فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرصه سخن بس تنگ است.
عرصه معنی فراخ است.
از سخن پیشتر آ,
تا فراخ بینی و عرصه بینی.
#حضرت_شمس_تبریزی
@TAMASHAGAH
5.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💜🍃
💜
وصال توست اگر دل را
مرادی هست و مطلوبی
کنار توست اگر غم را
کناری هست و پایانی
#حضرت_سعــــدی🍃
@TAMASHAGAH
آورد به اِضطرارم اوّل به وجود،
جز حیرتم از حیات چیزی نفزود
رفتیم به اِکراه و ندانیم چه بود
زین آمدن و بودن و رفتن مقصود!
#خیام
@TAMASHAGAH
عشق هر چند خود را دايم به خود مى ديد، خواست كه در آيينه جمال معشوقى خود مطالعه كند، نظر در آينه عين عاشق كرد،
صورت خودش در نظر آمد، گفت:
أ انت ام انا هذا العين فى العين
حاشاى، حاشاى، من اثبات اثنتين؟
عاشق صورت خود گشت و دبدبه «يحبهم و يحبونه» در جهان انداخت و چون درنگرى،
بر نقش خودست فتنه ی نقاش
كس نيست درين ميان، تو خود باش
ماه آيينه آفتابست،
همچنانكه از ذات خورشيد
در ماه هيچ چيز نيست، كذلك
«ليس فى ذاته من سواه شىء
و لا فى سواء من ذاته شىء».
و چنانكه نور مهر را به ماه نسبت كنند
صورت محبوب را با محب اضافت كنند و الا، هر نقش، كه بر تخته هستى پيداست
آن صورت آن كسي ست كان نقش آراست
درياى كهن چو برزند موجى نو
موجش خوانند و در حقيقت درياست
#لمعات
#لمعه_سوم/فخرالدین_عراقی
@TAMASHAGAH
ز پرده گر بدر آید نگار پرده نشینم
چواشک از نظر افتد نگارخانه ی چینم
بسازم از سر زلف تو چون نسیم به بویی
گرم ز دست نیاید که گل ز باغ تو چینم
مرو به ناز جوانی گره فکنده بر ابرو
که پیر عشقم و زلف تو داده چین به جبینم
ز جان نداشت دلم طاقت جدایی و از اشک
کشید پرده به چشمم که رفتن تو نبینم
ز تاب آن که دلم باز سر کشد ز کمندش
کمان کشیده نشسته ست چشم او به کمینم
اگر نسیم امیدی نبود و شبنم شوقی
گلی نداشت خزان دیده باغ طبع حزینم
به ناز سر مکش از من که سایه ی توام ای سرو
چو شاخ گل بنشین تا به سایه ی تو نشینم
#هوشنگ_ابتهاج
@TAMASHAGAH
مروان بن محمد چون خلافت را به دست گرفت، به دنبال مردی فرستاد تا او را به ولایتی بگمارد.
چون آمد، پینه بر پیشانی او دید و گفت:اگر این پینه از عبادت خداست، شایسته نیست تو را از عبادت بازداریم و اگر از برای ریا باشد ، جایز نیست که تو را به کاری بگماریم.
#محاضرات الأدباء/ راغب اصفهانی
@TAMASHAGAH
فرصتی بخواهید
تا گیسوان خود را
در آفتاب کنار رودخانه شانه بزنید!
فرصتی بخواهید
که مخفیترین نام خود را
که خون شما را صورتی میکند
از رود بزرگ بپرسید...
به نام آن اسب
به نام آن بیابان
شما فرصت دارید
تا چیدن گندمها
تا زرد شدن کامل گندمها
عاشق شوید...
#احمدرضا_احمدی
@TAMASHAGAH