eitaa logo
تماشاگه راز
279 دنبال‌کننده
4هزار عکس
1.4هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قلب کارش فقط خون رسانی نیست رزق و روزیتون رو هم، میرسونه! خوش قلب باش!😍 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @TAMASHAGAH
متيوس در كتاب راز شاد زيستن ميگويد : هر کسی که قدم به زندگی شما می گذارد ، یک معلم است . حتی اگر شما را عصبی کند باز هم درسی به شما آموخته است زیرا محدودیتهای شما را نشانتان داده است. پس آگاهانه و با آرامش با اطرافيان رفتار كنيد و از تنش و درگيرى و بحث بپرهيزيد هرگز فکر نکنید که اگرفلان مرحله زندگی بگذرد،همه‌چیز درست می‌شود. از همه‌ چالش‌ها لذت ببرید؛هنر زندگی، دوست داشتن مسیر زندگی است. خوشبختی در مسیر است، نه در مقصد! @TAMASHAGAH
عشق شَمیمی‌ست که از جان به سوی محبوب برمی‌خیزد، زیرا روح را خوراک می‌دهد و تن را چالاک می‌کند، و عشق با درآمدن به شکل محبوب تمامی نیروها را به سوی او می‌برد، و حقیقت او را تمنا می‌کند و از شوق هرآن چه بدان مشتاق است، فارغ می‌ماند. ‏عشق نیرویی است که سفر می‌کند، از این‌جا به آن‌جا، درنگ‌های بسیار می‌کند، اندیشه‌های بسیار، شب‌بیداری‌های بسیار، کاوش‌های بسیار، و حیرت‌های بسیار... @TAMASHAGAH
گفتم مگر ز رفتن غایب شوی ز چشمم آن نیستی که رفتی آنی که در ضمیری @TAMASHAGAH
هر دم خیالی نو رسد از سوی جان اندر جسد چون کودکان قلعه بزم گوید ز قسام القسم خامش کنم بندم دهان تا برنشورد این جهان چون می نگنجی در بیان دیگر نگویم بیش و کم @TAMASHAGAH
به خونِ جان من جانان ندانم دست آلاید که او بس فارغ است از ما سرِ آنش نمی‌بینم دلا بیزار شو از جان اگر جانان همی خواهی که هر کو شمعِ جان جوید غم جانش نمی‌بینم برو عطار بیرون آی با جانان به جان بازی که هر کو جان در او بازد پشیمانش نمی‌بینم @TAMASHAGAH
📗معرفی کتاب شاه نامه ها مولف ،سیروس شمیسا ناشر ،هرمس 1396 شاهنامه را بسیاری از متفکران وادیبان بررسی کرده  وآن ر استوده اند ولی اندک مخالفانی هم دارد،چون شاهنامه را درنمی یابند. درایران وجهان افرادی زیادی به تحقیق وکنکاش درشاهنامه پرداخته اند. محققانی ،چون خالقی مطلق   ،فروغی، زرین کوب ، شاهرخ مسکوب ،اسلامی ندوشن، سعید حمیدیان، جلیل دوستخواه،امین ریاحی، باستانی پاریزی حتی احمدشاملو بادیدگاهی دیگر . شاهنامه سندملی ماست وفردوسی عجم را با این کتاب زنده کرده است. فردوسی انسانی است خردمند گویا تجربه هزارساله را در شاهنامه بیان کرده است. این نامه خرد و ازادگی ،جوانمردی ، حماسه، داد و پاکدامنی همیشه ماندگاراست. گویا فردوسی نیز همچون آرش کمانگیر جان خودرادرشاهنامه