eitaa logo
تماشاگه راز
275 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨✨✨ ✍🏻انسان وقتی با خود کند که عمل نیکی را انجام دهد و یا صاحب خویی نیکو از مکارم اخلاق شود، باید بدانچه از آن که با خود حدیث نفس می کند، «نیّت قرب به خدا» را نماید! 📗فتوحات مکیه، ۷۰:۸/۴۹۴ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
📙مقامات ابن عربي، دكتر شريعت، ص ٢٣ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عاشق حالی نه عاشق بر منی بر امید حال بر من می‌تنی آنک یک دم کم دمی کامل بود نیست معبود خلیل، آفل بود وانک آفل باشد و گه آن و این نیست دلبر لا احب افلین هست صوفی صفاجو ابن وقت وقت را همچون پدر بگرفته سخت هست صافی غرق عشق ذوالجلال ابن کس نه فارغ از اوقات و حال غرقهٔ نوری که او لم یولدست لم یلد لم یولد آن ایزدست رو چنین عشقی بجو گر زنده‌ای ورنه وقت مختلف را بنده‌ای منگر اندر نقش زشت و خوب خویش بنگر اندر عشق و در مطلوب خویش https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حسین منصور را خواهری بود که در این راه[منظور راه سیر و سلوک است] دَعویِ رُجولیّت می‌کرد و جمالی داشت. در شهر بغداد می‌آمدی و یک نیمه روی را به چادر گرفته و یک نیمه گشاده. بزرگی بدو رسید، گفت: چرا روی تمام نپوشی؟ گفت: تو مَردی بنمای تا من روی بپوشم! در همه بغداد یک نیم مرد است و آن حسین است. اگر از بهرِ او نبودی این نیمه روی هم نپوشیدمی! https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃هوالعزیز عکس روی تو چو در آینه جام افتاد عارف از خنده می در طمع خام افتاد حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد این همه نقش در آیینه اوهام افتاد این همه عکس می و نقش نگارین که نمود یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد من ز مسجد به خرابات نه خود افتادم اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار هر که در دایره گردش ایام افتاد در خم زلف تو آویخت دل از چاه زنخ آه کز چاه برون آمد و در دام افتاد آن شد ای خواجه که در صومعه بازم بینی کار ما با رخ ساقی و لب جام افتاد زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد هر دمش با من دلسوخته لطفی دگر است این گدا بین که چه شایسته انعام افتاد صوفیان جمله حریفند و نظرباز ولی زین میان حافظ دلسوخته بدنام افتاد   https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عقل در میانِ تَن همچون امیری میان خَلق است. عقل در تن آدمی همچون امیری است. مادام که رعایای تَن مطیع او باشند، همۀ کارها به اصلاح باشد. امّا چون مطیع نباشند، همه به فساد آیند. نمی‌بینی که چون مستی می‌آید خَمر خورده از این دست و پا و زبان و رعایای وجود چه فسادها می‌آید؟ روزی دیگر بعد از هشیاری می‌گوید: "آه، چه کردم و چرا زدم و چرا دشنام دادم؟" پس وقتی کارها به صلاح باشند که در آن دِه ‌سالاری باشد و ایشان مطیع باشند. مولانا 📕 فیه ما فیه https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا