🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 نسل ما نسلی بودیم که...
نسل ما نسلی ست که درس خواند تا دانشجو شود... شنیده بودیم دانشجو شدن یعنی خوشبختی... ما درس خواندیم...کم یا زیاد ،گاهی با علاقه و گاهی به اجبار... خواندیم تا برای آن چهار ساعت پر استرس آماده شویم...چهار ساعتی که می توانست سرنوشت ما را تغییر دهد... غول بزرگ... کنکور...
وارد یک دنیای جدید شدیم...آدم های جدید...تفکرات جدید...فکر و خیال های جدید.
گاهی کنار درس خواندن عاشق شدیم و گاهی دلتنگ عزیزانمان...شب بیداری کشیدیم برای امتحان...
دانشگاه مثل زندگی بالا و پائین زیاد داشت، گاهی کنار درس ها، آدم های زندگیمان را هم حذف و اضافه کردیم،گاهی به اجبار سر کلاسی نشستیم و گاهی مثل روزهای خوب زندگی، انقدر همه چیز عالی بود که دوست نداشتیم زمان بگذرد.گاهی درسی را فقط پاس می کردیم که تمام شود...مثل روزهایی که تحمل می کنیم تا فقط بگذرد.
گاهی هم امتحان انقدر سخت می شد که به جواب نمی رسیدیم...مثل روزهای سخت زندگی که برای حل مشکلاتمان به جواب نمی رسیم...
کم و زیاد...خوب و بد...بالا و پائین می گذرد... یک روز چشم هایمان را باز می کنیم و می بینیم همه چیز تمام شده... ما می مانیم و به یاد ماندنی ترین خاطرات زندگیمان
👤 #حسین_حائریان
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 یادم باشد مادرشوهر که شدم
💕💕
یادم باشد مادر شوهر که شدم آنقدر به عروسم بها بدهم که پسرم احساس رضایت کند آخر پسرم جگر گوشه ی من است نبایدآزار ببیند .
یادم باشد مادرشوهر که شدم در مقابل دختری که هم سن دختر خودم هست صبوری به خرج دهم .
آخر او جوان هست هنوز و خیلی از مسایل را هنوز نمیداند
یادم باشد مادر شوهر که شدم ...
طوری با دختر دیگران برخورد کنم که دوست دارم دیگران با دختر من برخورد کنند .
یادم باشد مادرشوهر که شدم کاری نکنم پسرم میان عشق مادری و عشق همسر سردرگم شود.
نیاز پسرم زندگی در آرامش است نه در تنش.
یادم باشد کاری با عروسم نکنم که شکایت مرا نزد پسرم ببرد
آخر قضاوت میان بین دو عشق برای پسرم سخت است و من در نهایت حتما شکست میخورم.
یادم باشد پسر من ازدواج کرده و روانه زندگی خودش و نباید کاری کنم که به سوی من برگردد
او متاهل است و متعهد.
یادم باشد به پسر بگویم زن ها با خیانت می شکنند. له میشوند.
هرگز خیانت نکند...
یادم باشد مادرشوهر شدن آسان است ولی مادرشوهر ماندن سخت است❤️
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 مادرشوهرم سرویسمو فروخته
سلام نظر درمورد دلانه دوستی که مادرشوهرش سرویسشو فروخته و یکی دیگه براش خریده...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃
سلام خواهری ..
نمیدونم کجایی در چ حالی چ میکنی...
اما میخواستم بهت بگم من یه آدمی بودم فوق العاده حساس به حدی که کسی نمیتونست بهم بگه بالا چشمت ابروهه...و همین جمله اشکمو در میاورد...
اما به لطف خانواده شوهرم که یه ذره معرفت نداشتن،،،شدم یه آدم محکم که یه ذره برام دیگه چیزی مهم نیست که حتی سرویس عروسیمونو بدل گرفتن و من حتی خم به ابرو نیاوردم چون اونا معرفت خودشونو به همه ثابت کردن....
توهم عزیزم شکر خدا برات سنگ تموم گذاشتن دیگه بیخودی جریانو بزرگش نکن...
کم گیر میاد پدرمادری برا بچشون چیزی ببخشن چه برسه به اینکه براشون خونه بخرن...
دمشون گرم قدرشونو بدون...
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 مسافری از بهشت
يكي اومد نشست بغل دستم، گفت: آقا يه خاطره برات تعريف كنم؟
گفتم: بفرماييد !
