبودم دلم براش تنگ شده بود.براي چشماي سبز خوش رنگش. یعنی الان چکار می کرد. یاد من بود.ماه آخر بارداری بودم.به قول سولماز مثل یه توپ گرد شده بودم. و قل می خوردم. وقتی از جلوی دکتر رد میشدم و نگاهش رو روی شکمم میدیدم خیلی خجالت میکشیدم. وقتی نگاه حسرت زده زیباخانم رو روی خودم میدیدم دلم براش پر میزد.وقتی دلم ترشی میخواست و زهرا خانم برام می آورد شرمنده اش میشدم. اما وقتی تکون های بچه ام رو حس می کردم یه شوقی تو وجودم ایجاد میشد. من این روزها رو قبلا هم تجربه کرده بودم، اما الان برام جذاب تر بود.چون وقتی فکر میکردم بغلش کنم تو دلم قند آب میشد.این روزا خیلی کم کار میکردم.هر وقت میرفتم کاری انجام بدم زهرا خانم وسولمازنمیذاشتن. من پول میگرفتم و نمی خواستم پولم حروم باشه. اما اونا میگفتن خود خانم گفته بعد از اینکه بچه بدنیا اومد میتونی جبران کنی.ظهر بود و از شب قبل درد داشتم. اما دیگه نمی تونستم طاقت بیارم. به سولماز گفتم .سریع رفت و بعد با زیبا خانم برگشت. با کمکشون سوار ماشین شدم و قبلش پولی که جمع کرده بودم به سولماز دادم و گفتم اگه هزینه ای شد پرداخت کنه.تو ماشین دکتر، دستم رو گاز میگرفتم که دادم هوار نره.سولماز با من اومده بود.و با نگرانی نگام می کرد. دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃 من از چهره ی خودم بدم میاد
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 من از چهره ی خودم بدم میاد
سلام آسمان جون من اصلا اعتماد به نفس ظاهری ندارم😞اصلاااا ینی هررررکیو میبینم میگم این از من خوشگل تره از خاهر برادرام بگیر تا خاهر شوهر جاریم و غریبه و اشنا مدام تو ذهنم خود خوری میکنم واقعا دارم ازین لحاظ عذاب میکشم بقیه میگن چهره نسبتا خوبی دارم ولی مادرمو و خاهرام نه من یه چشمم کوچیک تره از چشم دیگم نمدونم چرا ولی وقتی میخندم خاهر و مادرم میخندن و میگن نخند نخند چشت کوچیک شد ولی حقیقته اخه همه میفهمن خیلی دارم اذیت میشم از لحاظ تیپ و هیکل خوبم ولی ظاهری نه همش فک میکنم از من زشت تر نیس یه فیلم باارامش نمیتونم ببینم همش کاراکترای خانم رو نگاه میکنم میگم نگا چی خوشگله چرا من خوشگل نیستم اگه راهکاری دارین برای اینکه اعتماد به نفس پیدا کنم ممنون میشم کمکم کنین و اگ کسیم مشکل چشم منو داشت اگ راهکاری بلنده بگع منم انجام بدم چون واقعا اذیت میشم🤕 راستی یادم رفت بگم من خیلی به خودم میرسم ارایش و لباس پوشیدن و اینا بیشتریا میگن خوشگلی بانمکی ولی نمیدونم چرا خودم از چهرم بدم میاد دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃 من عاشق حسین بودم ولی اون به نام دختر عموش بود
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 من عاشق حسین بودم ولی اون به نام دختر عموش بود
سلام آسمان عزیر ودوست‌داشتنے وشما بانوان پرمهر😘😘🥰....منم میخوام داستان عشقمو بگم.. 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 کلاس دوم ابتدایے بودم سال۷۷ تو روستا درس میخوندم ڪ برادرم باچندتا از دوستاش برا دوره دبیرستان رفتن شهرخوابگاه..ازبین همه دوستاے برادرم تنهاپسر متین وآرومے بود ڪ با اونا ڪ پرشر وشور بودن دنیایے تفاوت داشت..توعالم بچگی مهرش ب دلم افتاده بود وازش خوشم میومدعاشقش نبودم ها(کوچیک. بودم نمیدونستم عشق وعاشقے چیه)فوق العاده خوش اخلاق ومودب بود ...میدونستم دختر عموش ب اسمشه(یعنی هر دو باهم بدنیا اومده بودن واسمشون رو هم بود.