#تجربه
💚💚💚
مادرشوهر
سلام عشقم خسته نباشی عزیزم
با این کانال عالیت ترکوندی🤩👏😻
ممنون میشم پیاممو داخل کانال بزاری🙏😘
میخاستم یه چیزی بگم در مورد کسایی که میگن مادرشوهرتونو مثل مادرتون ببینید و اگه مادر خودتونم باشه اینجوری میگید یا میگن غول نسازید ازشون،،بخدا ماهم دوست نداریم اینجور چیزا پیش بیاد،من خودم ۳ ساله ازدواج کردم و خونه خودمم ۱۵ سالم بود اومدم خونه خودم،مادرشوهر من فکر میکرد من یه زن ۳۰ سالم باید همه چیزو بفهمم خیلی اذیتم کرد پیش هرکس و ناکس حرف منو زد ینی همه میدونستن تو خونه ما چخبره،هرفوشی که بود به من داده حتی به پسر خودش هم میگه من تورو حلال نمیکنم حتی به برادرشوهربزرگمم میگه،خب شما بگید من چجوری این زنو مثل مادر خودم ببینم؟؟؟
باورکنید من زبون درازو و پررو و بی ادب نیستم همیشه خواستم باهاشون خوب باشم ولی بهم تیکه انداختن
شوهرمم میدید من تقصیری ندارم همیشه طرف من بود
من نمیگم بد باشیم باهاشون یا اینا خیلی بدن ولی میخام بگم همه مادرشوهرا یکی نیستن همه ادما خوب نیستن،مادرشوهرمن همه چیزهای خوب و دوست داره خودشو دخترش داشته باشن و همه جا برن،ولی من جایی نرم چیزی نخرم شوهرم بامن خوب نباشه
من هیچوقت مادرمو نمیتونم با کسی که منو مثل عزرائیلش میبینه عوض کنم یا کس دیگه رو مثل مادرم ببینه
من خودم مادرشوهر بشم عمرا اذیتش کنم چون خودم دردهایی کشیدم که خیلیا درک نمیکنن،به مادرمم گفتم با عروسمون مثل من رفتار کنه فرقی نداشته باشیم
اونایی که مادرشوهرشون خوبه قدرشو بدونن ولی کسایی مثل من نمیتونن ببخشن یا باهاشون خوب باشن،نهایت سعی من اینه که باهاشون عادی رفتار کنم و بیش از این احترام بینمون از بین نره من که نمیبخشم شاید به نظرتون بیاد من ادم کینهای هستم ولی اصلا کینهای نیستم و زود یادم میره ولی بلاهایی که سرم اورد رو هیچوقت یادم نمیره یادم میوفته به حال خودم گریه میکنم.ولی خداروشکر میکنم که همسرم همیشه پشتمه و عاشقمه
ایشالله همگی خوشبخت باشین و همیشه خوش باشین،دلتون خوش تنتون سلامت فاطمه هستم ۱۸ ساله 😍
🍃...@Sofreyedel...🍃
🍃...تجربه زندگی...🍃
#اعتماد_نابجا سرگذشت واقعی قسمت اول سلام .. من یه دختری 👱♀هستم نوزده ساله دختری که هنوز تازه میخ
#اعتماد_بیجا
سرگذشت واقعی
🗯 قسمت دوم
اونم رفت جلوی خونشون پارک کرد هرچی گفتم پیاده نمیشم تو کتش نرفت😔
خودش رفت تو خونه و گفت الان همسایه ها میبینن مجبور شدم دنبالش برم😞 تو خونه هرچی گفتم بیا من ببر خونم گوشش نشنید😭
دیدم لباس هاش درآورد اومد طرفم ، ازش خواهش و التماس کردم نتونستم مقاومت کنم و عفت من از بین برد
گریه کردم😓 بیقراری کردم ولی همه چی تموم شده بود😞 خودش میگفت که عمدی نبود میگفت نگرانیت چیه زن خودمی به پای بابات می افتم ...
دیگه مجبور شدم به زندگی ادامه بدم یه چند روزی زندگیم تیره و تار😔 شد ولی بعدش گفتم باهم ازدواج میکنیم دیگه نگرانی نداره ...
شب کنکورم بود داداش کوچکم که با اون دوست بود خونه اون ها بود شب مونده بود خونه اونا ...
