#با_سیاست_باش
💚💚💚
خانومانه
صبح ها یا هر وقت دیگه ای که همسرتون خونه رو واسه رفتن به سرکار ترک میکنه و برای چند ساعت پیشتون نیست بهش پیام بدین💌 و بهش بگین:
💟با رفتنت چقد خونه نا امنه
💟خونه بدونه تو آرامش نداره
💟وقتی میری گویا که جانم میرود
💟این خونه بدون تو هیچ صفایی نداره
💟زود برگرد پیشم آرامش خونه ام😍
💟تحمل کردن خونه ای که تو توش نباشی خیلی سخته
💟من منتظر برگشتن دوباره ی آرامش به این خونه ام،زود بیا پیشم❤️
البته هر روز یکیشو بفرستین
👌با این حرفا و این پیاما هم عشقتون رو به همسری نشون میدید
👌و هم این اقتدار رو به مردتون میدید که خونه با وجود تو برای من امنه و آرامش داره😊
✳️این حرف ها و پیام ها به آقایون یه غرور خاصی میده☺️💪
و اونا عاشق این تعریف و تمجیدا هستن 😊
✳️با این حرف ها همسرانتون بیشتر جذب شما میشن
و بلافاصله بعد از اتمام کارشون زود بر میگردن پیش خانوماشون☺️🤗
😍با نبودن همسرتون حتی برای چند ساعت خودتون رو دلتنگ ترین زن دنیا نشون بدید👌
مبادا رفتاری کنید که همسرتون فکر کنه با نبودنش تو خونه شما حالتون بهتره⛔️
وقتی همسرتون از در میخواد بره بیرون بی تفاوت نباشید
و بلندشین و بدرقه اش کنید ❤️
مبادا بخوابین و همسرتون بره 🙈
حتی اگر قراره برای مدت کمی پیشتون نباشه
به عشقتون بفهمونید که منتظرین زود برگرده پیشتون😉😊
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه
دخالت دیگران
💚💚💚
سلام
من تو۱۶سالگی نامزد کردم ۹ماه بعد عروسی الان ۲۳سالم هست مادرشوهرم گفت ۱سال اول پیش ما زندگی کنید که من سر ذوق بودم گفتم باشه الان ۷سال اینجام که از بدترین روزای عمرم بود هست نه جایی میتونی راحت بری یا شده گیردادن چرا من نبردین یا منم چندماهه خرید نرفتم ماتو شهرستان زندگی میکنیم بزرگه ولی خب به پای شهرمون نمیرسه وقتی میخوام برم شهرمون خرید باید قایمکی رد شیم بریم شاید الان چیزی نگه دیگه ولی ۲سال پیش یه دعوایی شد که چرا من نمیبرینو....با اینکه من همیشه تعارف میکردم
نمیتونم همش از بدی های مادرشوهرم بگم خوبی ها هم داشته تو این چندسال ولی هرچندسال یه دعوا بحث باعث میشه ادم سرد بشه الان داریم خونه میسازیم اول راهیم خ مونده تموم بشه چندبار گفتن مگه خونه ساختن راحتع اماده بود بهتر بود خب برگردی بگی خونه اماده خریدن پول زیاد میخواد
اگه برگردم به ۷سال پیش هیچ وقت تو این خونه نمیام خود شوهرمم میدونه زندگی مستقل بهتره ولی خب نشد دیگه تو این چندسال به خاطرحرف مردم بریم خونع جدا ۷سال منتظرم بریم خونه خودمون باردار بشم استرس اینکع بچه مون نشه از یه طرف باعث اعصاب خوردیم شده خانم گل های عزیز اگه میتونید بعد ازدواج پیش مادرشوهر زندگی نکنید به خدا شبی نیست تو این چندسال باخودم نگم کاش یه دکمه برگشت بود میزدم برمیگشتم به گذشته
اولا تو سن کم ازدواج نمیکردم دوما پیش مادرشوهرم زندگی نمیکردم سوما حداقل شوهرم یه مغازه دار چیزی بود نه یه کشاورز خیلی پشیمونم انقدر تو این چندساا ل گریه کردم چشمام ضعیف شده هرکی با ما تو اون سالی که ما ازدواج کردیم ازدواج کرده الان بچه خونه ماشین چون مستاجر بود ولی اونایی که مثل ما پیش خاتوادشون زندگی کردن هنوز مثل ماهستن همه میگن اونی که مستاجر قدر پول میفهمه زود جمع میکنه خونه بخره ولی ما نه شوهرم عین خیالش نیس گله کردنی هم ک....خوب راحت پیش خانوادش به حرف مردم اهمیت نمیده استرسی نیست
ولی من بیچاره استرسی.
