تن همیگوید به جان پرهیز کن از عشق او
جانْش میگوید حذر از چشمه حیوان چرا ؟
روی تو پیغامبر خوبی و حسن ایزدست
جان به تو ایمان نیارد با چنین بُرهان چرا ؟
#مولانای جان✨
@TAMASHAGAH
جان و جهان! دوش کجا بودهای؟
نی غلطم، در دل ما بودهای
دوش ز هجر تو جفا دیدهام
ای که تو سلطان وفا بودهای
آه که من دوش چه سان بودهام!
آه که تو دوش کرا بودهای!
رشک برم کاش قبا بودمی
چونک در آغوش قبا بودهای
زهره ندارم که بگویم ترا
« بی من بیچاره چرا بودهای؟! »
یار سبک روح! به وقت گریز
تیزتر از باد صبا بودهای
بیتو مرا رنج و بلا بند کرد
باش که تو بند بلا بودهای
رنگ رخ خوب تو آخر گواست
در حرم لطف خدا بودهای
رنگ تو داری، که ز رنگ جهان
پاکی، و همرنگ بقا بودهای
آینهٔ رنگ تو عکس کسیست
تو ز همه رنگ جدا بودهای
#کلیات شمس، مولوی، با تصحیحات و حواشی بدیعالزمان فروزانفر
@TAMASHAGAH
ای ابرِ خوش باران بیا
وِیْ مَستیِ یاران بیا
وِیْ شاهِ طَرّاران بیا
مَستان سَلامَت میکنند
#غزل_مولانا
@TAMASHAGAH
خوش واقعهای دارد،
دل با غم عشق تو
نی روی فرو خوردن
نی رای رها کردن
#مولانای جان
@TAMASHAGAH
از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گَر ، بِه از مجنون نبودم، باز عاقل کن مرا!
#صائب تبریزی
@TAMASHAGAH
نردبانهاییست پنهان در جهان
پایه پایه تا عنان آسمان
هر گره را نردبانی دیگرست
هر روش را آسمانی دیگرست
#مولانا
@TAMASHAGAH
#حضرت_محمد صلیاللهعلیهوآله:
«ِبه زودی در آخرالزمان، عُلمایی می آیند که مردم را به خودداری از دنیا میخوانند، اما خود زهد نمیورزند؛ به آخرت ترغیب میکنند ولی خود بدان رغبت نمیکنند؛
از وارد شدن به دستگاه حکمرانان نهی میکنند، اما خود از این کار، خودداری نمیورزند؛ از تهیدستان دوری میکنند و به ثروتمندان نزدیک میشوند.
اینان، همان جباران دشمن خدا هستند»
(الکافی،جلد ۲،صفحه ۱۱۷)
@TAMASHAGAH
خداوند بواسطه آنچه در ذهن و قلب توست
با تو رفتار می کند از تو می گیرد
و به تو می بخشد.
@TAMASHAGAH
خداوند کِی دری را بر تو بسته است که می گویی:خداوندا، از برایم دری بگشای!
آنچه درها را بسته است، اندیشه های تاریک و عملکرد خود ماست.
از آنها خلاص شو! آنگاه تمامی راههای خیر و برکت را گشوده خواهی یافت.
چه انسان همواره اسیر بافته های ذهن محدود خویش است...
#مسعود_رياعي
@TAMASHAGAH
ای پيک راستان خبر يار ما بگو
احوال گل به بلبل دستان سرا بگو
ما محرمان خلوت انسيم غم مخور
با يار آشنا سخن آشنا بگو
برهم چو میزد آن سر زلفين مشکبار
با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو
هر کس که گفت خاک در دوست توتياست
گو اين سخن معاينه در چشم ما بگو
آن کس که منع ما ز خرابات میکند
گو در حضور پير من اين ماجرا بگو
گر ديگرت بر آن در دولت گذر بود
بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو
هر چند ما بديم تو ما را بدان مگير
شاهانه ماجرای گناه گدا بگو
بر اين فقير نامه آن محتشم بخوان
با اين گدا حکايت آن پادشا بگو
جانها ز دام زلف چو بر خاک میفشاند
بر آن غريب ما چه گذشت ای صبا بگو
جان پرور است قصه ارباب معرفت
رمزی برو بپرس حديثی بيا بگو
#حافظ گرت به مجلس او راه میدهند
می نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو
@TAMASHAGAH