eitaa logo
تماشاگه راز
288 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
خنک آن کس که چو ما شد همه تسلیم و رضا شد گرو عشق و جنون شد گهر بحر صفا شد مه و خورشید نظر شد که از او خاک چو زر شد به کرم بحر گهر شد به روش باد صبا شد چو شه عشق کشیدش ز همه خلق بریدش نظر عشق گزیدش همه حاجات روا شد به سفر چون مه گردون به شب چارده پر شد به نظرهای الهی به یکی لحظه کجا شد دل تو کرد چرایی به برون ز آخر قالب وگر آن نیست به هر شب به چراگاه چرا شد خنک آنگه که کند حق گنهت طاعت مطلق خنک آن دم که جنایات عنایات خدا شد سفر مشکل و دورش بشد و ماند حضورش ز درون قوت نورش مدد نور سما شد 🍀🍀
امشب عجبست ای جان گر خواب رهی یابد وآن چشم کجا خسپد کو چون تو شهی یابد ای عاشق خوش مذهب زنهار مخسب امشب کان یار بهانه جو بر تو گنهی یابد زان نعل تو در آتش کردند در این سودا تا هر دل سودایی در خود شرهی یابد امشب شب قدر آمد خامش شو و خدمت کن تا هر دل اللهی ز الله ولهی یابد اندر پی خورشیدش شب رو پی امیدش تا ماه بلند تو با مه شبهی یابد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
ربیع آمد ربیع آمد ربیع بس بدیع آمد شقایق‌ها و ریحان‌ها و لاله خوش عذار آمد کسی آمد کسی آمد که ناکس زو کسی گردد مهی آمد مهی آمد که دفع هر غبار آمد دلی آمد دلی آمد که دل‌ها را بخنداند میی آمد میی آمد که دفع هر خمار آمد کفی آمد کفی آمد که دریا در از او یابد شهی آمد شهی آمد که جان هر دیار آمد کجا آمد کجا آمد کز این جا خود نرفتست او ولیکن چشم گه آگاه و گه بی‌اعتبار آمد ببندم چشم و گویم شد گشایم گویم او آمد و او در خواب و بیداری قرین و یار غار آمد کنون ناطق خمش گردد کنون خامش به نطق آید رها کن حرف بشمرده که حرف بی‌شمار آمد https://eitaa.com/TAMASHAGAH
یک لحظه ز کوی یار دوری در مذهب عاشقان حرامست اندر همه ده اگر کسی هست والله که اشارتی تمامست آواره دلا میا بدین سو آن جا بنشین که خوش مقامست آن نقل گزین که جان فزایست وان باده طلب که باقوامست باقی همه بو و نقش و رنگست باقی همه جنگ و ننگ و نامست خاموش کن و ز پای بنشین چون مستی و این کنار بامست https://eitaa.com/TAMASHAGAH
صد دهل می‌زنند در دل ما بانگ آن بشنویم ما فردا آتش عشق زن در این پنبه همچو حلاج و همچو اهل صفا چون ملاقات عشق نزدیکست خوش لقا شو برای روز لقا مرگ ما شادی و ملاقاتست گر تو را ماتمست رو زین جا چونک زندان ماست این دنیا عیش باشد خراب زندان‌ها آنک زندان او چنین خوش بود چون بود مجلس جهان آرا تو وفا را مجو در این زندان که در این جا وفا نکرد وفا https://eitaa.com/TAMASHAGAH
یک لحظه ز کوی یار دوری در مذهب عاشقان حرامست اندر همه ده اگر کسی هست والله که اشارتی تمامست آواره دلا میا بدین سو آن جا بنشین که خوش مقامست آن نقل گزین که جان فزایست وان باده طلب که باقوامست باقی همه بو و نقش و رنگست باقی همه جنگ و ننگ و نامست خاموش کن و ز پای بنشین چون مستی و این کنار بامست https://eitaa.com/TAMASHAGAH