eitaa logo
تماشاگه راز
288 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
تماشاگه راز
عشق هر چند خود را دايم به خود مى‏ ديد، خواست كه در آيينه جمال معشوقى خود مطالعه كند، نظر در آينه
غيرت معشوقى آن اقتضا كرد كه عاشق غير او را دوست ندارد و بغير او محتاج نشود غيرتش غير در جهان نگذاشت لاجرم عين جمله اشيا شد اوست كه خود را دوست مى‏ دارد در تو و تو را ازين جا معلوم شود كه «لا يحب الله غير الله» چه معنى دارد؟ مفهوم گردد كه «لا يرى الله غير الله» چه اشارتست؟ روشن شود كه «لا يذكر الله الا الله» چرا گويند؟ مبرهن گردد كه مصطفى، صلوات الله عليه، بهر چه مى‏ فرمايد: «الهم متعنى بسمعى و بصرى» مگر مى ‏فرمايد: «متعنى بك»، چه سمع و بصر من تويى و «انت خير الوارثين»، خود گفت حقيقت و خود اشنيد زان روى كه خود نمود و خود ديد شيخ جنيد، رحمة الله عليه، گفت: «سى سالست تا با حق سخن مى‏ گويم و خلق مى‏ پندارند كه جنيد با ايشان مى‏ گويد». بسمع موسى هم او شنيد، كه بزبان شجره سخن گفت كه، «انى انا الله رب العالمين»، خود مى‏ گويند راز و خود مى‏ شنوند وز ما و شما بهانه برساخته‏ اند https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
غيرت معشوقى آن اقتضا كرد كه عاشق غير او را دوست ندارد و بغير او محتاج نشود غيرتش غير در جهان نگ
محبوب در هرآينه هر لحظه رويى ديگر نمايد و هر دم بصورتى ديگر برآيد، زيرا كه صورت، بحكم آينه، هر دم دگرگون مى‏ شود و آينه، بحكم اختلاف صورت، هر نفس بحسب احوال دگرگون مى ‏گردد و بر يك قرار نمى ‏ماند در هر آيينه روى ديگرگون مى ‏نمايد جمال او هر دم‏ گه برآيد به كسوت حوا گه درآيد بصورت آدم‏ ازين جاست كه هرگز در يك صورت دو بار روى ننمايد و در دو آينه به يك صورت پيدا نيايد. ابوطالب مكى، رحمة الله عليه مى‏ فرمايد كه: «لا يتجلى فى صورة مرتين و لا يتجلى فى صورة لاثنين»، چون جمالش صد هزاران روى داشت بود در هر ذره ديدارى دگر لاجرم هر ذره را بنمود باز از جمال خويش رخسارى دگر چون يكست اصل عدد از بهر آنك تا بود هر دم گرفتارى دگر لاجرم هر عاشقى ازو نشان ديگر دهد و هر محبى عبارتى ديگر گويد و هر محققى اشارتى ديگر كند و سخن همه اينست نظارگيان روى خوبت چون درنگرند از كرانها در روى تو روى خويش بينند زين‏جاست تفاوت نشانها لمعات ادامه دارد.... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
محبوب در هرآينه هر لحظه رويى ديگر نمايد و هر دم بصورتى ديگر برآيد، زيرا كه صورت، بحكم آينه، هر دم د
نهايت اين كار آنست كه محب محبوب را آينه خود بيند و خود را آينه او، هر دم كه در صفاى رخ يار بنگرد گردد همه جهان به حقيقت مصورش‏ چون باز در فضاى دل خود نظر كند بيند چو آفتاب رخ خوب دلبرش‏ گاه اين شاهد او آيد و او مشهود اين و گاه او ناظر اين گردد و اين منظور او و گاه اين برنگ او برآيد و گاه او بوى اين گيرد، عشق مشاطه ‏ايست رنگ ‏آميز كه حقيقت كند به رنگ مجاز تا به دام آورد دل محمود بترازد بشانه زلف اياز گاه عاشق راحله بها و كمال خود