eitaa logo
تماشاگه راز
275 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
پخته گرد و از تغیر دور شو رو چو برهان محقق نور شو چون ز خود رستی همه برهان شدی چونک بنده نیست شد سلطان شدی جان https://eitaa.com/TAMASHAGAH
"تا کشیدت اندرین انواع حال که نبودت در گمان و در خیال" این جریان از نیستی به هستی وارد شدن چنان شگفت انگیز است که حتی به گمان و وهم هم نمی آید. "آن عدم او را هماره بنده است کار کن دیو سلیمان زنده است" همان عدم اولی و همان حالت ماقبل وجود برای او مانند یک بنده است که از سر تا پا مشیت او است. "دیو می‌سازد جفان کالجواب زهره نه تا دفع گوید یا جواب" دیو به کار کردن و ساختن حوض ها و معابد به دستور سلیمان مجبور شده بود و جرات دست از کار کشیدن و جواب دادن نداشت. "خویش را بین چون همی‌لرزی ز بیم مر عدم را نیز لرزان دان مقیم" آن چنانکه در این جهان هستی از حشر و سوال وجواب و عذاب میترسی، تمام عوالم را از پیش از خلقت و پس از خلقت را بیمناک و نگران مشیت الهی بدان. "ور تو دست اندر مناصب می‌زنی هم ز ترس است آن که جانی می‌کنی" اگر هم می بینی که در صدد احراز پیروزی و مقام در این دنیا هستی، بدانکه ترس و بیم است که ترا به اینکار وادار می کند. انسان ظاهربین همیشه اسیر ترس است ترس از نداری،نبودن عیش و راحتی، عقب ماندن در رقابت از دیگران... این ترس ها همه بی مورد هستند. مانند آن کودک که در شب تاریک در کوچه های خلوت راه می رود و برای خود آواز میخواند، این کودک نه از روی شوق و ذوق و احساس زیبایی در آهنگ خویش آواز میخواند، بلکه برای اینست که صدای وحشتناک را که ممکن است در کوچه بشنود از خود دور کند. شرح شریف https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"یا لطیف" اى كسى كه پنهان شده است به سبب پرتو نور خود... از نظر مخلوقاتش. قسمتی از دعای احتجاب https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☘☘☘ عمر جاودانی است گر دراین عرصه کامیاب نشدی در دنیای دیگر خواهی شد ☘☘☘ https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هرگاه كه دل، خالی از "غير" شد ، جايگاه محبوب خواهد بود چه ، تا زماني كه غير حضور دارد از "حضور محبوب" خبری نيست و هرگاه كه دل صافی و خالی گشت ، حضرت محبوب در آن جايگه كه مختصّ اوست خواهد نشست . بسطامی ، آتش نهفته https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به هر انسانی کمی از رگه های درخشان دیوانگی هدیه داده شده است آنها را مراقبت کنید .... از دستشان ندهید ، چون بدون آنها زندگی درخشش خود را از دست می دهد .✋😊 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
03_Kahroba.mp3
7.99M
🌼🍃🌼🍃🌼🍃 من نه خود می روم ، او مرا می کشد کاه سرگشته را کهربا می کشد چون گریبان ز چنگش رها می کنم دامنم را به قهر از قفا می کشد دست و پا می زنم می رباید سرم سر رها می کنم دست و پا می کشد گفتم این عشق اگر واگذارد مرا گفت اگر واگذارم وفا می کشد گفتم این گوش تو خفته زیر زبان حرف ناگفته را از خفا می کشد گفت از آن پیش تر این مشام نهان بوی اندیشه را در هوا می کشد لذت نان شدن زیر دندان او گندمم را سوی آسیا می کشد سایهٔ او شدم چون گریزم ازو ؟ در پی اش می روم تا کجا می کشد. "هوشنگ ابتهاج 💕 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌼🍃🌼 با تو، من در طلوع لبخند میزنم؛ در هر تندر فریاد شوق می کشم؛ در حلقوم مرغان عاشق می خوانم در غلغل چشمه ها میخندم؛ در نای جویباران زمزمه می کنم. با تو، من در روح طبیعت پنهانم، در رگ جاریم؛ در نبض. با تو، من بودن را، زندگی را، شوق را، عشق را زیبایی را، مهربانی پاک خداوندی را می نوشم. با تو، من در خلوت این صحرا، در غربت این سرزمین، در سکوت این آسمان، در تنهایی این بی کسی، غرقه ی فریاد و خروش و جمعیت ام؛ درختان برادران من اند و پرندگان خواهران من اند و گلها کودکان من اند و اندام هر صخره مردی از خویشان من است و نسیم ها قاصدان بشارات گویِ من اند؛ «بوی باران، بوی پونه، بوی خاک، شاخه های شسته، باران خورده، پاک»: همه خوش ترین یادهای من، شیرین ترین یادگارهای من اند. 