eitaa logo
تماشاگه راز
293 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
شعر: دفتر: تنها در بی‌چراغی شبها می‌رفتم دستهایم، از یاد مشعل‌ها تهی شده‌بود همه ستاره‌هایم، به تاریکی رفته بود مشت من، ساقه خشک تپش‌ها را می‌فشرد لحظه‌ام از طنین ریزش پیوندها پر بود تنها می‌رفتم می‌شنوی ؟ تنها من از شادابی باغ زمرد کودکی به راه افتاده‌بودم آیینه‌ها، انتظار تصوریم را می‌کشیدند. درها عبور غمناک مرا می‌جستند و من می‌رفتم می‌‌رفتم تا در پایان خودم فرو افتم. ناگهان تو از بیراهه لحظه‌ها میان دو تاریکی به من پیوستی. صدای نفس‌هایم با طرح دوزخی اندامت درآمیخت. همه تپش‌هایم از آن تو باد چهرهٔ به شب پیوسته! همه تپش‌هایم من از برگریز سرد ستاره‌ها گذشته ام. تا در خط‌های عصیانی پیکرت شعله گمشده را بربایم دستم را به سراسر شب کشیدم زمزمه ی نیایش دربیداری انگشتانم تراوید. خوشه قضا را فشردم قطره‌های ستاره در تاریکی درونم درخشید و سرانجام در آهنگ مه آلود نیایش ترا گم کردم میان ما سرگردانیِ بیابان هاست بی چراغیِ شب‌ها بستر خاکیِ غربت‌ها فراموشیِ آتش هاست میان ما هزار و یک شبِ جست و جو هاست... https://eitaa.com/TAMASHAGAH