#آسمان: 🍀🍀🍀 سلام خدمت عزیزانی که جدید عضو شده اند... سرگذشت اعضای کانال قسمت بالای کانال سنجاق شده است... اگر در زندگی شما یا اطرافیانتون نکته ای وجود داره که باعث عبرت اعضا میشه،خوشحال میشیم برای ما ارسال کنید.... آیدی جهت ارسال: @Aseman100 🍀🍀🍀🍀 از سرگذشت اعضا به سادگی عبور نکنید،ممکنه برای هرکدوم از ما در زندگیمون همچین موقعیتهایی به وجود بیاد و چه بهتر که از قبل آمادگی داشته باشیم.... 🍃...@Sofreyedel...🍃

یک‌ روز به خودم اومدم دیدم حال خوبم وابسته شده به چند ورق قرص که از ترس، تمام روزهامو به شکل منظمی سراغشون میرم. زنگ زدم به اتابکی گفتم دیگه قرص نمی خوام، من خوب شدم. گفت نمیتونی یکهو قطع اش کنی. گفتم می تونم... الان حس می کنم بهترم. گفت نمیتونی‌ يكدفعه دست از مصرف دارویی كه چند وقته كنترل بدن و اندام و افكارتو توی دستش گرفته برداری. بايد كمش كنی تا بتونی قطعش كنی. هيچ چيزی رو نميشه يکهو قطع كرد. پرسیدم اگه قطعش کنم چی میشه؟ گفت اون باهات رابطشو تموم کرد چی شد؟ رسیدی به همین قرص ها. نمیتونی یکی رو دوست داشته باشی بعد یکدفعه دوستش نداشته باشی. نمیشه یکی همش باشه و بعد یکهو نباشه. شاید اگر به مرور کمرنگ می شد حضورش، دیگه برات مهم نبود اما تو چون یکهو از کنارت رفت، زمین خوردی. «اون یکهو نرفت اتابکی. از خیلی وقت قبل رفته بود. از چشماش تو آخرین پرواز، از نگاهش به ابرا معلوم بود. از خنده هاش که زود خشک می شد تو صورتش، از لباس هایی که براش می خریدمو هی می گفت یادش رفته بپوشه. از وقتی داد میزدم و دیگه باهام نمی‌جنگید. از وقتی الکی می رفتو جلوشو نمی گرفتم. هربار بیشتر از قبل رفته بود. فقط من تو خواب خودم بودم و خبر نداشتم... اون یکهو نرفت، من یکهو بیدار شدم... وقتی رفته بود.» #امیرعلی_ق 🍃...@Sofreyedel...🍃

#گفتمان_اعضا درجواب مادرشوهری که گفته بودند حتما عروسهامو قبل از عقد میبرم برای گواهی... 🌸🍃 سلام عزیزم در مورد رسم دستمال و گواهی سلامت... اولا اینکه رسم دستمال بذای چیه؟؟ برا اینکه مطمئن بشین عروستون یه وقت با کسی نبوده باشه؟؟؟ اونوقت یه سوال اگه رفته باشه ت.. از کجا میفعمی مادر شوهر باهوش؟؟ 😏 دوم اینکه این مسئله مربوط به زن و شوهره... پس خواهشا پاتونو اول زندگی تو کفش عروس دوماد نکنین مطمئنن خود مرد متوجه میشه... خنگ که نیس... سوما برا گواهی سلامت... اگه کسی بخواد به دختر من انگ بی حرمتی بزنه و ببرتش دکتر منم پسرشو میبرم ازمایش که یه وقت.... بله... 😏 چیزیم که عوض داره گله نداره... البته چون خانواده های پررو و از خود راضی زیاد وجود دارن قبل از عقد حتما خودم و دکترم تنها میبرم دکتر ولیبه احدی نمیگم... این کارم برای بستن دهن ادمایی میکنم ک بعدها حرف پشت دختر از گل نازک ترم نباشه... 🍃...@Sofreyedel...🍃