ممنون که پیامم خوندید
🍃...@Sofreyedel...🍃
دوران نامزدی
💚💚💚
#خانومها_بخوانند
در دوران آشنایی حتما قاطعیت پسر رو امتحان کن
زندگی با مردی که قاطعیت نداره هر روزش عذابه
آقا یه جوری به عنوان شرط مهم از چادر نام میبره که فکر میکنی پشت اش یه فلسفه عظیمی نشسته
دختره همون شب خواستگاری یه عشوه میاد،آقا پنجاه درصد نظرش عوض میشه و به مانتو بلند رضایت میده!
هفته بعد هم که قراره بره عروسی یه سلفی از خودش میگیره میفرسته پسره کلا چادر یادش میره!
عاقل باش و این رفتارهای صورتی رو بذار کنار
تا میتونی قاطعیت پسر رو امتحان کن
و اگر نه وارد زندگی شدی با رفتارهای عجیب و غریبش یه روز خوش برات نخواهد گذاشت
(صبح ها عشقولانه ازت جدا خواهد شد
ولی بعد از ظهر موقع برگشت به خونه که حرفهای دوستش و پدرش را هم شنیده،اگه یکی خونتون باشه و قیافه و رفتارهایی که شوهرت باهات داره رو ببینه میره همه جا جار میزنه فلانی زنش رو موقع خیانت دیده....)😐🤦♀
🍃...@Sofreyedel...🍃
#تجربه
💚💚💚
مادرشوهر
سلام عشقم خسته نباشی عزیزم
با این کانال عالیت ترکوندی🤩👏😻
ممنون میشم پیاممو داخل کانال بزاری🙏😘
میخاستم یه چیزی بگم در مورد کسایی که میگن مادرشوهرتونو مثل مادرتون ببینید و اگه مادر خودتونم باشه اینجوری میگید یا میگن غول نسازید ازشون،،بخدا ماهم دوست نداریم اینجور چیزا پیش بیاد،من خودم ۳ ساله ازدواج کردم و خونه خودمم ۱۵ سالم بود اومدم خونه خودم،مادرشوهر من فکر میکرد من یه زن ۳۰ سالم باید همه چیزو بفهمم خیلی اذیتم کرد پیش هرکس و ناکس حرف منو زد ینی همه میدونستن تو خونه ما چخبره،هرفوشی که بود به من داده حتی به پسر خودش هم میگه من تورو حلال نمیکنم حتی به برادرشوهربزرگمم میگه،خب شما بگید من چجوری این زنو مثل مادر خودم ببینم؟؟؟
باورکنید من زبون درازو و پررو و بی ادب نیستم همیشه خواستم باهاشون خوب باشم ولی بهم تیکه انداختن
شوهرمم میدید من تقصیری ندارم همیشه طرف من بود
من نمیگم بد باشیم باهاشون یا اینا خیلی بدن ولی میخام بگم همه مادرشوهرا یکی نیستن همه ادما خوب نیستن،مادرشوهرمن همه چیزهای خوب و دوست داره خودشو دخترش داشته باشن و همه جا برن،ولی من جایی نرم چیزی نخرم شوهرم بامن خوب نباشه
من هیچوقت مادرمو نمیتونم با کسی که منو مثل عزرائیلش میبینه عوض کنم یا کس دیگه رو مثل مادرم ببینه
من خودم مادرشوهر بشم عمرا اذیتش کنم چون خودم دردهایی کشیدم که خیلیا درک نمیکنن،به مادرمم گفتم با عروسمون مثل من رفتار کنه فرقی نداشته باشیم
اونایی که مادرشوهرشون خوبه قدرشو بدونن ولی کسایی مثل من نمیتونن ببخشن یا باهاشون خوب باشن،نهایت سعی من اینه که باهاشون عادی رفتار کنم و بیش از این احترام بینمون از بین نره من که نمیبخشم شاید به نظرتون بیاد من ادم کینهای هستم ولی اصلا کینهای نیستم و زود یادم میره ولی بلاهایی که سرم اورد رو هیچوقت یادم نمیره یادم میوفته به حال خودم گریه میکنم.ولی خداروشکر میکنم که همسرم همیشه پشتمه و عاشقمه