رسم مزخرف اقوامشون تو روستا،هنوزم پا برجا هست)تا سال۸۹ڪ با مادرم رفتم بانڪ ب طور کاملا اتفاقے حسین را اونجا دیدم!!!ی جوون ۲۶ ساله ڪ دنیایے با اون زمان ها فرق کرده بود حسابے خوش تیپ ومرتب و جذاب!!!براے ی لحظه اینقدر بهش خیره شدم ڪ یادم رفت برا چه کارے رفتم بانڪ محو تماشاے چشماش شده بودم آخه چشماش بی نهایت قشنگ وگیرا بود وهست..یک آن توے دلم دعا کردم خدایا🌸 ای کاش این چشماها مال من بود..(آخه میدونید اون با دختر عموش با اینکه هیچ کدوم ب هم علاقه نداشتندو همه مردم روستا هم میدونستن فقط بخاطر رسمشون وعهد پدرومادراشون ب عقدهم در اومدن)خلاصه اون روز این حسین آقا رفت توے ذهنمون هر کے میومد خواستگارے تو ضمیر ناخوداگاهم با اون مقایسش میکردم وهیچ کدوم ب دلم نبود...من دنبال درسمو گرفتم و رفتم دانشگاه و نسبت ب ازدواج کلا بے خیال شدم..تااین ڪ حسین با نامزدش اختلاف زیادے پیدا کردن خانواده هاشون تصمیم گرفتن زوتر مراسم عروسے را بگیرن ولی سرنوشت اینو نمیخواست ویڪ ماه ب عروسے همه چے بهم خورد وتصمیم ب طلاق گرفتن😔(خداشاهده من توے دلم دعا میکردم ڪ زندگیشون خراب نشه ومشکلاشون حل بشه )ولے طلاق با نصف مهریه انجام شد واینا از هم جدا شدن....عروس خالم میشه دختر خاله حسین،هروقت ڪ میومد خونمون کلے از حسین واخلاقیاتش تعریف میکرد منم با گوش و جان دل میسپردم ب حرفاش و روز ب روز بیشتر شعله هاے این عشق یڪ طرفه در وجودم زبانه میکشیدولے ب هیچکس چیزے نمیگفتم من بودم ودفتر خاطرات روزانه ام ڪ از عشقم نسبت بهش مینوشتم...یک. درصد احتمال نمیدادم گزینه بعدے برا ازدواجش من باشم..تااین که ے روز پدرم مدارڪ وکارت دانشجوییمو داده بوده ڪ بیار دم خونمون .اونم داده دست برادرم ورفته ب خواهرش گفته ڪ دخترفلانے چقد زشته(ولی نیستم تو عکس زشت افتادم )خواهرشم گفته ما ڪ اونو برا تو در نظر گرفتیم..خلاصه اونم با اکراه قبول کرده ویڪ سال بعد طلاق اومدن خواستگارے ...واقعاباورم نمیشد ے عشق بچگانه ب ظاهر ساده شکل واقعے ب خودش بگیره ..بااینکه پدرم ومادرم راضے نبودن بخاطر نامزدے قبلیش.،ولی برادرم گفت جوون سربه راه و خوبیه وچون دوستمه همه جوره تاییدش میکنم ..وماسال ۹۳ب عقد هم در اومدیم والانم خدا را هزاران بار شکررر🤲 ے زندگے آروم وپر از عشق وعلاقه داریم با ۲تا گل پسر👨‍👩‍👦‍👦 کوچیک..راستی من از وقتے اونو تو بانڪ دیدم همیشه خودمو با اون تصور میکردم حالا با وجود کانال خوب شما میفهمم از قانون جذب استفاده میکردم !!!وبعدنادفترمو ڪ براش نوشتمو بهش نشون دادم (نوشتن خاطراتم مال بعد طلاقش بوده)گفت خوب بعد طلاق زنگ میزدے ومیگفتے ڪ زودتر میومدم 😁منم بهش گفتم حاظر بودم بمیرم وعشقتو با خودم بگور ببرم ولے غرورمو خرد نکنم یا پیش کسے نگم..میخنده....امیدوارم همه دختراے مجرد گروهمونم انشالله ے بخت واقبال خوب نصیبشون بشه وخوشبخت بشن 🤲🤲...ممنون ڪ داستانمو خوندین..دوستتون دارم وب خدا می سپارمتون❤️❤️💋💋🥰🥰🙏🙏 دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃 یه حرف خودمونی برای شما
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 یه حرف خودمونی برای شما