بهم اس داد و خوابیدم از بخت بد داداشم شب پا شده و گوشی📲 اون برداشته و چک کرده و دیده که شماره من تو گوشیه😞
از کنکور برگشتم خونه، دیدم داداش کوچیکم به اونا گفته که شماره من تو گوشی پسر داییمه داداش کوچیکم اومد سراغم و خواست من بزنه 👋 ک خانواده ام نذاشتن ..
خلاصه زندگی تیره من شروع شد نمیدونید چه عذابی کشیدم وقتی اوج ناراحتی در چشمای پدرم دیدم 👴چقدر شرمنده شدم😥 وقتی برادر بزرگم هیچی نگفت بهم که هیچ همشون سعی کردند من به زندگی برگرودنن و ثابت کنن که کارم اشتباه بوده .یه مدت زندانی شدم گوشی نداشتم.😞
پسردایی ام 👨💼هم گاهی با دوستم تماس می گرفت که حال من بپرسه همیشه از ارتباط صمیمی اون ها بدم میومد وقتی هی بهم دیگه اس میدادن و زنگ میزدن ...
یا روزی باهم سه تایی رفتیم بیرون و من اتفاقی گوشیش برداشتم دیدم رنگ هردوشون پرید وقتی اس ام اس هاشون خوندم و دیدم فدات شوم بوس💋...فرستادن دنیا رو سرم خراب شد😭 ...
خلاصه گاهی به زور یه گوشی چیزی پیدا میکردم بهش اس میدادم فکر میکردم اونم داره مثل من میسوزه شب ها تا صبح بید اره😔 ....
یه مدت گذشت من تو دانشگاه شهرهمجوارمون قبول شدم ..
🍃...@Sofreyedel...🍃
خاطره اعضا
سلام گفتن یه خاطره دارم که خالی از لطف نیست
واسه خواهرم خواستگار اومده بود
و من اون موقع حدودا ۱۵ سالم بود
و یه برادر کوچک تر دارم که اون موقع ۲..۳ سالش بود.
(بعد اون موقع که خواستگار میومد من چایی میبردم و اینا
بعد همه هم میگفتن چه پسر خوبی و این داستانا)
خواهرم و اون آقا پسر رفتن تو اتاق که صحبت کنن
مادر و پدر هم فکر کنم تو آشپزخونه بودن
و داداشم تو بغل بنده نشسته بود
بین من و بابای پسره سه چهار نفر فاصله بود.
و هیچکس بین ما ننشسته بود.
بعد ناگهان صدایی از برادر عزیز بنده😐😂 در فضا پیچید که فقط بابای پسره شنید و سریع برگشت و منو نگاه کرد😐😐😂
من مونده بودم چی بگم
بگم آقا من نبودم بخدا
این بچه بود
اصن هیچی
بعد چپ چپ هم نگاه میکرد
خلاصه به خیر گذشت و اون ازدواج شکل نگرفت وگرنه یه عمر یه نگاه دیگه ای پدر اقاپسر به بنده داشت
🍃...@Sofreyedel...🍃
ارسالی اعضا
#ادب_ کلام
♦️۱.در هنگام گفتگو از بکار بردن کلماتی مانند «چندبار بگویم...» و «توهنوز نمی دانی...» خودداری کنید.
♦️۲.هر گاه همسرتان بدقولی می کند نگویید چرا کاری را که می گویی انجام می دهم انجام نمی دهی؟ تو کی می خواهی بفهمی؟
♦️۳.نگویید چرا اینقدر دیر کردی؟ چرا به من زنگ نزدی؟ بلکه بگویید از اینکه دیر می کنی من نگران می شوم. ممنون می شوم اگر بار دیگر که دیر کردی به من زنگ بزنی
🍃...@Sofreyedel...🍃
#نکته
در ازدواج چه چیزی اهمیت دارد؟
👸🏻 برای خانمها خیلی اهمیت دارد که همسرشان خوشخلق باشد.
اگر اختلاف هم دارید، بدون دعوا و تهدید به جدایی و طلاق و بدون اعتراف به اشتباه در ازدواج، حل کنید.
👈🏿 به یاد داشتهباشیم که همسران ما، شرکای ما هستند.