قرارداد و عجم را زنده کرد. فردوسی زیرکانه دوران سلطان محمودرا به دوران ضحاک پیوند می زند. نهان گشت کردارفرزانگان پراکنده شدنام دیوانگان هنرخوارشدجادویی ارجمند نهان راستی،آشکارا گزند دکترشمیسا در این کتاب به همه ی جوانب شاهنامه پرداخته است. هرچند بعضی از نظرات او با نظرات معمول دیگر استادان نمی خواند. استاد درفصل اول به برخی افکاروموضوعات زیربنایی شاهنامه می پردازد. که حرفهای جدیدی دارد. درفصل دوم به بنیادهای اساطیری شاهنامه اشاره می کند. درفصلهای دیگربه دین های کهن، مراسم، جادو، داستان پردازی شاهنامه ،سبک شاهنامه، هنرهای بلاغی، داستانهای شاهنامه و.... در فصل اول می نویسد در شاهنامه بزرگی شخص به نژاد،گهر و هنر وناموری و نهایتا خرداست. استاد داستان اکوان دیو را تمثیلی می داند وبه شرح شخصیت های چون رستم ،کیخسرو، کاووس وافراسیاب پرداخته است. استاد نشان داده است که بسیاری از اداب و رسوم ازجمله نذری دادن به ایران باستان برمی گردد . دکترشمیسا می نویسد، (این کتاب برای من ادای دینی بود به فردوسی بزرگ که بخشی از عمرم را که درتنهایی و یاس می گذشت . با دنیای شادو پرغرور فردوسی گذرانده ام. وادامه می دهد که دانشجویان بدانند قهرمان شاهنامه زنده اند و دارند در شکوه خود زندگی می کنند. در شاهنامه شاهانی که پیمان شکن هستند  سرنوشت بدی را تجربه می کنند) @TAMASHAGAH
ما بوی پیرهن را، در جان ذخیره داریم شاید نیاید از مصر، هر روز کاروانی کاشانی @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ چون خروشم بشنود هر بی‌خبر گوید خموش! می‌تپد دل در برم می‌سوزدم جان چون کنم؟!
آنچه می بینی، خود ِ تویی" کاش می‌دانستی که آنچه می‌بینی، خودِ تویی! آن سنگ ،آن درخت، آن پرنده خودِ تویی در جلوه‌ای دیگر! آسمان تویی، زمین تویی، ستارگان افلاک تویی. همه چیز در وجود تو تنیده شده است. اگر خود تو نبودی، محال بود که قادر به دیدن‌شان باشی. تو در آنها هستی و آنها در تواَند بالا تویی، پایین تویی، درون و بیرون تویی آن انسان تویی. آن ماجرا، ماجرای توست اگر کسی را بکشی، خودت را کشته‌ای! اگر کسی را فریب دهی، خودت را فریب داده‌ای! اگر کسی را اسیر کنی هم زندانی تویی و هم زندانبان! تو همواره با خودت روبرو می‌شوی! اگر ببخشایی، خودت را بخشیده‌ای! اگر اطعام کنی، اگر سیراب کنی، اگر زنده بداری، خودت را زنده نگاه داشته‌ای این تویی که خود جهان شده‌ای و این جهان است که جلوه‌ای از درونیات توست. جهان از مردمک چشم تو بارز شده است دریاب نکته را! هر که جهان را می‌بیند، جهان خودش را می‌بیند. بد یا خوب، این جهان توست. پس با خودت خوب باش و آن را بیش از این آلوده مکن.
