🌹🌹
وقتی در سفر حجاز طایفه ای جوانانِ صاحب دل
همدم من بودند و هم قدم
وقتها زمزمه ای بکردندی و بیتی محققانه بگفتندی
و عابدی در سبیل منکر حال درویشان بود و بی خبر از درد ایشان
تا برسیدیم به خیل بنی هلال
کودکی سیاه از حیّ عرب بدر آمد
و آوازی بر آورد که : مرغ از هوا در آورد
اشتر عابد را دیدم که به رقص اندر آمد
و عابد را بینداخت و برفت.
گفتم : ای شیخ در حیوانی اثر کرد
ترا همچنان تفاوت نمیکند؟!!
دانی چه گفت مرا آن بلبل سحری
تو خود چه آدمیی کز عشق بی خبری
اشتر به شعر عرب در حالتست و طرب
گر ذوق نیست ترا کژ طبع جانوری
وَ عِندَ هُبوبِ النّاشراتِ عَلَی الحِمی
تَمیلُ غُصونُ البانِ لا الحَجَرُ الصَّلدُ ¹*
بذکرش هر چه بینی در خروش است
دلی داند درین معنی که گوش است
نه بلبل بر گلش تسبیح خوانیست
که هر خاری به تسبیحش زبانیست
📘 #گلستان_سعدی
#باب_دوم : #در_اخلاق_درویشان
🔆 هنگام وزش بادها بر مرغزار ، شاخه های بان (درختی خوش بوی) به رقص در می آیند، نه سنگ سخت .
🌹🌹