فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وَ چای دغدغه ی عاشقانه ی خوبی ست
برای با تو نشستن بهانه ی خوبی ست...
@TAMASHAGAH
هوالعزیز🌱
دیگر ز شاخ سرو سهى بلبل صبور
گلبانگ زد که چشم بد از روى گل به دور
اى گل به شکر آنکه تویى پادشاه حسن
با بلبلان بیدل شیدا مکن غرور
از دست غیبت تو شکایت نمى کنم
تا نیست غیبتى نبود لذت حضور
گر دیگران به عیش و طرب خرم اند و شاد
ما را غم نگار بود مایه سرور
حافظ شکایت از «غم هجران» چه مى کنى
در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج
🌱🌱🌱
جانا ز فراق تو این محنت جان تا کی
دل در غم عشق تو رسوای جهان تا کی
چون جان و دلم خون شد در درد فراق تو
بر بوی وصال تو دل بر سر جان تا کی
نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی
آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی
در آرزوی رویت ای آرزوی جانم
دل نوحه کنان تا چند، جان نعرهزنان تا کی
بشکن به سر زلفت این بند گران از دل
بر پای دل مسکین این بند گران تا کی
دل بردن مشتاقان از غیرت خود تا چند
خون خوردن و خاموشی زین دلشدگان تا کی
ای پیر مناجاتی در میکده رو بنشین
درباز دو عالم را این سود و زیان تا کی
اندر حرم معنی از کس نخرند دعوی
پس خرقه بر آتش نه زین مدعیان تا کی
گر طالب دلداری از کون و مکان بگذر
هست او ز مکان برتر از کون و مکان تا کی
گر عاشق دلداری ور سوختهٔ یاری
بی نام و نشان میرو زین نام و نشان تا کی
گفتی به امید تو بارت بکشم از جان
پس بارکش ار مردی این بانگ و فغان تا کی
عطار همی بیند کز بار غم عشقش
عمر ابدی یابد عمر گذران تا کی
🌱🌱🌱
@TAMASHAGAH
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیـعــت میکنمـ ....
همین ساعت! همین لحظه!
@TAMASHAGAH
در عشق باش،
که مست عشقست هر چه هست
بی کار و بار،
عشق بر دوست بار نیست
#مولانای_جان
@TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جان جانان من!
به باد گوش می سپارم از گذرا بودن زندگی می گوید؛
به سرما گوش می سپارم از گرمای صمیمیت می گوید،
به سکوت گوش می سپارم مرا به درنگ می خواند ؛
به قلبم گوش می سپارم مشق عشق بی منت را یادآوری میکند.
سپاسگزارم عشق جان سپاسگزارم🙏
این جا کسی ست پنهان چون جان و خوشتر از جان
باغی به من نموده، ایوانِ من گرفته
این جا کسی است پنهان مانند قند در نی
شیرین شکرفروشی دکانِ من گرفته
#مولانای جان
ای بانگِ نایِ خوش سَمَر در بانگِ تو طعمِ شِکَر
آید مرا شام و سَحَر از بانگِ تو بوی وفا
بارِ دِگَر آغاز کُن آن پردهها را ساز کُن
بر جمله خوبان ناز کُن ای آفتابِ خوشلِقا
#مولانا
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان ز او شدهام بی سر و سامان که مپرس
کس به امید وفا ترک دل و دین مکناد
که چنانم من از این کرده پشیمان که مپرس
به یکی جرعه که آزار کسش در پی نیست
زحمتی میکشم از مردم نادان که مپرس
زاهد از ما به سلامت بگذر کاین می لعل
دل و دین میبرد از دست بدان سان که مپرس
گفتوگوهاست در این راه که جان بگدازد
هر کسی عربدهای این که مبین آن که مپرس
پارسایی و سلامت هوسم بود ولی
شیوهای میکند آن نرگس فتان که مپرس
گفتم از گوی فلک صورت حالی پرسم
گفت آن میکشم اندر خم چوگان که مپرس
گفتمش زلف به خون که شکستی گفتا
#حافظ این قصه دراز است به قرآن که مپرس