هوالجلیل🍃
جان جانان من! به خاطر کل گذشته ام و هزاران دلیلی که بین خودم و خودت بماند سپاسگزارم بخاطر تمام درس های زندگیم به خاطر قدرتی که الان دارم که بگویم : جانان من! من آمده ام و آماده ام سالیان سال و تمام گذشته ام یادم داد که یک  شروع عالی همیشه در نقطه ‌ای اتفاق می ‌افتد که فکر می ‌کردی پایان همه چیز است. وقتی در تاریکی هستم ، دیگران را به داخل راه بدهم ، شاید نتوانند  مرا از دل تاریکی بیرون آورند، اما نوری که موقع ورودشان با خود به داخل می ‌آورند،  شاید بتواند نشانم دهد که در کجا قرار دارم ... تک تک این کلمات را با پوست و استخوان و کل جان زیسته ام ، زندگی کردم و به اینک رسیده ام. بخاطر این ادراک سپاسگزارم ای عشق سپاسگزارم🙏 @TAMASHAGAH
من آن ماهم که اندر لامکانم مجو بیرون مرا در عین جانم تو را هر کس به سوی خویش خواند تو را من جز به سوی تو نخوانم مرا هم تو به هر رنگی که خوانی اگر رنگین اگر ننگین ندانم گهی گویی خلاف و بی‌وفایی بلی تا تو چنینی من چنانم به پیش کور هیچم من چنانم به پیش گوش کر من بی‌زبانم گلابه چند ریزی بر سر چشم فروشو چشم از گل من عیانم لباس و لقمه‌ات گل‌های رنگین تو گل خواری نشایی میهمانم گل است این گل در او لطفی است بنگر چو لطف عاریت را واستانم من آب آب و باغ باغم ای جان هزاران ارغوان را ارغوانم سخن کشتی و معنی همچو دریا درآ زوتر که تا کشتی برانم جان @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عرصه سخن بس تنگ است. عرصه معنی فراخ است. از سخن پیشتر آ, تا فراخ بینی و عرصه بینی. @TAMASHAGAH
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜🍃 💜 وصال توست اگر دل را مرادی هست و مطلوبی کنار توست اگر غم را کناری هست و پایانی 🍃 @TAMASHAGAH
آورد به اِضطرارم اوّل به وجود، جز حیرتم از حیات چیزی نفزود رفتیم به اِکراه و ندانیم چه بود زین آمدن و بودن و رفتن مقصود!   @TAMASHAGAH
اول ایثار ِ مال است، بعد از آن کارها بسیار...! تبریزی @TAMASHAGAH
عشق هر چند خود را دايم به خود مى‏ ديد، خواست كه در آيينه جمال معشوقى خود مطالعه كند، نظر در آينه عين عاشق كرد، صورت خودش در نظر آمد، گفت: أ انت ام انا هذا العين فى العين حاشاى، حاشاى، من اثبات اثنتين؟ عاشق صورت خود گشت و دبدبه «يحبهم و يحبونه» در جهان انداخت و چون درنگرى، بر نقش خودست فتنه ی نقاش كس نيست درين ميان، تو خود باش‏ ماه آيينه آفتابست، همچنان‏كه از ذات خورشيد در ماه هيچ چيز نيست، كذلك‏ «ليس فى ذاته من سواه شى‏ء و لا فى سواء من ذاته شى‏ء». و چنانكه نور مهر را به ماه نسبت كنند صورت محبوب را با محب اضافت كنند و الا، هر نقش، كه بر تخته هستى پيداست آن صورت آن كسي ست كان نقش آراست‏ درياى كهن چو برزند موجى نو موجش خوانند و در حقيقت درياست‏ /فخرالدین_عراقی @TAMASHAGAH
ز پرده گر بدر آید نگار پرده نشینم چواشک از نظر افتد نگارخانه ی چینم بسازم از سر زلف تو چون نسیم به بویی گرم ز دست نیاید که گل ز باغ تو چینم مرو به ناز جوانی گره فکنده بر ابرو که پیر عشقم و زلف تو داده چین به جبینم ز جان نداشت دلم طاقت جدایی و از اشک کشید پرده به چشمم که رفتن تو نبینم ز تاب آن که دلم باز سر کشد ز کمندش کمان کشیده نشسته ست چشم او به کمینم اگر نسیم امیدی نبود و شبنم شوقی گلی نداشت خزان دیده باغ طبع حزینم به ناز سر مکش از من که سایه ی توام ای سرو چو شاخ گل بنشین تا به سایه ی تو نشینم @TAMASHAGAH