ما نمیتوانیم به سادگی بگوییم که برو بیرون! چنین چیزی درست نیست. وقتی قرارداد بستیم با هم زندگی کنیم، قراردادمان ایدهآلش تا آخر عمر است. نمیتوانم وسط راه در ماشین را باز کنم و بگویم بفرمایید بیرون. حتی به شوخی هم نباید این حرف را بزنم. چون حس ناامنی ایجاد میکند. به خصوص که زن، "امنیت نسبت به آینده" را مهمترین مسئله خود میداند و تنها در سایه چنین امنیت و محبتی است که میتواند شخصیت خود را رشد بدهد، بچههای خوبی تربیت کند و اگر خودش هم بیرون از خانه به کاری مشغول است، آن کار را خوب اجرا کند و نشان بدهد که چه تواناییها و مهارتهایی دارد.
📍جدا از اینکه خانم در چه شغل و مرتبه اجتماعی است، به عنوان زن، نیازهای خاص خودش را دارد که در فیزیولوژی به آن "صفات ثانویهی جنسی" میگویند:
یکی از این صفات "حمایت خواستن" است.
خانم اگر میلیاردر هم باشد، پس از ازدواج دوست دارد همسرش دستبهجیب شود و از او حمایت کند و دوستش داشتهباشد و تهدیدش نکند.
آقایانی که عصبانی میشوید، مبادا تهدید کنید! خیلی به ضررتان است. آنقدر عواقب منفی دارد که ساعتها میشود درباره آن صحبت کرد:
بچههای ناراحت و عصبی، هزینههایی که برای جبران حرفهایتان باید بدهید؛ هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ روحی و زمانی آنقدر زیاد است که به رشتهی کلام در نمیآید و در سطح کلان، کل جامعه را میخواباند.
👨🏻 ما مردها با تمام زور و قلدری و امکاناتی که گرفتهایم و جنسِ بارز هستیم (تمام مسئولیتها و کارهای مهم دست مردهاست، حتی آشپزی) باید به یاد داشتهباشیم که:
ما مثل یک ساندویچ که میان دو تکه نان قرار میگیرد، برای ما آن دو تکه نان، یک طرف مادر و طرف دیگرش همسرمان است؛ یا یک طرف خواهرمان و طرف دیگرش دخترمان است.
چطور مردی که زیر سایه یک مادر ناامن و ناخوشبخت بار بیاید میتواند خوشبخت شود؟ امکان ندارد.
💡اگر من همسرم را آزار دهم و برنجانم، باید مطمئن باشم که به خودم برمیگردد.
به قول افلاطون:
ظلم به ظالم برمیگردد.
مربیِ اولیهی ما که حرف اول را به ما یاد میدهد، مادرِ ماست. اگر این زن خوشبخت و مطمئن باشد و اگر این زن عزتنفس و احترام به خود داشتهباشد، غیرممکن است فرزندش ناخوشبخت شود. غیرممکن است که فرزندش معتاد و دزد شود.
به یاد داشتهباشیم:
اگر میخواهیم سعادتمند شویم، به نفعمان است با خانمهایی که در اطراف ما هستند- چه با ما نسبت دارند و چه ندارند - با ادب و مهربانی رفتارکنیم.
🍃...@Sofreyedel...🍃
برشی از یک زندگی
💚💚💚
سلام خدمت همه خاهرای گل و خوشگلم😉❤️
اومدم از تجربم بگم براتون..
من 18 سالمه و یک ساله ک عقدم
راستش اوایل ازدواجم فوق العاده حساس وزودرنج بودم و سر هر چیزی با همسرم دعوا راه مینداختم و قهر میکردم
خب اولاش شوهرم کوتاه میومد و برای آشتی پیش قدم میشد و با یه شاخه گل و یه جعبه شیرینی بعد دوهفته دوری پامیشد میومد اشتی!!!
چشمتون روز بد نبینه همین قهرا و دوریا باعث فاصله ما از هم شد و ی راهه خیلی شیک و مجلسی واسه "" خیانت "" باز کرد(: ! 💔
از همه چی ناامید شده بودم چون همسرم ی جورایی از من زده شده بود و حتا شب بینمون بالشت میزاشت!!!!
و تا صب با دخترا چت میکرد و حتا ی بارم سرقرار مچشو گرفتم!.. شاید خیلیا بگن خیانت قابل بخشش نیس ولی من بخاطر زندگیم ی شانس دیگ بهش دادم چون طلاق و جدایی همیشه اسونه و ب نظرم آخرین راهه ممکن:)!
از اینا بگذریم
بعدش کمر بستم و خودمم کل سیاستای زنونه رو ب کار بردم
هر شبی ک میومد دنبالم کلی ب خودم میرسیدم ( خانوما ب نوع ارایشتون خیلییییی توجه کنین مخصوصن وقتایی ک تنهایین!)
