eitaa logo
تماشاگه راز
289 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
20 فایل
اینجاپاتوق 👇🏻 شعر قطعات لطیف ادبی عکس نوشته ها طنز های اجتماعی و اندکی موسیقی فاخر است اگه دوست داشتید مطالب ما رو با لینک کانال منتقل کنید ! از همکاری شما صمیمانه ممنونم✍🏻🍒✍🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
خیال؛ جایگاه پیوند جهان‌هاست،جهانی است که الوهیت و انسانیت را با هم در خود دارد... خیالِ رویِ تو چون بُگذَرَد به گلشنِ چَشم دل از پِیِ نظر آید به سویِ روزنِ چَشم سزایِ تکیه گَهَت مَنظَری نمی‌بینم منم ز عالَم و این گوشهٔ مُعَیَّنِ چَشم بیا که لَعل و گَُهَر در نثارِ مَقْدَمِ تو ز گنج‌خانه‌‌ دل می‌کشم به روزنِ چَشم @TAMASHAGAH
«خودکامگی» همه خودکامگانِ تاریخ مغلوب هنر بوده‌اند، چه دانسته باشند و چه ندانسته باشند. لشکری که با هنر خویش علیه خودکامگی و ریاکاری برانگیخته است از لحظه انتشار نخستین شعرهایش تا همین لحظه که ما خوانندگان دیوان او هستیم، تا هر لحظه‌ای که انسانی در روی کره زمین یا یکی از کُراتِ دیگر زندگی کند و سعادت فهم سخن خواجه شیراز را داشته باشد، یعنی زبان فارسی بداند، این لشکر همچنان تیغِ آخته و چیره بر استبداد و ریا، بی‌هیچ خستگی در کار خویش است: از کران تا به کران لشکرِ ظلم است ولی از ازل تا به ابد فرصت درویشان است @TAMASHAGAH
4.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما با آدم بد مشکلی نداریم . درِ میخانه ببستند خدایا مپسند که درِ خانهٔ تزویر و ریا بگشایند… @TAMASHAGAH
حال ما در فرقت احباب و ابرام رقیب جمله می‌داند خدای حال‌گردان، غم مخور @TAMASHAGAH
هوالعزیز🌱 ای نور چشم من سخنی هست گوش کن چون ساغرت پُر است بنوشان و نوش کن در راه عشق وسوسهٔ اهرمن بسیست پیش آی و گوشِ دل به پیام سروش کن برگ نوا تبه شد و ساز طرب نماند ای چنگ ناله برکش و ای دف خروش کن تسبیح و خرقه لذّت مستی نبخشدت همّت در این عمل طلب از می‌فروش کن پیران سخن ز تجربه گویند گفتمت هان ای پسر که پیر شوی پند گوش کن بر هوشمند سلسله ننهاد دست عشق خواهی که زلف یار کشی ترک هوش کن با دوستان مضایقه در عمر و مال نیست صد جان فدای یار نصیحت نیوش کن ساقی که جامت از می صافی تهی مباد چشم عنایتی به من دردنوش کن سرمست در قبای زرافشان چو بگذری یک بوسه نذر پشمینه‌پوش کن تفال دیوان ی شیراز تقدیم به یاران جان❤️ @TAMASHAGAH
تا گنج غمت در دل ویرانه مقیم است همواره مرا کنج خرابات مقام است @TAMASHAGAH
عاقبت دست بدان سرو بلندش برسد هر که را در طلبت همت او قاصر نیست @TAMASHAGAH
⭕️دوستی و سبکباری چه خوش است صحبت با دوستی که در کنارش نه مجبوری که اندیشه‌های خود را بسنجی و نه گفته‌ها را در ترازو نهی بلکه بی‌خیال، هر چه می‌اندیشی بر زبان می‌آوری،و کاه و گندم را با هم در کف او می‌نهی،و بی‌گمان دانی که اوآن کاه و گندم را غربال خواهد کرد: دانه‌ی شایسته را به کار خواهد گرفت و کاه را با نَفَسِ مهربانی به باد خواهد سپرد. در قلمرو زرین: ۳۶۵ روز با ادبیات انگلیسی، ترجمه دوستی ، رقم زدن چنین فضای امن اطمینان‌بخش و سبکی است. خلقِ فضایی که در آن کِبر و ناز و حاجب و دربانی در کار نیست و می‌توانی با خاطری آسوده حدیث نفس کنی و دلت را بگشایی. کاه و گندم را در دست دوست می‌گذاری بی‌آنکه نگران پیراستن کاه از دانه باشی. و دوست بی‌مجامله و نفاق، کاه را به نَفَسی مهربان از دانه جدا می‌کند. بیم و اضطرابی نیست. حرف می‌زنی فارغ از جدال و کشمکش درونی. حرف می‌زنی و دلت فارغ است. خطاهای سخنت، شرمسارت نمی‌کند. نابلدی‌ها نگرانت نمی‌کند. کدام محفل، نشست، دورهمی، دیدار، دوستانه است؟ آنجا که نیازی نیست کاه را از دانه جدا کنی. آنجا که از خطا گفتن نمی‌ترسی. 🍃🍃 به گفته‌ی : هر که خواهد گو بیا و هر که خواهد گو بگو کِبر و ناز و حاجِب و دربان بدین درگاه نیست @TAMASHAGAH
هوالعزیز🌱 جانْ بی جمالِ جانان میلِ جهان ندارد هر کس که این ندارد حقّا که آن ندارد با هیچ کس نشانی زان دِلْسِتان ندیدم یا من خبر ندارم یا او نشان ندارد هر شبنمی در این ره صد بحرِ آتشین است دردا که این معما شرح و بیان ندارد سرمنزلِ فراغت نَتْوان ز دست دادن ای ساروان فروکَش کـ‌این ره کران ندارد چنگِ خمیده قامت می‌خوانَدَت به عشرت بشنو که پندِ پیران هیچت زیان ندارد ای دل طریقِ رندی از محتسب بیاموز مست است و در حقِ او کس این گمان ندارد احوالِ گنجِ قارون کَایّام داد بر باد در گوشِ دل فروخوان تا زر نهان ندارد گر خود رقیب شمع است اسرار از او بپوشان کان شوخِ سربریده بندِ زبان ندارد کس در جهان ندارد یک بنده همچو حافظ زیرا که چون تو شاهی کس در جهان ندارد جان @TAMASHAGAH
در خرابات مُغان نور خدا می‌بینم این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم جلوه بر من مفروش ای مَلک‌الحاج که تو خانه می‌بینی و من خانه‌خدا می‌بینم خواهم از زلف بُتان نافه‌گشایی کردن فکر دور است، همانا که خطا می‌بینم سوز دل، اشک روان، آه سحر، ناله شب این همه از نظر لطف شما می‌بینم هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال با که گویم که در این پرده چِه‌ها می‌بینم کس ندیده‌ست ز مشک خُتن و نافه‌ی چین آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم دوستان عیب نظربازی مکنید که من او را ز محبان شما می‌بینم @TAMASHAGAH
هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جَریدهٔ عالم دوام ما چندان بُوَد کرشمه و نازِ سَهی‌قدان کآید به جلوه سروِ صنوبرخَرام ما @TAMASHAGAH
«جمالت آفتاب هر نظر باد» @TAMASHAGAH