🍃🍃🍃 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حقیقی و غیر حقیقی 🍃 هرچیزی که حقیقی است ذاتا" ما به آن آگاهی داریم وقتی که می بینیم و یا میشنویم با آگاهی درون وجود تطبیق میدهیم آنرا می پذیریم. هرچیزی که بوسیله زبان حقیقی جلوه داده شود، وآگاهی درونی به آن نداریم، سست و متزلزل است. بوسیله زبان هم تخریب ودروغ بودنش آشکار و فرو می ریزد. حقیقت را نمیشود برای همیشه بوسیله زبان پوشاند و یا غیر حقیقی نشان داد ممکن است یک نفر را برای همیشه فریب داد و همه را برای مدتی فریب داد ولی برای همیشه نمیشود فریب داد. حقیقت مثل خورشید برای همه موجودات دنیا حیات بخش است، گاهی پشت ابرها پنهان می ماند ولی جریان دارد... https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀🍀 چنین کردی که اینگونه باشم چنان کردی که نشانت را درهمه به بینم 🍀🍀 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گفت رقص کار کسی باشد که چون پای بر زمین زند تا ثریا بیند و آستین چون بر هوا اندازد تا عرش بیند ... و هر چه جز این باشد آبروی بایزید و جنید و شبلی برده باشد.... شیخ ابوالحسن خرقانی https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هوالمحبوب💐 دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رخ برتاب چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی‌ارزد شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد چه آسان می‌نمود اول غم دریا به بوی سود غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد 🔆🔆🔆 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
به کوی می فروشانش به جامی برنمی گیرند،زهی سجاده تقواکه یک ساغرنمی ارزد. 🔆🔆🔆🔆🔆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃نگاهی به جلال آل احمد🍃 آل احمد نویسنده ای مردمی بود. به قول شاملو دردورترین راهها پوزار (کفش )کشیده بود. هرجا سفرمی کرد با محرومین ترین طبقات هم نشین وهمدرد می شد. سرنترسی داشت. خانه اش میعادگاه اهل قلم بود. صاحبان همه ی اندیشه ها بدون حاجب ودرگاه به خانه اش می شتافتند. تندی جلال را آرامش سیمین دانشور تعادل می بخشید. جلا ل همانگونه که زندگی می کردمی نوشت . زندگیش شاهکارش بود. گویا تعهدتغییر همه عالم را به دوش می کشید. برای قلم وادبیات به تعهد فراگیری معتقد بود. .وقتی در زمان حکومت پهلوی در سالهای سی تا چهل وپنج حزبی یا نشریه یاگروه مستقلی نبود که رنجهاودردهای مردم را فریادبزند. نویسندگان ومتفکران جامعه این نقش رابه عهده می گرفتند. به همین دلیل آل احمد قصه نویس مقاله ام می نویسد فریاد دردمندان هم می شود‌. ودرهمه امور اجتماعی هم به اجبار یا ازروی تعهد قلم می زند. ممکن است اشتباه هم داشته باشد. واین اشتباه هم عمدی نیست وازروی درد وتعهداست . باید اندیشه های ال احمد را با ظرفیت آن دوران نقدوبررسی کرد وهنروعیبش را دریافت. قلم آل احمد درنوشته هایش به گونه ای بود که مرتب درذهن خواننده سوال ایجادمی کرد. شیوه نثری آل احمد درقصه وگزارشها شیوه ای مقطع .باحذف قرینه ها معروف به شیوه ی تلگرافی بود. ال احمد از سفرنامه ی ناصرخسرو وتاریخ بیهقی بیشترین بهره را درنثرش می برد. نقطه ی قوت ال احمد درداستان نویسی کتاب مدیر مدرسه است. .که دران مردی حساس مدیر مدرسه شده است. ودربرابر هرواقعه ای زود ازخود عکس العمل نشان می دهد. وبه معرفی مشکلات اجتماعی می پردازد. آل احمد درکتاب خسی درمیقات اوضاع اجتماعی ومراسم حج آن روز را با نگاهی تیز بین بررسی می کند. ممکن است مقالات ال احمد امروزه قابل نقد باشدو داستانهایش جاذبه ی گذشته را نداشته باشد ولی جوانمردی .شجاعت .تعهداجتماعی . ووجدان بیداراجتماعی ونثر ممتاز او. حادثه ها می آفرید. نثری که به قول سیمن دانشور .(تلگرافی .حساس.منزه طلبد خشمگین .افراطی. خشن. صریح. صمیمی..وحادثه افرین) بود. نثر آل احمد بسیاری از نویسندگان را شیفته وپیرو خود کرده بود. وهنوز هم مقلدان فراوانی دارد .وسایه اش برسر بسیاری سنگینی می کند. نثر هر نویسنده نشانی از خلق وخوی او داردونثر آل احمد هم همینگونه بود. نامه های جلال به سیمین دانشورونامه های دانشور به جلال واقعا خواندنی است. این نامه هم از عشقی متعالی وآگاهانه سخن می گویند هم تاریخ اجتماعی آن دوران هستند. نوع برداشت ها ودیدگاههای این زوج نویسنده ومقایسه ی آنها جذاب وشیرین وآموزنده است ل.ب https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
انگيزد خاطر که حزين باشد يک نکته از اين معني گفتيم و همين باشد از لعل تو گر يابم انگشتري زنهار صد ملک سليمانم در زير نگين باشد غمناک نبايد بود از طعن حسود اي دل شايد که چو وابيني خير تو در اين باشد هر کو نکند فهمي زين کلک خيال انگيز نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد جام مي و خون دل هر يک به کسي دادند در دايره قسمت اوضاع چنين باشد در کار گلاب و گل حکم ازلي اين بود کاين شاهد بازاري وان پرده نشين باشد آن نيست که حافظ را رندي بشد از خاطر کاين سابقه پيشين تا روز پسين باشد 💐 https://eitaa.com/TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکایت کسی به خلوت درویشی درآمد؛ گفت: " چرا تنها نشسته‌ای؟" گفت: "این دم ، تنها شدم که تو آمدی." https://eitaa.com/TAMASHAGAH