مثلن موهاتونو لخت کنین یا خرگوشی ببندین
صورتی بپوشین!!! 😻🎀
پنس و گیره های ناز بزنید گوشه موهاتون!
عطر و اسپری و مام و لوسیون بزنید ب بدنتون تا همیشع خوشبو باشین
ناخونای دست و پاتونو لاک بزنین ولی ن رنگ جیغ رنگای ملایم و مات💅🏻
معمولا ما خانوما دوس داریم لباسای گشاد بپوشیم چون توشون خیلی راحتیم ولی اقایون ترجیح میدن خانومشون لباسایی مصع (کراپ و نیم تنع و شورتک و...) براشون بپوشن
سعی کنین مثل یه جعبه پر از سوپرایز باشین واسه آقاتون👑🎁
مثلن خود من جوری تو حموم رفتن حساس بودم ک همسرم شبا موقع خاب موهای فرفریمو ع ته دل بو میکشید 😂🤷🏼♀
سعی کنین حتمنننن از نرم کننده های خوشبو واسه موهاتون استفاده کنین:)
و اینک وقتی با همسرتون حرف میزنین با صدای خیلیی آروم ک همراه با ناز و عشوس باهاش صحبت کنین تا مبهوت شما بشه ن اینقد تند و صریح و کلفت ک نخاد دیگ حرف بزنین🤦🏼♀
و اینک سعی کنین رابطتون و با مادر پدر و خانوادش خیلی صمیمی کنین چون این خیلی مهمه!
من خانواده شوهرم خیلیی دوسم دارن و بم احترام میزارن چون ب همون اندازه هم احترام میببنن ازم و اینک سعی کنین حرفای جاریا رو نشنیده بگیرین اونا اکثرن حرف رایگان زیاد میزنن! 😂
عزیزای من آمار طلاق و جدایی تو کشورمون خیلی زیاد شده لطفا تا جایی ک میتونید سعی در درس کردن رابطه داشته باشید ن تموم کردنش!(=♡
اینم از تجربع من
این کارا باعث عشق بی اندازه شوهرم ب من شده امیدوارم ب درد شما عزیزان هم بخوره🙃
قهر و دعوا نمک زندگیه پس انتظار نداشته باشین همیشه بینتون گل و بلبل باشع!
دوستون دارم لاوا😌💞
فلن👋🏻
🍃...@Sofreyedel...🍃
🍃...تجربه زندگی...🍃
#اعتماد_بیجا سرگذشت واقعی 🗯 قسمت دوم اونم رفت جلوی خونشون پارک کرد هرچی گفتم پیاده نمیشم تو کتش ن
#اعتماد_بی جا
سرگذشت واقعی
قسمت سوم و پایانی
💞 یه مدت گذشت من تو دانشگاه شهرهمجوارمون قبول شدم ..یه ذره آزادی پیدا کردم گوشی دستم بود گاهی بهش زنگ میزدم و دوبار هم اومد همدیگه رو دیدیم بعد آخرین دیدار دو هفته گذشته بود که بهش پیام دادم اونم گفت حوصله ندارم بعدا حرف میزنیم ،عصبی شدم😡 و گفتم من گاهی یه سیم کارت پیدا میکنم بهت پیام میدم😠 تو میگی بزار بمون واسه بعد ..برگشت گفت تو ازم سرد شدی ...
بعد یه مدت من و دوستم و دوست پسر اون (البته این همون دوست قبلی ام نیست)یه گروه سه نفره👥 تو تلگرام زدیم و گاهی باهم اونجا حرف میزدیم که دوستم به پسردایی من پیام داده بود میخوای ببرمت تو یه گروه که دخترعمه ات هست اونم گفته بود نه ...
خیلی ناراحت😞 شدم دوستم بخاطر خوشحال کردن من اون به گروه آورد .کاملا سردی شو احساس میکردم .آخرش به دوست که قبلا با پسردایی ام گاها حرف میزدن پیام دادم گفتم بنظر تو چیزی شده اونم گفت که بعد فهمیدن ماجرا توسط خانوادت،
پسردایی ات بهم پیام میداد و تورو میپرسید ولی پیام هاش ظاهرش متفاوت بود از بوس و عشق و تجربه کردن💋❤️ حرف میزد ...