پوشد و به زيور حسن و جمال خودش بيارايد، تا چو در خود نظر كند همه رنگ معشوقى بيند، بلكه خود را همه او بيند، گويد: «سبحان ما اعظم شانى من مثلى و هل فى الدارين غيرى؟» و گاه لباس عاشقى در معشوقى خود پوشد، تا از مقام كبريا نزول فرمايد و با عاشق لابه‏ گرى كند گاه دست طلب اين به دامن او درآويزد كه: «الا، طال شوق الابرار الى لقائى» و گاه شوق او از گريبان اين سر برزند كه: «انى و اليهم لاشد شوقا»، گاه اين بينايى او شود تا گويد: «رايت ربى بعين ربى، فقلت: من انت؟ فقال: انت» و گاه او گويايى اين آيد كه «فاجره حتى يسمع كلام الله». در عشق چنين بوالعجبى‏ ها باشد... لمعات https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
نهايت اين كار آنست كه محب محبوب را آينه خود بيند و خود را آينه او، هر دم كه در صفاى رخ يار بنگرد
عشق در همه ساريست و ناگزير بر همه اشياست ميل خلق جمله عالم تا ابد گر بدانند و اگرنه، سوى تست‏ جز ترا چون دوست نتوان داشتن دوستى ديگران بر بوى تست‏ غير او را نشايد كه دوست دارند، بلكه محالست، زيرا كه هر چرا دوست دارند، بعد از محبت ذاتى، كه موجبش معلوم نبود، يا بهر حُسن دوست دارند، يا بر احسان و اين هر دو را غير او نشايد. نظر مجنون هر چند بر جمال ليليست، اما ليلى آينه‏ اى بيش نيست و لهذا قال النبى، عليه السلام: «من عشق و عف و ثم كتم و مات، مات شهيدا». (کسی که عشق بورزد و در آن عشق پاکدامنی پیشه کند و در آن عشق بمیرد ، همانند یک شهید از دنیا رفته است) آن را كه به خود وجود نبود او را ز كجا جمال باشد؟ چون غير او را در حقيقت ظهور نيست جمال چگونه تواند بود؟ «و هو يحب الجمال»، لمعات https://eitaa.com/TAMASHAGAH
تماشاگه راز
عشق در همه ساريست و ناگزير بر همه اشياست ميل خلق جمله عالم تا ابد گر بدانند و اگرنه، سوى تست‏
محبوب يا در آينه صورت رخ نمايد، يا در آينه معنى، يا وراى صورت و معنى، اگر جمال را بر نظر محب در كسوت صورت جلوه دهد، محب از شهود لذت تواند يافت و از ملاحظه قوت تواند گرفت، «رايت ربى فى احسن صورة» (پیامبر فرمود:خداوند را در زيباترين صورت مشاهده كردم)با او گويد، «فاينما تولوا فثم وجه الله» (به هر سو رو کنید، خدا آنجاست) «الله نور السماوات و الأرض» با او در ميان نهد، جهان را بلندى و پستى تويى ندانم چه ‏اى هر چه هستى تويى‏ در چشم من آييد و درو نگريد تا معلوم كنيد كه عاشق چرا گفت: يارى دارم، كه جسم و جان صورت اوست چه جسم و چه جان؟ جمله جهان صورت اوست‏ هر صورت خوب و معنى پاكيزه كاندر نظر من آيد، آن صورت اوست‏ و گر جلال او از درون پرده معنى تاختن آرد، محب نه لذت شهود يابد و نه ذوق وجود بشناسد، اينجا فناى «من لم يكن» و بقاى «من لم يزل» با وى نمايد.... لمعات https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اگر توانگرى و درويشى قصد عالم عشق كند، مثلا در دست توانگر چراغى بود افروخته و در دست درويش هيزم نيم ‏سوخته، نسيمى كه از آن عالم بوزد، چراغ توانگر را بنشاند و هيزم درويش را برافروزاند، بحكم سر چوگان «انا عند المنكسرة قلوبهم و عند المندرسة قبورهم». بردند شكستگان ازين ميدان گوى https://eitaa.com/TAMASHAGAH
