روزی نو و شروعی تازه !
در دو چشـم مـن نشین
ای آنکـه از مـن، من تری
تا قمـــر را وا نمـایـم
کــز قمــر روشـن تری...
#مولانای جان
پاروهایم را به نشان تسلیم بر هم مینهم، دستهایم را بر هم مینهم،
مغزم را بر هم مینهم، خود را به دست سیلاب میسپرم.
فریاد میکشم:《های، سیلاب، هر جا بروی، من نیز میآیم.
شادم که آمدهای؛ برمیجهم و بر پشت برهنهی تو سوار میشوم!
بیا برویم!》
اینک هیچچیز مرا نمیآزارد؛ من به اوج درد رسیدهام؛ از آن پس آزادی آغاز میشود!
#نیکوس_کازانتزاکیس
@TAMASHAGAH