ایشالله همگی خوشبخت باشین و همیشه خوش باشین،دلتون خوش تنتون سلامت فاطمه هستم ۱۸ ساله 😍
🍃...@Sofreyedel...🍃
🍃...تجربه زندگی...🍃
#اعتماد_نابجا سرگذشت واقعی قسمت اول سلام .. من یه دختری 👱♀هستم نوزده ساله دختری که هنوز تازه میخ
#اعتماد_بیجا
سرگذشت واقعی
🗯 قسمت دوم
اونم رفت جلوی خونشون پارک کرد هرچی گفتم پیاده نمیشم تو کتش نرفت😔
خودش رفت تو خونه و گفت الان همسایه ها میبینن مجبور شدم دنبالش برم😞 تو خونه هرچی گفتم بیا من ببر خونم گوشش نشنید😭
دیدم لباس هاش درآورد اومد طرفم ، ازش خواهش و التماس کردم نتونستم مقاومت کنم و عفت من از بین برد
گریه کردم😓 بیقراری کردم ولی همه چی تموم شده بود😞 خودش میگفت که عمدی نبود میگفت نگرانیت چیه زن خودمی به پای بابات می افتم ...
دیگه مجبور شدم به زندگی ادامه بدم یه چند روزی زندگیم تیره و تار😔 شد ولی بعدش گفتم باهم ازدواج میکنیم دیگه نگرانی نداره ...
شب کنکورم بود داداش کوچکم که با اون دوست بود خونه اون ها بود شب مونده بود خونه اونا ...
بهم اس داد و خوابیدم از بخت بد داداشم شب پا شده و گوشی📲 اون برداشته و چک کرده و دیده که شماره من تو گوشیه😞
از کنکور برگشتم خونه، دیدم داداش کوچیکم به اونا گفته که شماره من تو گوشی پسر داییمه داداش کوچیکم اومد سراغم و خواست من بزنه 👋 ک خانواده ام نذاشتن ..
خلاصه زندگی تیره من شروع شد نمیدونید چه عذابی کشیدم وقتی اوج ناراحتی در چشمای پدرم دیدم 👴چقدر شرمنده شدم😥 وقتی برادر بزرگم هیچی نگفت بهم که هیچ همشون سعی کردند من به زندگی برگرودنن و ثابت کنن که کارم اشتباه بوده .یه مدت زندانی شدم گوشی نداشتم.😞
پسردایی ام 👨💼هم گاهی با دوستم تماس می گرفت که حال من بپرسه همیشه از ارتباط صمیمی اون ها بدم میومد وقتی هی بهم دیگه اس میدادن و زنگ میزدن ...
یا روزی باهم سه تایی رفتیم بیرون و من اتفاقی گوشیش برداشتم دیدم رنگ هردوشون پرید وقتی اس ام اس هاشون خوندم و دیدم فدات شوم بوس💋...فرستادن دنیا رو سرم خراب شد😭 ...
خلاصه گاهی به زور یه گوشی چیزی پیدا میکردم بهش اس میدادم فکر میکردم اونم داره مثل من میسوزه شب ها تا صبح بید اره😔 ....
یه مدت گذشت من تو دانشگاه شهرهمجوارمون قبول شدم ..
🍃...@Sofreyedel...🍃
خاطره اعضا
سلام گفتن یه خاطره دارم که خالی از لطف نیست
واسه خواهرم خواستگار اومده بود
و من اون موقع حدودا ۱۵ سالم بود
و یه برادر کوچک تر دارم که اون موقع ۲..۳ سالش بود.
(بعد اون موقع که خواستگار میومد من چایی میبردم و اینا
بعد همه هم میگفتن چه پسر خوبی و این داستانا)
خواهرم و اون آقا پسر رفتن تو اتاق که صحبت کنن
مادر و پدر هم فکر کنم تو آشپزخونه بودن
و داداشم تو بغل بنده نشسته بود
بین من و بابای پسره سه چهار نفر فاصله بود.