راه سیاه نتیجه غفلت از یاد خداوند 🍃🌸 سلام آسمان جان من زهرام میخاستم این مشکل منو بذاری اعضا راهنماییم کنن واقعن موندم چی کار کنم من تو یه شرایط خیلی بد( فوت پدرمادرم، موندم پیش داداش معتادم ک دست بزن داشت...) مجبور ب ازدواج با کسی شدم ک میلی بهش نداشتم متاسفانه روم سیاه از همون اول با شخصی غیر همسرم رابطه داشتم از همسرم بدم می اومد اصلن ب چشمم نمی اومد فقط یکم دلم براش میسوخت، زندگی من ب همین منوال گذاشت من ناخاسته باردارشدم، اما نذاشتن بچه رو بندازم گفتن بچه میاد درست میشه دور خودم یه حصار تنهایی کشیده بودمو با کسی رفت امد نمیکردم، همچنان ب کارای اشتباهم ادامه میدادم طوریکه فک میکردم کسی نمیفهمه غافل از اینکه هر بار همه جا اسمم بد درمیره...اصن ب فکر زندگی جم کردن برا همسرم نبودم همش تو ذهنم به طلاق فک میکردم, ب خودم اومدم دیدم منی ک تو دوران مجردی ن از نمازم میگذشتم نه حجابم الان برام ن ابرویی پیش خدا مونده بود برام ن دوروریام، من بعد ازدواجم کلا نمازموقران خوندنمو ترک کردم، همش ب خودم میگفتم اوارگی حق من نبود بی پدرمادرشدن بی پناه شدن حق من نبود، ی جورایی از دین زده شده بودم، دیگه ب گوه کشیده بودم زندگیمو خیلی افتضاح دلم میخاست برگردم ب گذشتم بشم همون ادم پاک نماز خون، یه ی سالی میشه کارای اشتباهمو ترک کردم، اما تو یه منجلابیم ک انگار رو پیشونیم نوشتن اینکارههه چند بار خطمو عوض کردم بازم شمارم پخش شد، بازم تماس و پیام داشتم... ولی من توبه کردمو نمیخام هیچوقت ازاین غلطا بکنم، پارسال تابستون عروس یکی از فامیلا با وجود دوتا بچه ب همسرش خیانت کرده دارن طلاقش میدن، تو دادگاه گفته که زهرا منو از راه بدر کرده اون منو برده(اونجور ک شنیدم تویه رابطه گروهی بوده هفت هشت نفر مردو زن میرفتن تویه خونه، از اینم باج گرفتن کلی پول طلا...) گفته که زهرا هم اونجا بود منوبرد بایه پسره طلاهامو گرف، همه جا اینو میگه، کل فامیل فهمیدن نمیدونم چ خاکی بریزم توسرم (خونواده شوهرم از چشم من میبینن) ولی من اصن روحمم خبر نداشت ک این خانوم خیانت میکنه، چ برسه ب اینکه همراهیش کنم نمیتونم شکایت کنم چون تو پرینت گند کارای احمقانه خودم درمیاد، چن بارم رفتم جلو درشون دختره خودشو قایم میکنه، ولی ب خونواده شوهرش الکی میگفتن که رفتیم جلودر زهرا ایناا، درصورتی ک ی بارم نیومدن منی ک تواین شش سال همش طلاق طلاق میکردم الان ب زندگیم علاقه مندشدم دوسندارم جداشم ازبچم نمیتونم دس بکشم ن جایی رو دارم برم نه کسیو دارم پشتم دربیاد، من خیلی وقته تو این گروه کانال ها عضوم، من اصلن حال روحی خوبی ندارم افسردم عصبی ام، باز اون دوران ک با کسی در ارتباط بودم(اون شخص هیچ ربطی ب این خانومه نداره، این خانومه هم شاید دورادور راجب من چیزی شنیده باشه ولی ب عینه ندیده) تو دادگاهم گفته زهرا هم بودع تواین قضیه ولی مدرکی ندارم ثابت کنم، خانمااا توروقران بگین چیکار کنم چ خاکی تو سرم بریزم همش دارم باخودم فکر میکنم هم خودمو خلاص کنم هم بچمو تا مث من دردبی مادری نکشه,چه جوری ثابت کنم اون دروغ میگع حرفاش تهمته، روم نمیشه با خونواده شوهر روبه رو بشم من خودم بی کسم نمیخام بچمم بردارم جداشم اونم مث من بی کس بشه تنهایی بد دردیه، توروخدا نکنید اشتباه منو خواهش میکنم اگه کسی رابطه پنهونی داره کات کنه، ابرو اعتبار هیچوقت بدست نمیاد، خانمای گل من فقط ازتون کمک میخام ک الان چ کاری بهتره؟ پیش وکیلم رفتم میگع چون خودت ی رابطه ممنوعه داشتی ... بهتره شکایت نکنی، (من یادمه تو مجردیم از خانمایی ک خیانت میکردن بدم می اومد قضاوت کردم سرم اومد اصن نفهمیدم چی شد... ب اینجا رسیدم،قضاوت مختص خود خداست) همسرم چن بار فهمیده بود ک من خیانت کردم گذشت کرد الانم میگع فراموش کن چی میگن پشت سرت بچسب ب زندگیمون من نمیخام زندگیم بهم بخوره، الان ک ب کارای گذشتم فکر میکنم من فقط داشتم خودمو باشخص دیگع ای سرگرم میکردم ک جای خالی خونوادمو حس نکنم الان که یه سالی میشه توبه کردم همش احساس خلا پوچی بدبختی میکنم، من کارای گذشتمو توجیه نمیکنم بدترین اشتباهوو کردم، حالم از خودم بهم میخوره انقد احمق بودم فقط بدتر ب روح روان خودم اسیب رسوندم دعا کنین خدا ببخشه دعا کنین این تهمت از رو من برداشته بشه من درحق کسی ظلم نکردم من فقط خودمو نابود کردم ی دختر۲۵ساله ک ی روح ۴۰ساله. داره من شبی نشده ک باگریه نخابم، یکی دوبارم خودکشی کردم خدا نخاسته ک تموم شه، همون روز عقدمم ب همسر گفتم ک ازدواج اجباریه و نمیخامش، حتی دوبارم اقدام کردم ب طلاق توافقی ولی نشد... 😔کاش انقد کمالگرا نباشیم، کاش ازخط قرمزی ک خداتعیین کرده رد نشیم کاش توزندگیامون این همه عادت غلط نداشته باشیم ک تا مغز استخونمون نفوذ کرده باشه مث اعتیاد ک ترک کردنش کشنده اس 🍃...@Sofreyedel...🍃

#سوال_اعضا 🍃🌸 سلام وقت بخیر ببخشید یه سوال داشتم در مورد برداشتن چله سوره ها که یک خانم گذاشته بودند و ایشون گفته بودند ۴۰ روز پشت سر هم ولی درایامی که عذر شرعی وجود داره و نمیشه قرآن خوند باید چطور چله رو ادامه بدیم آسمان: عزیزان‌ممکنه برای هرکدوم از شما این سوال پیش بیاد،در زمان عذر شرعی میشه سوره ها رو خوند فقط دستتون به آیات قرآن نباید بخوره... 🍃...@Sofreyedel...🍃

#پاسخ_اعضا 🌸🍃 سلام اسمان جان لطفا پیام منو برای مادری که پسر ۸ سالش به راه بد کشیده شده اولا از خدا میخوام انشالا صدای تورو بشنوه و بتونی این مشکلو حل کنی عزیزم پسر تو الان ۸ سالشه و بهتره تا دیر تر نشده جلوی این کارو بگیری چون دیرتر بشه دیگه کاری نمیشه کرد به نظر من اگه شغل شما واجب نیست و مشکل مالیتون تا حدی نیست که برید سر کار یه مدت نرید تا بچتونو بتونید کنترول کنید یا این که تو مدرسه ایی که الان هست در بیارید و در مدرسه ایی که نزدیک مخل کارتون هست ثبت نام کنید و وقتی تعطیل میشه انو کانون ثبت نام کنید تا ساعتتی که شما از سرکار برمیگردین بچتون با شما باشه و به نظرم بشین با شوهرت صحبت کن اگه بتونی راضیش کنی محل زندگیتونو عوض کن و اصلا اصلا اصلا نزار بچت با پسر عموهاش باشه ونه باهیچ پسر دیگه ایی چون با هر پسری تنها بشه باز این کارو تکرار میکنه چون لذتش و چشیده و سعی کن هم خودت هم همسرت هم پسرتو برید پیش مشاور و اصلا گوشی دستش نده سعی کن بهش بیشتر محبت کنی وانو تو مسجد بزاری عزیزم نذر کن و دعا کن انشالا مشکل حل بشه و به نظرم خیلی جدی با شوهرت صحبت کن چون بزرگ که بشه دیگه نمیشه کاری کرد 🍃...@Sofreyedel...🍃

