eitaa logo
تماشاگه راز
295 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
خویشتن را آدمی ارزان فروخت بود اطلس خویش را بر دلقی بدوخت جان
مَن فَرَّجَ مِن مُؤمِنٍ، فَرَّجَ اللّه ُ عَن قَلبِهِ یَومَ القِیامَهِ هر کس اندوه ِمؤمنی را بزداید خداوند در روز ِقیامت غم از دلش می‌زداید. رضا(ع) /ج ۲/ص ۲۰۰
صد حیف ایدل که مرد دیدار نه‌ای واقف به تجلیات اسرار نه‌ای قانع به همینی که دو چشمت باز است خرگوش صفت، و لیک بیدار نه‌ای
مرا به بستن در ناامید نتوان کرد شود ز قفل فزون تر امیدواری ما
مصلحت دید من آن است که یاران همه کار بگـــذارند و خم طره یـــاری گیـــرند رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد خاصه رقصی که در آن دست نگـــاری گیرند
ای که گفتی مرو اندر پیِ خوبانِ زمانه ما کجاییم در این بحر تفکرتو کجایی؟! نالیدن بلبل ز نو آموزیِ عشق است هرگز نشنیدیم ز پروانه صدایی لاهیجی گر کند میل به خوبان دل من عیب مکن کاین گناهیست که در شهر شما نیز کنند
🔅« مقام رضا » رضا از مقاماتِ‌عالیِ‌سلوک بل‌آخرینِ‌آنهاست و نیلِ بدان برای هر سالکی میسر نیست رضا میوهٔ درخت عشق و محبت است کسی که بدین مقام منیع می رسد از دل و جان معتقد می شود که در قسمت ازلی خطا و زَلَلی نرفته و هرچه بر او می رسد خیر محض است غزالی می گوید: یکی از نشانه های عشق و محبت این است که آدمی به خاطر معشوق و محبوب خود ناملایمات و بلاها را به جان بخرد عارفان ربّانی گفته اند که حقیقت و کُنه رضا این است که بنده رضای خود را با رضای حضرت معشوق معاوضه کند چنان که از رابعه عدویّه پرسیدند چه وقت بنده به رضا می رسد؟گفت: ((آن گاه که هم نعمت و هم مصیبت او را شادمان کند)) خرسندی بنده از نزول بلا از آن روست که یقین دارد که بلا برای اصلاح و تکمیل نفس او لازم است. عاشقم بر قهر و بر لطفش به جِد بوالعجب من عاشقِ این هر دو ضد (شرح موضوعی مثنوی معنوی) ✍دکتر کریم زمانی
چون عاشق و معشوقی در میان آمد مالکی و مملوکی برخاست!
هر کس که می عشق به جامش کردند از دردی درد تلخ‌کامش کردند گویا همه غم‌های جهان در یک جا جمع آمده بود، عشق نامش کردند
صافی صفت و پاک نظر باید بود وز هرچه جز اوست بیخبر باید بود هر لحظه اگر هزار دردت باشد در آرزوی درد دگر باید بود