و هیچکس بین ما ننشسته بود.
بعد ناگهان صدایی از برادر عزیز بنده😐😂 در فضا پیچید که فقط بابای پسره شنید و سریع برگشت و منو نگاه کرد😐😐😂
من مونده بودم چی بگم
بگم آقا من نبودم بخدا
این بچه بود
اصن هیچی
بعد چپ چپ هم نگاه میکرد
خلاصه به خیر گذشت و اون ازدواج شکل نگرفت وگرنه یه عمر یه نگاه دیگه ای پدر اقاپسر به بنده داشت
🍃...@Sofreyedel...🍃
ارسالی اعضا
#ادب_ کلام
♦️۱.در هنگام گفتگو از بکار بردن کلماتی مانند «چندبار بگویم...» و «توهنوز نمی دانی...» خودداری کنید.
♦️۲.هر گاه همسرتان بدقولی می کند نگویید چرا کاری را که می گویی انجام می دهم انجام نمی دهی؟ تو کی می خواهی بفهمی؟
♦️۳.نگویید چرا اینقدر دیر کردی؟ چرا به من زنگ نزدی؟ بلکه بگویید از اینکه دیر می کنی من نگران می شوم. ممنون می شوم اگر بار دیگر که دیر کردی به من زنگ بزنی
🍃...@Sofreyedel...🍃
#نکته
در ازدواج چه چیزی اهمیت دارد؟
👸🏻 برای خانمها خیلی اهمیت دارد که همسرشان خوشخلق باشد.
اگر اختلاف هم دارید، بدون دعوا و تهدید به جدایی و طلاق و بدون اعتراف به اشتباه در ازدواج، حل کنید.
👈🏿 به یاد داشتهباشیم که همسران ما، شرکای ما هستند.
ما نمیتوانیم به سادگی بگوییم که برو بیرون! چنین چیزی درست نیست. وقتی قرارداد بستیم با هم زندگی کنیم، قراردادمان ایدهآلش تا آخر عمر است. نمیتوانم وسط راه در ماشین را باز کنم و بگویم بفرمایید بیرون. حتی به شوخی هم نباید این حرف را بزنم. چون حس ناامنی ایجاد میکند. به خصوص که زن، "امنیت نسبت به آینده" را مهمترین مسئله خود میداند و تنها در سایه چنین امنیت و محبتی است که میتواند شخصیت خود را رشد بدهد، بچههای خوبی تربیت کند و اگر خودش هم بیرون از خانه به کاری مشغول است، آن کار را خوب اجرا کند و نشان بدهد که چه تواناییها و مهارتهایی دارد.
📍جدا از اینکه خانم در چه شغل و مرتبه اجتماعی است، به عنوان زن، نیازهای خاص خودش را دارد که در فیزیولوژی به آن "صفات ثانویهی جنسی" میگویند:
یکی از این صفات "حمایت خواستن" است.
خانم اگر میلیاردر هم باشد، پس از ازدواج دوست دارد همسرش دستبهجیب شود و از او حمایت کند و دوستش داشتهباشد و تهدیدش نکند.
آقایانی که عصبانی میشوید، مبادا تهدید کنید! خیلی به ضررتان است. آنقدر عواقب منفی دارد که ساعتها میشود درباره آن صحبت کرد:
بچههای ناراحت و عصبی، هزینههایی که برای جبران حرفهایتان باید بدهید؛ هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ روحی و زمانی آنقدر زیاد است که به رشتهی کلام در نمیآید و در سطح کلان، کل جامعه را میخواباند.
👨🏻 ما مردها با تمام زور و قلدری و امکاناتی که گرفتهایم و جنسِ بارز هستیم (تمام مسئولیتها و کارهای مهم دست مردهاست، حتی آشپزی) باید به یاد داشتهباشیم که:
ما مثل یک ساندویچ که میان دو تکه نان قرار میگیرد، برای ما آن دو تکه نان، یک طرف مادر و طرف دیگرش همسرمان است؛ یا یک طرف خواهرمان و طرف دیگرش دخترمان است.
چطور مردی که زیر سایه یک مادر ناامن و ناخوشبخت بار بیاید میتواند خوشبخت شود؟ امکان ندارد.