#ارسالی_اعضا 🌸🍃 سلام به بانو جانم و همه ی دوستای خوب کانال .. یه خاهر دارم عروس خاله ام هست،قبل از ازدواج خاهرم شاغل بود و همسرش هم قبول کرد حتی خیلی هم خوشحال بودن ک عروسشون کارمنده اما درست یه ماه مونده به عروسی به خاهرم گفت حق سر کار رفتن نداری از اون موقع تا الان کشمکش و درگیری،نزدیک ب سه ساله و برای اینکه خاهرمو کنف کنه میره محل کارش و آبروریزی میکنه اینم از قول قبل از ازدواج البته بعنوان بزرگترین کوتاهی ک ما انجام دادیم این بود که شرط ازدواج رو درون سند ازدواج ننوشتیم و باعث همه این بدبختیا شد.. بعنوان یک هشدار برای خانمها بذارین لطفا 🍃...@Sofreyedel...🍃

#به_همین_سادگی (۵) 🌸🍃 پشت سرم وارد می شود. به همین دلیل از آن پس نمازهایم را بسیار آهسته می خوانم. دلم می خواهد هر رکعتش را آن قدر طولانی بخوانم که سیامک از پشت سرم وارد شود. گاهی حرف های اطرفیان به شدت آزارم می دهد. - شیدا جون، من می دونم انتظار چقدر سخته اما باید باهاش کنار بیایی. حیفه، خودتو داغون نن. تو هنوز جوونی! وقتی دخترخاله ام فریبا این حرف ها را می زد، دلم می خواست شمعدان برنزی روی میز را بردارم و بر فرق سرش بکوبم. او از انتظار چه می داند؟ او چه طور انتظاری را تجربه کرده است؟ از همه مهمتر او چه طور توقع دارد که من با این موضوع کنار بیایم؟ یعنی فریبا این قدر ساده لوح است که ممکن است فکر کند من بعد از سیامک با شخص دیگری ازدواج خواهم کرد؟ دلم نمی خواهد کسی دلداری ام بدهد. فقط می خواهم خبری از سیامک به دست بیاورم. به خداوندی خدا اگر همین الان پلیس تلفن کند و بگوید سیامک بر اثر یک سانحه یا یک نقشه کشته شده است، آرامش بیشتری پیدا می کنم. چرا کسی به من خبری از او نمی دهد؟ اخیرا فکری به مغزم خطور کرده و آن این است که احتمالا همه اطرافیان من چیزهایی می دانند اما نمی خواهند به من بگویند. این را از رفتارشان احساس کرده ام. بارها به آنها گفته ام حتی خبر مرگ سیامک می تواند به من آرامش به دهد، اما آنها باروشان        نمی شود! خدایا، خدایا، عاجزانه از تو می خواهم سیامکم را به من بازگردانی 🍃🌸 پانزده سال بعد سال ها گذشت، من ازدواج کردم و به همراه فرزندم در خیابان بودم که یکی از همکاران گذشته را دیدم. پس از احوال پرسی و یادآوری خاطرات گذشته، گفت: «راستی می دونی سیامک کجا بود؟» - چی! سیامک زنده است؟ مثل باد همه چیز در ذهنم مرور شد... - آره سیامک زنده است. پارسال اونو با یه پسربچه هفت، هشت ساله تو شهربازی دیدم. گویا یک ماه قبل از این که ناپدید بشه با دختری که مقیم آلمان بود آشنا می شه و این آشنایی عمیق باعث می شه تا سیامک به فکر ازدواج با اون دختر که وضع مالی خوبی هم داشت بیفته و این شد که بدون خبر و قاچاقی از کشور خارج می شه و می ره آلمان و با اون دختر ازدواج می کنه... وقتی دیدمش از من سراغ تو رو گرفت. بهش گفتم تو به شیدای بیچاره بدی کردی. چطور دلت اومد بی خبر بذاری و بری؟ تا مدت ها بعد از رفتنت شیدا مثل دیوانه ها بود. اگر اصرار پدر و مادرش نبود، به امید اومدن تو اصلا ازدواج نمی کرد. تو اونو بازی دادی و انوقت خودت خیلی راحت رفتی اون سر دنیا و یه زندگی جدید رو شروع کردی؟! و سیامک جواب داد: «من نمی تونستم موقعیت خوبی رو که بهم رو کرده بود، به خاطر شیدا  از دست بدم. من از اول هم علاقه آنچنانی به شیدا نداشتم و فقط چون می دیدم اون عاشقمه و دلم نمی خواست دلشو بشکنم، از خودم نمی روندمش. اون نباید چند سال از بهترین روزای جوونی ش رو به پای من تلف می کرد!» گفتم: «فکر می کنی اون موقع فراموش کردن تو برای شیدا به همین سادگی که می گی بود؟!» و سیامک در حالی که آماده رفتن می شد گفت: «شیدا همه چیز رو سخت گرفته، آره فراموش کردن من ساده بود، خیلی ساده، به همین سادگی که می گم!» پایاااان آسمان: عزیزام منتظر نظرات شما درباره این سرگذشت هستیم👇 @Aseman100 🍃...@Sofreyedel...🍃

#پاسخ_اعضا 🌸🍃🌸🍃 سلام آسمان جان در رابطه با خانمی که ۴فرزند داره وپسر۸ ساله ش کارای زشت میکنه عزیز به نظر من شما بهتره سر کار نری و ۴تا فرزندتو زیر بال پرت بگیری نظارت شون کنی الان دوره حساسیه پسرت کوچیکه میتونی روش تسلط پیدا کنی اما اگه به سن بلوغ برسه دیگه ازت حرف شنوی نداره بمون خونه اون پولی که در میاری اصلا ارزش اینو نداره که پس فردا بچه ناخلفی تحویل جامعه بدی. مخصوصا که تک پسرم هست و دختر دارم که هستی.. بعدم در مورد این موضوع با مشاور حتما همفکری کن تا به مرور از سرش بیوفته 🍃...@Sofreyedel...🍃

#حرفهای_خودمونی_اعضا 🌸🍃🌸🍃 راستش آسمان جون میخواستم بگم نمیدونم با با بعضی رفتار های غلط یک سری آدما باید چیکار کرد .من یه سال نیست که به روش کاملا سنتی و بدون هیچ شناخت قبلی از همسرم عقد کردم یعنی مادر شوهرم اومد خواستگاری 💍💐. مادر همسرم درگذشته تمایل زیادی به خواهرزاده اش داشته برای ازدواج با پسرش با اینکه دختر خواهرش خیلی زودتر ازدواج کرده دو سال بیشتره .اما توی هر بحثی که بشه باید یه اسمی از این بنده خدا ببره، مثلا بگم مامان جان بیا بریم پارک میگه فلانی هم بهم گفته بیا بریم پارک ، توی جمعی هم که ایشون باشن سعی بر کم ارزش جلوه دادن من داره و دوتایی باهم الکی و با صدای بلند میخندن و انگار یه اتفاقی خنده دار درگذشته رخ داده و یادآوری میکنن به هم . من اصلا احساس راحتی در منزلشون ندارم حس بدی دارم ، با اینکه بقیه خانواده اصلا بی احترامی نسبت به بنده ندارن ولی من همچنان احساس معذب بودن دارم .بدون دعوت هم کم پیش میاد برم خونشون ، همون یه وعده رو هم بعضی وقتا به زور تحمل میکنم البته با خوش رویی 😊😉چیزی بروز نمیدم . اینم بگم من اصلا آدمی نیستم که از خود راضی و مغرور باشم چند باری هم سعی بر نزدیک شدن و ابراز احساسات به مادر شوهرم رو داشته ام ولی ایشون خیلی تمایلی نداره😅 و منم دل سرد شدم و با خودم میگم با هرکی خوشی باش ولی اینجور آدما فکر چهار روز دیگه رو نمیکنن که این آدما نهایتا دوسه سال دیگه دوروبرش هستن بعد گرفتار زندگی خودشون میشن و میرن پی مشکلات خودشون .آدمیزاد پیری داره باید یه ذره صمیمیت و مهر و محبت از الان تو دل من بکاره که من تا آخر با ایشون هستم ن اطرافیان . ایشون دختر هم نداره و منم فعلا یه دونه عروس هستم معلوم نیست کی عروس دار بشه و من جاری دار😌 🍃...@Sofreyedel...🍃