منم گفتم خجالت بکش😡 که تهدیدم کرد اگه به تو بگم عکس من پخش میکنه😢 منم برگشتم به خودش پیام دادم که چرا با من سرد شدی جواب داد که از وقتی دیدم تو گروه با دوست پسر دوستت خوب حرف میزنی
بهش گفتم اون داداش من و اگه من ریگی داشتم مخفی حرف میزدم نه جلوی تو ...
ثانیا من یه بار تو گوشی دوستم مخفیانه پیام هاش نگاه کردم و دیدم چجور بهش پیام دادی نگفتم که دوستم خودش گفته ..
اونم برگشت گفت حقش بود تموم کردیم ....
من یه زن شده بودم😞 و اون تنهام گذاشت بعد اون رفتم پیش دکتر ها و گفتن ترمیم هم معلوم میکنه ...
خلاصه به هر دری میزنم درمون نداره ...الان فقط روزهام میشمرم که یه موقعیت مناسب پیدا کنم واسه شبیه سازی مرگ که کار خودم بسازم😔
❤️پیامش برای اعضای کانال 👇👇
دوست داشتن واقعی اشتباهی نگیرین ...بخاطر کسی که ازش مطمن نیستین دل پدر مادر نشکونین...واینکه ..من از روزی که خدا رو فراموش کردم مشکلات ام شروع شد ..از خدا دور نشین تورو خدا.
پایان
🍃...@Sofreyedel...🍃
عشق_بارانی
قسمت اول
سرگذشت واقعی
سلام به اعضای کانال..
من یک دختر بچه هشت ساله بودم که مادر و پدرم از هم طلاق گرفتند و مادرم با کار کردن های شبانه روزی خرج منو در میآورد و هیچی برام کم نمیذاشت البته فقط از نظر مالی کمبودی نداشتم اما از نظر مهر و محبت کلی کمبود داشتم و همیشه تنها بودم آخه من تک بچه بودم و پدری بالای سرم نبود و مادرم همیشه سر کار بود
اصل داستان من از دنیای مجازی شروع میشه ۱۶سالم بود یک دختر ساده که هیچی نمیدونست مامانم بعد کلی اصرار برام گوشی لمسی خرید
چندباری با گوشی دختر خالم توی گروه های مختلط چت کرده بودم و این واسم خیلی شیرین بود اما خب مامانم نمیذاشت من تلگرام داشته باشم
با کمک دختر خاله ام مخفیانه دور از چشم مامانم تلگرام نصب کردم و کارم شده بود درس خواندن و گاهی چت کردن توی گروه های مختلط...
پسر های زیادی بودن که فقط برای سرگرمی بودن و من باهاشون تنهایی هامو پر میکردم...
دقیق بخوام بگم۱۷سالم بود ۶آذر ۹۶ خیلی اتفاقی با یک پسر توی گروه آشنا شدم و چند روزی باهم چت کردیم و نه من و نه او حتی همدیگه هم ندیدیم...
و بعداز چند روز به خواسته من اومد سر راه مدرسه روی پل هوایی که قرار بود ازش رد بشم تا ببینمش.
اولین دیدارم با یک پسر بود
تا اون لحظه هر پسری توی زندگیم بود فقط در حد مجازی بود و اون اولین پسری شد که من حضوری دیدمش...
اون روز دنیای من تغییر کرد و روی همون پل دلم بسته شد به دلش و قلبم اسیرش شد اسیر شب چشماش ...
بعداز اون دیگه نفهمیدم درس چیه و دیگه برای دو نمره بالا پایین گریه نکردم بعداز اون گوشم روی درس دادن معلم ها کر شد و چشمم روی نوشته کتاب ها بسته شد و فقط اون بود توی ذهن و قلب و زندگیم
باهم هفته ای یکبار پارک میرفتیم سینما میرفتیم و کل شهرو قدم میزدیم وچون من اجازه نداشتم زیاد برم بیرون به خواسته من میومد خونمون
شاید به گفته خیلی ها کارم اشتباه بود خریت بود و بچگی ولی عشق این چیزا سرش نمیشه دلم میخواست همیشه کنارم باشه به هر قیمتی که بود...
ادامه دارد....
🍃...@Sofreyedel...🍃
#با_سیاست_باش
💚💚💚💚
خیلی از خانما میگن که ما با مادر شوهرمون مشکل داریم ،توی زندگیمون دخالت میکنه و یا میگن که پشت سرمون حرف میزنن یا جلوی شوهرمون یه چیزی میگن که باعث ناراحتی میشه ولی نمیتونیم چیزی بگیم و یا.......😊
اول اینکه شما باید سیاست زنانه رفتار کنی عزیزم تو جمع که نباید یهو بپری به مادر شوهر جواب بدی یا حرررررص بخوری که ایجور شد اوجور شد!