💡اگر من همسرم را آزار دهم و برنجانم، باید مطمئن باشم که به خودم برمیگردد.
به قول افلاطون:
ظلم به ظالم برمیگردد.
مربیِ اولیهی ما که حرف اول را به ما یاد میدهد، مادرِ ماست. اگر این زن خوشبخت و مطمئن باشد و اگر این زن عزتنفس و احترام به خود داشتهباشد، غیرممکن است فرزندش ناخوشبخت شود. غیرممکن است که فرزندش معتاد و دزد شود.
به یاد داشتهباشیم:
اگر میخواهیم سعادتمند شویم، به نفعمان است با خانمهایی که در اطراف ما هستند- چه با ما نسبت دارند و چه ندارند - با ادب و مهربانی رفتارکنیم.
🍃...@Sofreyedel...🍃
برشی از یک زندگی
💚💚💚
سلام خدمت همه خاهرای گل و خوشگلم😉❤️
اومدم از تجربم بگم براتون..
من 18 سالمه و یک ساله ک عقدم
راستش اوایل ازدواجم فوق العاده حساس وزودرنج بودم و سر هر چیزی با همسرم دعوا راه مینداختم و قهر میکردم
خب اولاش شوهرم کوتاه میومد و برای آشتی پیش قدم میشد و با یه شاخه گل و یه جعبه شیرینی بعد دوهفته دوری پامیشد میومد اشتی!!!
چشمتون روز بد نبینه همین قهرا و دوریا باعث فاصله ما از هم شد و ی راهه خیلی شیک و مجلسی واسه "" خیانت "" باز کرد(: ! 💔
از همه چی ناامید شده بودم چون همسرم ی جورایی از من زده شده بود و حتا شب بینمون بالشت میزاشت!!!!
و تا صب با دخترا چت میکرد و حتا ی بارم سرقرار مچشو گرفتم!.. شاید خیلیا بگن خیانت قابل بخشش نیس ولی من بخاطر زندگیم ی شانس دیگ بهش دادم چون طلاق و جدایی همیشه اسونه و ب نظرم آخرین راهه ممکن:)!
از اینا بگذریم
بعدش کمر بستم و خودمم کل سیاستای زنونه رو ب کار بردم
هر شبی ک میومد دنبالم کلی ب خودم میرسیدم ( خانوما ب نوع ارایشتون خیلییییی توجه کنین مخصوصن وقتایی ک تنهایین!)
مثلن موهاتونو لخت کنین یا خرگوشی ببندین
صورتی بپوشین!!! 😻🎀
پنس و گیره های ناز بزنید گوشه موهاتون!
عطر و اسپری و مام و لوسیون بزنید ب بدنتون تا همیشع خوشبو باشین
ناخونای دست و پاتونو لاک بزنین ولی ن رنگ جیغ رنگای ملایم و مات💅🏻
معمولا ما خانوما دوس داریم لباسای گشاد بپوشیم چون توشون خیلی راحتیم ولی اقایون ترجیح میدن خانومشون لباسایی مصع (کراپ و نیم تنع و شورتک و...) براشون بپوشن
سعی کنین مثل یه جعبه پر از سوپرایز باشین واسه آقاتون👑🎁
مثلن خود من جوری تو حموم رفتن حساس بودم ک همسرم شبا موقع خاب موهای فرفریمو ع ته دل بو میکشید 😂🤷🏼♀
سعی کنین حتمنننن از نرم کننده های خوشبو واسه موهاتون استفاده کنین:)
و اینک وقتی با همسرتون حرف میزنین با صدای خیلیی آروم ک همراه با ناز و عشوس باهاش صحبت کنین تا مبهوت شما بشه ن اینقد تند و صریح و کلفت ک نخاد دیگ حرف بزنین🤦🏼♀
و اینک سعی کنین رابطتون و با مادر پدر و خانوادش خیلی صمیمی کنین چون این خیلی مهمه!