⚠️ دوست خوبم 💕وظیفه اصلی یک خانم وقتی ازدواج می کنه و میشه یک همسر ❌نه خوب بچه داریه ❌ نه خانه داری ❌ نه پول دراوردن و ❌ نه خیلی چیزای دیگه که ما فکر می کنیم ! ✅✅✅بلکه خوب همسرداریه! 😁نمیگم بقیش بده و نباشه ولی وظیفه تو نيست 😊 🤔بلد نیستی؟ 😳یاد بگیر ! افسردگی ،تنبلی ،بی حوصلگی، بی حسی،غرور ،خجالت و خیلی چیزای دیگه رو باید بزاری کنار . 😊همسر شدن فقط عشق بازی و بوسه و ...نیست! 👍همسر شدن 📢 سیاست می خواد 📢 تعقل می خواد 📢 تفکر می خواد 📢زبون می خواد 📢نشاط می خواد 📢 تحمل می خواد و خیلی چیزای دیگه !... 👍و واسه یک بانو اینا اصلا کار سختی نیست. ✅خدا همه اینها رو تو درون همه زنهای عالم گذاشته این خود خانومه که باید استعداد نهفته اش رو بیدار کند دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
🌸🍃 گفتمان اعضا برای خانمهای کانال(خانمها حتما بخونید)
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 گفتمان اعضا برای خانمهای کانال(خانمها حتما بخونید)
سلام یه مطلبی هست که مدتهاست ذهنم و در گیر کرده چند مدت پیش یه مطلبی از یکی از بازیگران هالیوود خوندم که گفته بود «به دخترم اجازه نمیدم که فیلم سیندلار رو ببینه .....برای اینکه همیشه منتظره یه شاهزاده سوار بر اسب سفید بیاد و اونو از این وضعیت نجات بده و اونو خوشبخت کنه » 🌸🍃 تو وهله اول این مطلب برام خنده دار بود ،بعد که بهش عمیق فکر کردم دیدم که بله این تصور اکثر دخترکان سرزمینم هست که همیشه خوشبختی رو توی همین تصور میکنن و کسی خودشو باور نداره (البته با توجه به داستان های عشقی دوستان که میگم ) و این تلنگری بود برایم به لطف و یاری خداوند به این اندیشیدم که چرا؟؟؟؟؟؟؟ چرا من با وجود اینکه ازدواج کردم هنوز منتظرم که شرایط شغلی همسرم بهتر بشه که من خوشبخت باشم وبا وجود استعدادهای زیاد هنری که دارم هیچوقت خودمو باور نداشتم که میتونم کاری کنم ،وبه لطف و مدد خداوند امسال استارتشو زدم و سه بار حقوق دریافت کردم و دوباره سفارش کار گرفتم مبلغش زیاد نبود ،ولی امید رو در من زنده کردو باورهام تازه دارن جوانه میزنن🌱🌱 خواهرهای گلم ،ازدواج کنید ،ولی نه از برای فرار از خانه و خانوادتون اگر میبینید که خونه رنگی نداره ،احساسی درونش نیست خیلی مواقع پدران و مادانمون نابلدن ،ما بشیم الگوشون من خودم 35 سالمه و چیزهایی از فرزندان آموختم که هیچوقت پدر و مادرم بهم یاد ندادن ،و منم الگو گرفتم دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d
:(جهت فان) 🌸🍃 ماعقدمون بود رفته بودیم محضر عاقد داشت عقد رو میخوند بیچاره همین که دهنشو باز کرد بخونه دوستم گف عروس رف گلاب بیاره همه زدن زیر خنده 😂بعد نوبت  انگشتر ها رسید داشتیم دست میکردیم اول شوهرم مال رو من دستم کرد من ازبس استرس داشتم موقع انگشتر دست کردنی نگو دست راست شوهرم رو گرفتم هرچی میکردم انگشتر نمیرف 😂😂😂وسط اون وضعیت دادمیزدم نمیره چرا انگشتر نمیره بابا نمیره🤦‍♀️🤦‍♀️🤦‍♀️اصلا هول شده بودم یه لحظه مامانم گف دستو اشتباه گرفتی وای مردم یه لحظه 😢طفلی شوهرم همچین مظلوم داشت به انگشتش نگا می‌کرد 😂.  بعد دوماه عروسی کردیم رفته بودیم آرایشگاه توی شهر ما رسم اینه طلاهای عروس خواهرشوهر میاره شربت رو خواهر عروس خواهرشوهر ای من خیلی دیر رسیدن خیلی خاله شوهرم همون درتالار طلاهامو گردن انداخت به گوشواره رسیدنی از دستش افتاد رف زیر میز درست یه ساعت اونجا رو گشتن دیگه من با یه گوشواره رفته بودم😂😂بعدش پیدا کرده بودن دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇 @Aseman100 لینک کانالمون👇 https://eitaa.com/joinchat/843186305C9e691d072d