#ارسالی_اعضا_ی_خوبمون 🌸🍃🌸🍃 تلنگری برای بیداری و بصیرت👊👊👊👊👊 بی حجابی چگونه ترویج پیداکرد😏😏😏😏😱😱😱😱😱 شاید ۲۰ سال پیش کسی فکرش هم نمی رسید روزی در خیابانهای شهر، دخترانی را مشاهده کند که آن سالها مردم شاید آنها را در سالن های عروسی هم نمی دیدند... دخترانی بزک کرده با موهای پف کرده و بیرون ریخته و مانتوهایی کوتاه و تنگ و جلوباز و شلوارهایی تنگتر! این روند ۲۰ سال طول کشید تا به اینجا رسید. استعمار و استکبار صبر و حوصله زیادی دارد،😏😏😏😏😏👊👊👊 ⬅️اولین کار، گرفتن چادر بود از زنان ما... گفتند چادر حجاب برتر است و می‌شود برتر نبود! بین خوب و خوب ‌تر، خوب را هم انتخاب کنی به جایی بر نمی‌خورد .می‌شود مانتوی گشاد و مقنعه بزرگ پوشید و با حجاب بود👏👏👏👏😔😔😔😔 ⬅️ گام دوم، گرفتن مقنعه بود... می‌شود روسری بزرگ سر کرد! هم تنوّع دارد هم حجاب است. یادم‌ می آید روسری‌هایی بود با ضلع بیشتر از یک متر که تا کمر خانمها هم می‌رسید... خوب البته روسری مثل مقنعه نبود گاهی مو بیرون می‌زد ⬅️ در فیلمهای سینمایی هی مدل گذاشتن، زن های هنرپیشه مدل شدن و به تبع آن دختران وزنان انجام دادند😏😏😏😏😏😏🙈🙈🙈🙈 ⬅️ به هر حال کم کم کار به این جا کشید و مدام گفتند بی‌حجابی معضل فرهنگی است، برای حل آن باید کار فرهنگی کرد... سال ها گذشت و لباس ها آب رفت و کار فرهنگی در زمینه عفت و حجاب مشاهده نشد. 😭😭😭😭 برعکسش، فراوان کار‌های ضد فرهنگ در کوبیدن حجاب و عفت و حیا و غیرت در فیلمهای سینمایی و مجلات و برنامه‌های عمومی یافت می‌شد...😱😱😱😱 ⬅️ حالا هم که مد پوشش خانمها تغییر کرده، پوشیدن ساق شلواری (ساپورت) به جای شلوار... یعنی دیگر شلوار جین تنگ هم نه! ساق شلواری! و بدون تردید در یکی دو سال آینده این کنار می رود و برخی را .....😭😭😭😏😏😏😏..... ⬅️ یعنی پس از آنکه چادر، مقنعه، مانتو و روسری از زنان گرفته شد، حالا رفته‌اند سراغ شلوار! چشمهای ما هنوز عادت نکرده‌اند... اگر به این هم عادت کنیم سرنوشت چادر و مانتو و روسری در انتظار این ساپورت هم هست... خدایی نکرده اینها هم روز به روز نازکتر و کوتاهتر می‌شود و ما عادت می‌کنیم.... آن وقت... نمی‌دانم بعدش سراغ چه خواهند رفت...😏😏😏🙈😡🙈😭😭😭😔😔🦅🦅🦅🦅 🌺 حیرت آور است !! 👈همه ی جهان حجاب دارد: 1_کره زمین دارای پوشش است... 2_ میوه های تر وتازه دارای پوشش است... 3_ شمشیر نیز داخل غلافش حفظ میشود... 4_ قلم بدون پوشش جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین میرود 5_ سیب هم اگر پوسته اش گرفته شود و رها شود فاسد میشود... و......😱😱😞😍😭😭🦅🦅😁😁😁🙈🙈😡😏💫😏😏😏😭😭 در تعجبم از مردی که ماشینش را از ترس خط و خش افتادن چادر می پوشاند؛ اما دختر یا همسر و یا خواهر خود را بدون پوشش یا پوشش ناقص رها میکند!!!👊👊👊👊👊 غیرت مردان خانواده کجا رفته 😡😡😡😡😱😱😱😭😭😭😭 🔴خانم 👏👏👏👏👏👏👏 این چادر تا برسد بدست تو هم از کوچه های مدینه گذشته هم از کربلا هم از بازار شام...! چادرت را در آغوش بگیر و بگو برایت روضه بخواند همه را از نزدیک دیده است... السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله ❤️❤️❤️❤️❤️🌹🍀🥀🥀🥀🥀🥀 🍃...@Sofreyedel...🍃