من خانواده شوهرم خیلیی دوسم دارن و بم احترام میزارن چون ب همون اندازه هم احترام میببنن ازم و اینک سعی کنین حرفای جاریا رو نشنیده بگیرین اونا اکثرن حرف رایگان زیاد میزنن! 😂
عزیزای من آمار طلاق و جدایی تو کشورمون خیلی زیاد شده لطفا تا جایی ک میتونید سعی در درس کردن رابطه داشته باشید ن تموم کردنش!(=♡
اینم از تجربع من
این کارا باعث عشق بی اندازه شوهرم ب من شده امیدوارم ب درد شما عزیزان هم بخوره🙃
قهر و دعوا نمک زندگیه پس انتظار نداشته باشین همیشه بینتون گل و بلبل باشع!
دوستون دارم لاوا😌💞
فلن👋🏻
🍃...@Sofreyedel...🍃
🍃...تجربه زندگی...🍃
#اعتماد_بیجا سرگذشت واقعی 🗯 قسمت دوم اونم رفت جلوی خونشون پارک کرد هرچی گفتم پیاده نمیشم تو کتش ن
#اعتماد_بی جا
سرگذشت واقعی
قسمت سوم و پایانی
💞 یه مدت گذشت من تو دانشگاه شهرهمجوارمون قبول شدم ..یه ذره آزادی پیدا کردم گوشی دستم بود گاهی بهش زنگ میزدم و دوبار هم اومد همدیگه رو دیدیم بعد آخرین دیدار دو هفته گذشته بود که بهش پیام دادم اونم گفت حوصله ندارم بعدا حرف میزنیم ،عصبی شدم😡 و گفتم من گاهی یه سیم کارت پیدا میکنم بهت پیام میدم😠 تو میگی بزار بمون واسه بعد ..برگشت گفت تو ازم سرد شدی ...
بعد یه مدت من و دوستم و دوست پسر اون (البته این همون دوست قبلی ام نیست)یه گروه سه نفره👥 تو تلگرام زدیم و گاهی باهم اونجا حرف میزدیم که دوستم به پسردایی من پیام داده بود میخوای ببرمت تو یه گروه که دخترعمه ات هست اونم گفته بود نه ...
خیلی ناراحت😞 شدم دوستم بخاطر خوشحال کردن من اون به گروه آورد .کاملا سردی شو احساس میکردم .آخرش به دوست که قبلا با پسردایی ام گاها حرف میزدن پیام دادم گفتم بنظر تو چیزی شده اونم گفت که بعد فهمیدن ماجرا توسط خانوادت،
پسردایی ات بهم پیام میداد و تورو میپرسید ولی پیام هاش ظاهرش متفاوت بود از بوس و عشق و تجربه کردن💋❤️ حرف میزد ...
منم گفتم خجالت بکش😡 که تهدیدم کرد اگه به تو بگم عکس من پخش میکنه😢 منم برگشتم به خودش پیام دادم که چرا با من سرد شدی جواب داد که از وقتی دیدم تو گروه با دوست پسر دوستت خوب حرف میزنی
بهش گفتم اون داداش من و اگه من ریگی داشتم مخفی حرف میزدم نه جلوی تو ...
ثانیا من یه بار تو گوشی دوستم مخفیانه پیام هاش نگاه کردم و دیدم چجور بهش پیام دادی نگفتم که دوستم خودش گفته ..
اونم برگشت گفت حقش بود تموم کردیم ....
من یه زن شده بودم😞 و اون تنهام گذاشت بعد اون رفتم پیش دکتر ها و گفتن ترمیم هم معلوم میکنه ...
خلاصه به هر دری میزنم درمون نداره ...الان فقط روزهام میشمرم که یه موقعیت مناسب پیدا کنم واسه شبیه سازی مرگ که کار خودم بسازم😔
❤️پیامش برای اعضای کانال 👇👇
دوست داشتن واقعی اشتباهی نگیرین ...بخاطر کسی که ازش مطمن نیستین دل پدر مادر نشکونین...واینکه ..من از روزی که خدا رو فراموش کردم مشکلات ام شروع شد ..از خدا دور نشین تورو خدا.
پایان
🍃...@Sofreyedel...🍃
عشق_بارانی
قسمت اول
سرگذشت واقعی
سلام به اعضای کانال..
