جان جانان من!
آنکس که به تو معروف شد
هرگز مجهول و بی نام نشود و آنکه به تو پناه آورد ، هرگز ذلیل و خوار نگردد .
و هر که تو ، به قلبش رجوع کردی
رو به هیچ کس نیاورد و بنده دیگری جز تو نشود .
@TAMASHAGAH
گربرود جان ما در طلب وصل دوست
حیف نباشد که دوست،دوست تر از جان ماست
مایه پرهیزگار،قوت صبر است و عقل
عقل گرفتار عشق ،صبر زبون هواست
#سعــــدی
#با تو باشم ،وسعتِ دل ، بگذرد از عرش هم
#بی تو باشم ،هر دو عالَم ، یک قفس باشد مرا
#فیض کاشانی
@TAMASHAGAH
سلااااام بر آنان که در پنهان خویش
بهاری برای شکفتن دارند...
#سلمان_هراتی
@TAMASHAGAH
پاکی به کمال نرسد، مگر به سوختن در عشق و حیات یافتن در عشق.
عشق اخلاص را می جوید، و اخلاص عشق را.
@TAMASHAGAH
صلاح کار کجا و من خراب کجا
ببین تفاوت ره کز کجاست تا به کجا؟
دلم ز صومعه بگرفت و خرقه سالوس
کجاست دیر مغان و شراب ناب کجا؟
چه نسبت است به رندی صلاح و تقوا را
سماع وعظ کجا نغمه رَباب کجا
ز روی دوست دل دشمنان چه دریابد
چراغ مرده کجا شمع آفتاب کجا
چو کُحل بینش ما خاک آستان شماست
کجا رویم بفرما از این جناب کجا
مبین به سیب زنخدان که چاه در راه است
کجا همیروی ای دل بدین شتاب کجا
بشد که یاد ، خوشش باد روزگار وصال
خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
قرار و خواب ز #حافظ طمع مدار ای دوست
قرار چیست صبوری کدام و خواب کجا؟
@TAMASHAGAH
آتشی انداختم و رفت، آنکه سوخت، سوخت و آنکه ماند،ماند.
#شمستبریزی🍃
@TAMASHAGAH
سرای سپنجی نماند به کس
ترا نیکوی باد فریادرس
به نیکی گراییم و فرمان کنیم
به داد و دهش دل گروگان کنیم
که خوبی و زشتی ز ما یادگار
بماند تو جز تخم نیکی مکار
#فردوسی بزرگ
@TAMASHAGAH
سر و چَشمی چُنین دلکَش،
تو گویی چشم از او بردوز؟
برو کاین وعظ بیمعنی،
مرا در سر نمیگیرد
نصیحتگویِ رندان را،
که با حکمِ قضا جنگ است
دلش بس تنگ میبینم،
مگر ساغر نمیگیرد
#حضرت_حافظ
@TAMASHAGAH
و گفت:
زبان تو ترجمان دل توست
و روی تو آینهی دل تو.
بر روی پیدا شود آنچه در دل نهان بُود
#تذکرة_الاولیاء
ذکر سَری سَقَطی
@TAMASHAGAH
#خانه_دوست_کجاست؟!
گفت: به چه کار آمدهای؟
گفت: تا از تو آسایشی یابم و مؤانستی.
#عطار ، در این مکالمهٔ ساده، رازِ دوست داشتن را برملا میکند.
در دوستداشتن اُنسی هست که آسایش به ارمغان میآورد.
به همینخاطر، وقتی، به تعبیر عطار، #اندوهی طویل داریم،
سراغ خانهٔ دوست را میگیریم: به امیدِ انس و آسایش.
@TAMASHAGAH
ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد
در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد
کی شبروان کویت آرند ره به سویت
عکسی ز شمع رویت، تا راهبر نباشد
ما با خیال رویت، منزل در آب دیده
کردیم تا کسی را، بر ما گذر نباشد
هرگز بدین طراوت، سرو و چمن نروید
هرگز بدین حلاوت، قند و شکر نباشد
در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه
جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد
گر با تو بر سر و زر، دارد کسی نزاعی
من ترک سر بگویم، تا دردسر نباشد
دانم که آه ما را، باشد بسی اثرها
لیکن چه سود وقتی، کز ما اثر نباشد؟
در خلوتی که عاشق، بیند جمال جانان
باید که در میانه، غیر از نظر نباشد
چشمت به غمزه هر دم، خون هزار عاشق
ریزد چنانکه قطعاً کس را خبر نباشد
از چشم خود ندارد، سلمان طمع که چشمش
آبی زند بر آتش، کان بیجگر نباشد
#سلمان_ساوجی
@TAMASHAGAH
برایت آرزو میکنم بعضی از صداها را هرگز نشنوی؛
بعضی از افکار را هیچگاه نفهمی؛
و بعضی از حالات را هیچگاه احساس نکنی!
آنچه حس میکنی،تنها عشق باشد و خوشبختی!
آرزو میکنم چشمانت اگر تَر شد به شوق اجابت آرزویت باشد،نه تکرار غم دیروز.
@TAMASHAGAH