عشق آتشی است كه چون در دل افتد، هر چه در دل يابد همه را بسوزاند، تا حدى كه صورت معشوق را از دل محو كند. مگر مجنون درين سوزش بود، گفتند:«ليلى آمد». گفت: «من خود ليليم»، سر به گريبان فراغت فروبرد. ليلى گفت: «سر بردار، كه محبوب و مطلوب توام»، آخر بنگر كه از كه مى‏مانى باز؟ مجنون گفت: «اليك عنى فان حبك قد شغلنى عنك» آن شد كه به ديدار تو مى ‏بودم شاد از عشق تو پرواى توأم نيست كنون‏ در دعا، نبى صلوات الله عليه ازين مقام چنين خبر داد كه: «اللهم اجعل حبك احب الى من سمعى و بصرى»، هم درين مقام تواند بود مگر مى ‏گويد: اى آنكه شنوايى و بينايى من تويى، خواهم كه چنان كنى به عشقم مشغول كز عشق تو هم با تو نپردازم بيش‏ جملگى شرح اين رموزاتست، كه عشق بحكم «احببت» نخست سر از گريبان عاشقى برزند، آنگاه به دامن معشوقى درآويزد و چون هر دو را بسمت دويى و كثرت موسوم يابد، نخست روى عاشق از معشوق بگرداند و روى معشوق از عاشق، آنگاه لباس دويى از سر هر دو بركشد و هر دو را به رنگ خود، كه يگانگى صرفست برآرد، اين همه رنگهاى پر نيرنگ خم وحدت كند همه يكرنگ لـمـعـات https://eitaa.com/TAMASHAGAH
اگر از راه كرم محبوب در خانه محب قدم نهد و خانه را بجمال خود منور گرداند و صاحب‏خانه را به كسوت صورت خود مشرف كند و خود را در لباس محب بر خود جلوه دهد، محب به زبان حال گوید: همه هيچند هيچ، اوست كه اوست كه همه هستها ز هستى اوست‏ شيخ الاسلام خواجه عبدالله انصارى رحمة الله عليه گفت: «حق تعالى خواست كه صنع خود ظاهر كند، عالم آفريد، خواست كه خود را ظاهر كند آدم را آفريد»، آن پادشاه اعظم دربسته بود محكم پوشيد دلق آدم، ناگاه بر در آمد لـمـعـات https://eitaa.com/TAMASHAGAH
♥️ ناگاه عشق بی‌قرار، از بهر اظهار كمال، پرده از روی كار بگشود، و از روی معشوقی خود را بر عین عاشق جلوه فرمود... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
گاهی گوش پیش از چشم، عاشق می شود! عاشق، هنوز رویِ معشوق ندیده بود که نغمهٔ "کُن" او را از خوابِ عدم برانگیخت. از سماعِ آن نغمه او را وجدی ظاهر گشت؛ از آن وجد، وجودی یافت، ذوق آن نغمه در سرش افتاد، عشق مستولی شد... https://eitaa.com/TAMASHAGAH 🌼🍃
692.6K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️‍🩹🕊 اگر توانگرى و درويشى ، قصد عالم عشق كند، مثلا در دست توانگر، چراغى بُود افروخته و در دستِ درويش، هيزم نيم‌سوخته، نسيمى كه از آن عالم بوزد، چراغِ توانگر را بنشاند و هيزمِ درويش را برافروزاند، به حكمِ : «أنا عند المنكسرة قلوبهم» بردند "شكستگان" ازين ميدان گوى
اگر توانگرى و درويشى ،قصد عالم عشق كنند، مثلا در دست توانگرچراغى بُود افروخته و در دستِ درويش، هيزمی نيم‌سوخته نسيمى كه از آن عالم بوزد،چراغِ توانگر را بنشاند و هيزمِ درويش را برافروزاند به حكم ِ أنا عند المنكسرة قلوبهم. بردند ازين ميدان گوى! /لمعات