من یک دختر بچه هشت ساله بودم که مادر و پدرم از هم طلاق گرفتند و مادرم با کار کردن های شبانه روزی خرج منو در میآورد و هیچی برام کم نمیذاشت البته فقط از نظر مالی کمبودی نداشتم اما از نظر مهر و محبت کلی کمبود داشتم و همیشه تنها بودم آخه من تک بچه بودم و پدری بالای سرم نبود و مادرم همیشه سر کار بود
اصل داستان من از دنیای مجازی شروع میشه ۱۶سالم بود یک دختر ساده که هیچی نمیدونست مامانم بعد کلی اصرار برام گوشی لمسی خرید
چندباری با گوشی دختر خالم توی گروه های مختلط چت کرده بودم و این واسم خیلی شیرین بود اما خب مامانم نمیذاشت من تلگرام داشته باشم
با کمک دختر خاله ام مخفیانه دور از چشم مامانم تلگرام نصب کردم و کارم شده بود درس خواندن و گاهی چت کردن توی گروه های مختلط...
پسر های زیادی بودن که فقط برای سرگرمی بودن و من باهاشون تنهایی هامو پر میکردم...
دقیق بخوام بگم۱۷سالم بود ۶آذر ۹۶ خیلی اتفاقی با یک پسر توی گروه آشنا شدم و چند روزی باهم چت کردیم و نه من و نه او حتی همدیگه هم ندیدیم...
و بعداز چند روز به خواسته من اومد سر راه مدرسه روی پل هوایی که قرار بود ازش رد بشم تا ببینمش.
اولین دیدارم با یک پسر بود
تا اون لحظه هر پسری توی زندگیم بود فقط در حد مجازی بود و اون اولین پسری شد که من حضوری دیدمش...
اون روز دنیای من تغییر کرد و روی همون پل دلم بسته شد به دلش و قلبم اسیرش شد اسیر شب چشماش ...
بعداز اون دیگه نفهمیدم درس چیه و دیگه برای دو نمره بالا پایین گریه نکردم بعداز اون گوشم روی درس دادن معلم ها کر شد و چشمم روی نوشته کتاب ها بسته شد و فقط اون بود توی ذهن و قلب و زندگیم
باهم هفته ای یکبار پارک میرفتیم سینما میرفتیم و کل شهرو قدم میزدیم وچون من اجازه نداشتم زیاد برم بیرون به خواسته من میومد خونمون
شاید به گفته خیلی ها کارم اشتباه بود خریت بود و بچگی ولی عشق این چیزا سرش نمیشه دلم میخواست همیشه کنارم باشه به هر قیمتی که بود...
ادامه دارد....
🍃...@Sofreyedel...🍃
#با_سیاست_باش
💚💚💚💚
خیلی از خانما میگن که ما با مادر شوهرمون مشکل داریم ،توی زندگیمون دخالت میکنه و یا میگن که پشت سرمون حرف میزنن یا جلوی شوهرمون یه چیزی میگن که باعث ناراحتی میشه ولی نمیتونیم چیزی بگیم و یا.......😊
اول اینکه شما باید سیاست زنانه رفتار کنی عزیزم تو جمع که نباید یهو بپری به مادر شوهر جواب بدی یا حرررررص بخوری که ایجور شد اوجور شد!
اصلا هرچی که شدا شما احترام نگه دار هیچی نگوووو🚫 .
چرا ؟؟؟؟ 👇👇👇
اگه بخواین فوری جواب بدید و جبهه بگیرید اونوقته که شوهرتونم میگه که بلهههههه مادرمون یه حرفی و زد و ببین زنمون نتونس یکم جلو خودشو بگیره و بگه بزرگتره !!!😡
اینجور میره طرف مادرش و اونوقته که شما میاین از شوهرتون گله میکنید ...😔
. چیزی نگیییید تا همسرتون بفهمه که مادرش داره اشتباه میکنههههه❤❤
. 👈 کلاااااا سعی کنین تو زندگی زیاد حرص نخورین
این ضعف ماست که نسبت به خانواده شوهر حساسیت نشون بدیم ...
. . 👈بزارین پشت سرتون حرف بزنن خانما جای کسی که پشت سر ادم حرف میزنه دقیقا همون جاست،پشت سر ادم!!!!!!❤❤
این پست رو فقط برای خانم هایی گذاشتم که مادر شوهرشون واقعا توی مسائل زندگیشون دخالت میکنه 💞💞
🍃...@Sofreyedel...🍃