اصلا هرچی که شدا شما احترام نگه دار هیچی نگوووو🚫 .
چرا ؟؟؟؟ 👇👇👇
اگه بخواین فوری جواب بدید و جبهه بگیرید اونوقته که شوهرتونم میگه که بلهههههه مادرمون یه حرفی و زد و ببین زنمون نتونس یکم جلو خودشو بگیره و بگه بزرگتره !!!😡
اینجور میره طرف مادرش و اونوقته که شما میاین از شوهرتون گله میکنید ...😔
. چیزی نگیییید تا همسرتون بفهمه که مادرش داره اشتباه میکنههههه❤❤
. 👈 کلاااااا سعی کنین تو زندگی زیاد حرص نخورین
این ضعف ماست که نسبت به خانواده شوهر حساسیت نشون بدیم ...
. . 👈بزارین پشت سرتون حرف بزنن خانما جای کسی که پشت سر ادم حرف میزنه دقیقا همون جاست،پشت سر ادم!!!!!!❤❤
این پست رو فقط برای خانم هایی گذاشتم که مادر شوهرشون واقعا توی مسائل زندگیشون دخالت میکنه 💞💞
🍃...@Sofreyedel...🍃
هشدار به خانم ها
💚💚💚
برخی خانم ها وقتی کنار دوستان یا اقوام خود هستند ، از درخواستها و علاقه مندی ها و #رفتارهای_جنسی همسرشان صحبت میکنند❗️
❌شوهرم فلان کار رو ازم میخواد
❌شوهرم اینجوری دوست داره
❌شوهرم خیلی از فلان رفتار تحریک میشه
❌شوهرم فلان رنگ لباس رو دوست داره
و...
⚠️این زنان با مطرح کردن این موضاعات در حقیقت به راحتی دروازه های #خیانت رو به سمت زندگی زناشویی خود باز میکنن
✅چرا که دیگران میتوجه میشن همسر وی از چه رفتارهای لذت می بره و چه #کمبودهایی داره و این میشه راه ورود و ارتباط با همسر اون زن
✅به هیچ وجه اسرار رابطه جنسی خود و همسرتان را به #هیچکس (چه غریبه چه آشنا) مطرح نکنید
🍃...@Sofreyedel...🍃
بدانیم
💚💚💚
شاید شما هم تجربه کرده باشید یا شنیده باشید که بعضی مردها برای جلب توجه یک زن به هر دری میزنند اما به محض اینکه احساس کردند توجه آن زن جلب شده یا او را به دست آورده اند، از او دور میشوند.
مراقب باشید در دام چنین مردی نیفتید. او عاشق هیجان و بازی و شیطنت است اما به قدر کافی بالغ نشده تا در مقابل احساسات خود و احساسات شریکش مسئولیتی بپذیرد.
این فرد امنیت عاطفی شما را تامین نمی کند و شما نمی دانید تا کی می توانید روی محبت او حساب کنید و از کجا به بعد او شما را رها می کند.
🍃...@Sofreyedel...🍃
#سفره_دل
🍀🍀🍀
تجربه
سلام به بانوان عزیز..خدا قوت.
من یه خانوم ۱۹ ساله هستم که به اجبار خانوادم محکوم به ازدواج با یه آقای ۲۸ ساله شدم_ایشون یه ازدواج دیگه هم پیش از من داشتن_.
خلاصه اون اولا من از فرط عصبانیت و سرشکستگی ای که توی خودم حس میکردم حتی نمیتونستم به ایشون نگاه کنم و به جرعت میتونم بگم که میشد تنفر توی نگاه من بهشون حس کرد!
اما بعد از این که حدود دو ماهی گذشت، با خودم فکر کردم که حالا که این اتفاق افتاده پس بهتره که فقط قبولش کنم و باهاش کنار بیام.
و حالا یک سال از ازدواجمون میگذره.. و من روز به روز بیشتر شیفته ی این مرد مهربون توی زندگیم میشم..
میخوام بگم که،درسته که ممکنه توی زندگی یه سری چیزا به اجبار رخ بده، اما ممکنه که به بهترین چیز تبدیل بشه D:
فقط کافیه یکم دیدمون رو تغییر بدیم.
"ممنون که وقت گذاشتین و اینو خوندین.."
🍃...@Sofreyedel...🍃