#مزاحمت_های_معلمم 🌸🍃 دوستان ممنون میشم کامل بخونید و راهنمایی بدید👇 #من_یه_دختر_نوجوان_هستم و #کنکوری تعریف از خود نباشه ولی همیشه به خاطر نمرات خوبم و حافظ قرآن بودنم مورد توجه معلم هام بودم و خیلی با من راحت و مهربون بودن😅 سال نهم که بودم یه آقا معلمی داشتم که معلم مطالعات اجتماعیمون بودند. آخرای سال که واسه امتحانات ترم دوم آماده می شدیم توجه خاصی به من داشتند و خیلی تحویلم می گرفتند و این خیلی باعث عذاب وجدان من می شد مدام با خودم سوال می کردم چرا این رفتار ها رو با من داره چرا با بقیه دانش آموزان همچین رفتاری نداره!!😔 خلاصه موقع امتحانات هم مدام بالا سرم وایمیستاد و برگم رو چک می کرد با اون احوال پرسی های گرررم و بی دلیلشون... تا این که یه روز که اواسط ماه رمضون بود و منم امتحان ترم داشتم وسط امتحان جلوی چشمم سیاهی رفت و دیگه یادم نمیاد چی شد... تا چشمام رو باز کردم مامانم و معلم هام رو دیدم که با نگرانی بهم نگاه می کردند و آقا معلم هم مدام حالم رو میپرسیدند. چند روز گذشت و منم بخاطر حال بدم نتونستم امتحان بدم و فقط تو خونه استراحت می کردم.. چند روز گذشت آقا معلم بهم پیام داد که چرا اینجوری شدی یهو و خلاصه کلی بهم توصیه کرد فلان چیزا رو بخورم که بدنت ضعیف شده یه سری سوالات بی ربط هم از دوران قاعدگیم می کردند در حالی که داشتم از خجالت آب می شدم😔 اون سال تموم شد و درگیر انتخاب رشته بودم ایشون هم مدام پیام می دادند که فلان رشته خوبه توش موفق میشی اونجا برو و این حرفا ... خب در این لحاظ بنده خدا خیلی بهم کمک کردند ولی حتی کار به جایی کشیده بود که بهم گفتن عکستو برام بفرست و خلاصه خیلی جملات رکیکی می گفتن که از یه معلم بعیده😔 خیلی برای فرستادن عکس اصرار می کردن ولی من نفرستادم خداروشکر.... چند مدت هم به من پیله کرده بود هر جور شده بیام موسسشون و کلاس های کنکوری شرکت کنم حتی می گفت اگه مشکلت از هزینشه جور می کنم حتی اگه رفت و آمد هم مشکل داری نگران نباش رفع می کنم... اون روزا گذشت حتی الان که سال آخر هستم هنوز هم به من پیام میدن و سراغم رو از اطرافیان میگیرن.. گاهی اوقات اول یه کلیپ درمورد معلم میفرستن بعد یجورایی حرف از چیزای خیلی بد میکشن😭 بعد میگه هدفش اینه که واسه زندگی زناشویی تجربه پیدا کنم😭😐 من خیلی میترسم ازش از هر جا بلاکش کنم دوباره پیداش میشه چند بار هم باهاش برخورد کردم و گفتم رفتارشون اشتباهه ولی توجهی ندارن و میگن من معلمم و تو داری به معلمت بی احترامی می کنی و نمیبخشمت و این حرفا هنوز این رو به خونوادم نگفتم چون با این که هیچ تقصیری ندارم ولی میترسم از چشمشون بیوفتم😔 واقعاً دیگه خسته شدم ممنون میشم اگه پیامم رو خوندین بهم بگید چیکار کنم😔 میترسم تو این جامعه آلوده گناه ارتباط با نامحرم بشم و بعد هم زمینه گناه های دیگه رو فراهم کنم😔 ببخشید خیلی زیاد شد اجرکم عندلله خیلی التماس دعا یاعلی ع آیدی مدیر کانال، جهت ارسال تجربه، پاسخ و. 👇 @Aseman100 🍃...@Sofreyedel...🍃