انگشتری که ضربه خورده درنمیاید ز دست
جـایش النگوی مـن و ایـن چند دختـر را ببر
علی اکبر لطیفیان | #محرم
#ظهر_عاشورا
از دست ها مپرس که با گوش ها چه کرد
از مشت ها بـپـرس کـه بـا گـوشـواره بـود
علی انسانی | #محرم
#ظهر_عاشورا
در آخرین دقایق گودال قتلگاه...
هرنیزه ای به گونه ای
عَرضِ حضور کرد
شرم از شیون و از گریه ی ما کن بس کن
پشت و رویش نکن اینقدر حیا کن بس کن
با وضو مادر من شانه به مویش میزد
موی سلطان مرا شمر رها کن بس کن
ذبح کردن به خدا حکم و شرایط دارد
اینقدر ضربه نزن زود جدا کن بس کن
شمر فریاد نکش دخترکش میترسد
حرمله را کمی آرام صدا کن بس کن
خون در شیشه ی او را که ملائک بردند
لااقل رحم به این رخت و عبا کن بس کن
تو خودت نامه نوشتی که بیا کوفه حسین
پس به عهد و قسم خویش وفا کن بس کن
کشتن او به خدا حربه نمیخواهد که
به زمین خورده دگر ضربه نمیخواهد که
رضا قربانی | #محرم
#ظهر_عاشورا
و عاقبت روزِ واقعه...
روزی به وسعتِ عاشورا...
"همه ی روزها عاشورا و همه ی زمینها کربلاست"
و چه گذشت در سرزمینِ نینوا...
خورشید بود و تابید بر لب های خشکِ آل پیغمبر؛ و روی ابرها را از صدها فرسخ ندید...
تابید و تابید ؛ گویی سوزنده تر از هر زمان و همیشه!
و باران که سهمش آن روز ؛ نباریدن بود!
کس غیرِ خدا چه می داند که دقیقاً چه گذشت در آن صحرای پر بلا...
در آن بارانِ خنجر و زخم...
در برابرِ بهترین های خلقِ خدا...
چه کردند باِ دستانِ گره گشا و چشمهای دریایی حضرتِ ماه...
با گلوی شش ماههْ علیِ اصغر...
با قامتِ جوانِ علی اکبر؛ آن شبهِ پیغمبر...
چه آمد به روی هفتاد و دو جان فشانِ راهِ حضرتِ ارباب...
به روی حضرتِ سردار ؛
که عاقبتِ داستانش ختمِ به "سر" شد!
و که خبر داشت از دلِ زینب!
که می دانست غیرِ آن مونسِ جآنِ ،غیر از حضرتِ برادر،که غروبِ عاشورا ؛ آغازِ همه ی غریبگی هاست...
وای بر بنی امیه،بر یزید و یزیدیان و بر ظلم...
و اینک اسارتی جگرسوز...
وای بر اسارت!!
چه کسی ست که نداند؟
برای زخم های جانسوزِ زینب ؛
هیچ مرهمی"حسین" نمی شود!!
#فاطمه_پنبه_کار
4_5913474985048933438.mp3
3.48M
صلو علیک ملیک السماء
نریمان پناهی
@aarbaeenkarbala
هزار لیلی ار به من
اذن وصال خود دهند
رها نمیکنم تو را
عجب نشستهای به دل
#حسین_جانم
@aarbaeenkarbala