يه عكسي به من نشون داد، يه پسر مثلاً 19، 20 ساله اي بود، گفت: اين اسمش «عبدالمطلب اكبري» است، اين بنده خدا زمان جنگ مكانيك بود، در ضمن كر و لال هم بود، يه پسرعموش هم به نام «غلام رضا اكبري» شهيد شده بود. غلام رضا كه شهيد شد، عبدالمطلب اومد بغل دست قبر غلام رضا نشست، بعد هي با اون زبون كر و لالي خودش، با ما حرف مي زد، ما هم مي گفتيم: چي مي گي بابا؟! محلش نمي ذاشتيم، مي گفت: عبدالمطلب هر چي سر و صدا كرد، هيچ كس محلش نذاشت ...
گفت: ديد ما نمي فهميم، بغل دست قبر اين شهيد با انگشتش يه دونه چارچوب قبر كشيد، روش نوشت: شهيد عبدالمطلب اكبري. بعد به ما نگاه كرد و گفت: نگاه كنيد! خنديد، ما هم خنديديم. گفتيم شوخيش گرفته.
مي گفت: ديد همه ما داريم مي خنديم، طفلك هيچي نگفت، سرش رو انداخت پائين، يه نگاهي به سنگ قبر كرد، با دست، پاكش كرد
فرداش هم رفت جبهه. 10 روز بعد جنازه اش رو آوردند، دقيقاً تو همون جايي كه با انگشت كشيده بود، خاكش كردند.
وصيت نامه اش خيلي كوتاه بود، اين جوري نوشته بود:
«بسم الله الرحمن الرحيم
يك عمر هرچي گفتم به من مي خنديدند. يك عمر هرچي مي خواستم به مردم محبت كنم، فكر كردند من آدم نيستم. مسخره ام كردند. يك عمر هرچي جدي گفتم، شوخي گرفتند. يك عمر كسي رو نداشتم باهاش حرف بزنم. خيلي تنها بودم. يك عمر براي خودم مي چرخيدم. يك عمر ...
اما مردم! حالا كه ما رفتيم، بدونيد هر روز با آقام حرف مي زدم و آقا بهم مي گفت: تو شهيد مي شي. جاي قبرم رو هم بهم نشون داد، اين رو هم گفتم، اما باور نكرديد!»
راوی:حجت الاسلام انجوي نژاد
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 مادرشوهرم سرویسمو فروخته
سلام خواستم به اون خانمی که حساس شدن روی سرویس طلای عروسی با اینکه خانواده شوهر براش خونه هم خریدن و......
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
خدایم شاهد است من عروس خانواده ای شدم که تا این لحظه که ۲۲ سال از ازدواجم میگذره هنوز یه روسری برای من نخریدن
من حلقه ازدواجمو خودم خریدم .داشتن و نکردن و خودشون عمدا نخواستن برای همسر من کاری انجام بدن
واقعا خانواده هایی که اینطوری اهمیت میدن به بچشون و از اول زندگی خونه خریدن به نظر من عروس باید اونا رو بذاره رو سرش حلوا حلوا کنه
من الان ۲۲ ساله مستاجرم با سه تا بچه
واقعا ناشکری نکنین و قدر خانواده همسرت رو خیلی بدون و بهشون احترام بذار و پیوسته ازشون تشکر کن.
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100
🍃...تجربه زندگی...🍃
🌸🍃 هیچوقت حسرت زندگی آدمها رو نخور
🌸🍃
هیچ وقت حسرت زندگی آدمایی رو که از درونشون خبر نداری نخور!
حسادت نوعی اعتراف به حقیر بودن خویش است.
هر قلبی دردی دارد ؛ فقط نحوه ابراز آن فرق دارد.
بعضی ها آن را در چشمانشان پنهان میکنند؛
بعضی ها در لبخندشان!
خنده را معنی به سر مستی مکن
آنکه میخندد غمش بی انتهاست
نه سفیدی بیانگر زیبایی ست و نه سیاهی نشانه زشتی.
کفن سفید ؛ اما ترساننده است و کعبه سیاه اما محبوب و دوست داشتنی است.
انسان به اخلاقش سنجیده می شود نه به مظهرش.
قبل از اینکه سرت را بالا ببری و نداشته هایت را به پیش خدا گلایه کنی ؛ نظری به پایین بینداز و داشته هایت را شاکر باش...
دلانه هات رو برام ارسال کن🌸🍃👇
@Aseman100