هیچ طبیبی ندهد بیمرضی حب و دوا
من همگی درد شوم تا که به درمان برسم
#مولانای_جان
@TAMASHAGAH
من چشم از او چگونه توانم نگاه داشت
کاول نظر به دیدن او دیده ور شدم
او را خود التفات نبودش به صید من
من خویشتن اسیر کمند نظر شدم
#حضرت_سعدی
@TAMASHAGAH
آن نور مبین که در جبین ما هست
وان ضوء یقین که در دل آگاهست
این جملهٔ نور بلکه نور همه نور
از نور محمد رسولالله است
#مولانای_جان
@TAMASHAGAH
راحت در آن است که هر چه خدای تعالی تو را در پیش اورد
ان را سعادت کلی خود دانی..
#شمس تبریزی🍃
@TAMASHAGAH
تماشاگه راز
راحت در آن است که هر چه خدای تعالی تو را در پیش اورد ان را سعادت کلی خود دانی.. #شمس تبریزی🍃 @TAMAS
هرکه راضی بررضای داوراست
رتبه اش ازصابران بالاتراست
ای فدای انکه دررنج ومحن هست
راضی بررضای ذوالمنن
فرمود
الرضا باب الله الاعظم
در اخرعرفان راضی برضای الهی است
ولذا اولین کسی که روز عاشورابزیارت قتلگاه سید شهدا رفت جابربن عبدالله انصاری بود
او گفت ازمیان ان گوشتهای پاره پاره شده جسد مطهر اقاابا عبدالله این صدا بگوشم میرسید
الهی رضن برضائک وتسلیما لامرک یا غیاث المستغیثین
🌱🌱🌱
آنکس که سرت برید غمخوار تو اوست
وان کو کلهت نهاد طرار تو اوست
وانکس که ترا بار دهد بار تو اوست
وانکس که ترا بیتو کند یار تو اوست
#مولانای_جان
@TAMASHAGAH
❤️
قاعده عشق چیست؟
شرط محبت کدام؟
ازهمه بگریختن باغمت امیختن
مولوی
پرسید یکی که عاشقی چیست
گفتم که چو ماشوی بدانی
گفتا که مپرس ازاین معانی
ازهمه بگریختن باغمت امیختن
🌱🌱🌱
@TAMASHAGAH
تماشاگه راز
❤️ قاعده عشق چیست؟ شرط محبت کدام؟ ازهمه بگریختن باغمت امیختن مولوی پرسید یکی که عاشقی چیست گفتم ک
غم یعنی عالم عشق سرمدی وازلی وفنا شدن درمعشوق واقعی
که عالم
تجردوآزادگی ووارستگی است وعرفا به ان عنقا مغرب میگویند....
🍃
آن دل که پریشان شود از نالهی بلبل
در دامنش آویز که با وی خبری هست!
#عرفیشیرازی
@TAMASHAGAH
تماشاگه راز
آن دل که پریشان شود از نالهی بلبل در دامنش آویز که با وی خبری هست! #عرفیشیرازی @TAMASHAGAH
دربیخبری صدبارمن زتو بیشم
تو بیخبراز غیری من بیخبرازخویشم
شمس
🍃🍃
دل وجانم بتو مشغول ونظر برچپ وراست
تانگویند حریفان که تومقصودمنی
سعدی🍃
@TAMASHAGAH
ما بوی پیرهن را، در جان ذخیره داریم
شاید نیاید از مصر، هر روز کاروانی
#مسیح کاشانی
@TAMASHAGAH
تماشاگه راز
ما بوی پیرهن را، در جان ذخیره داریم شاید نیاید از مصر، هر روز کاروانی #مسیح کاشانی @TAMASHAGAH
یادیاران یاررا شیرین بود
فدای پیرهن چاک ماهرویان باد
هزار جامه تقوا وخرقه پرهیز
خیال خال توباخودبخاک خواهم برد
که تا زبوی توشودخاکم عبیرامیز
🌱
بيا که در غمِ عشقت مُشَوشم بیتو
بيا ببين که در اين غم چه ناخوشم بیتو
شب از فراقِ تو مینالم ای پریرخسار
چو روز گردد گويی در آتشم بیتو
دمی تو شربت وصلم ندادهای جانا
هميشه زهرِ فراقت همی چَشَم بیتو
اگر تو با منِ مسکين چنين کنی جانا
دو پای از دو جهان نیز درکشم بیتو
پيام دادم و گفتم بيا خوشم میدار
جواب دادی و گفتی که من خوشم بیتو
#سعدی🍃
@TAMASHAGAH
تماشاگه راز
بيا که در غمِ عشقت مُشَوشم بیتو بيا ببين که در اين غم چه ناخوشم بیتو شب از فراقِ تو مینالم ای پر
هوالبصیر🌱
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
نامه ای به معشوق خود نوشتم، چنان نامه ی غمزده ای که انگار آن را با خون دل و با اشک خونین نوشته ام که:
من در فراق تو دنیا را چون روز قیامت می بینم...
دور از معشوق، دنیا مانند روز قیامت، ترسناک است...
از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه * اِنّی رأیتُ دَهراً مِنْ هِجرِکَ القِیامه
دارم من از فراقش در دیده صد علامت * لَیْسّتْ دُموُع عَینی هذا لَنا العَلامه
هر چند کآزمودم از وی نبود سودم * مَنْ جَرَّبَ المُجرَّبْ حَلّتْ بِهِ النِّدامه
پرسیدم از طبیبی احوال دوست گفتا * فی بُعدِها عذابُ فی قُربِها السَّلامه
گفتم ملامت آید گر گرد دوست گردم * وَالله ما رَأیْنا حُبّاً بِلا مَلامه
حافظ چو طالب آمد جامی به جان شیرین * حَتّی یَذوقَ مِنه کأساً مِنَ الکَرامه
✨نامه ای به معشوق خود نوشتم، چنان نامه ی غمزده ای که انگار آن را با خون دل و با اشک خونین نوشته ام که:من در فراق تو دنیا را چون روز قیامت می بینم. دور از معشوق، دنیا مانند روز قیامت، ترسناک است.
✨از دوری معشوق در چشمم صد نشانه و علامت وجود دارد؛ آیا این اشک های چشم من برای درد فراق، علامتی نیست؟
✨هر چه توانستم او را آزمودم، ولی وصال او ممکن نشد و سودی برایم نداشت؛ کسی که آزموده را بار دیگر بیازماید، پشیمانی نصیب او می شود. وصال معشوق، آرزویی دست نیافتنی است.
✨از طبیب و انسان دل آگاهی احوال یار را سؤال کردم. در پاسخ گفت:اگر تو از او دور باشی، عذاب است و اگر به او نزدیک باشی، برای تو سلامت و آرامش است. دوری از معشوق، به صلاح عاشق است.
✨گفتم:اگر در اطراف معشوق بگردم، مورد سرزنش و مؤاخذه قرار می گیرم؛ سوگند به خدا که ما عشق را بدون ملامت ندیده ام. عاشق از سرزنش های دیگران هیچ هراسی ندارد و آنها را با جان و دل قبول می کند.
✨حافظ خواهان آن شد که در بهای نوشیدن جام شرابی، جان شیرین خود را فدا کند؛ تا از آن جام، باده ای از کرامت و محبت معشوق بنوشد.
🌱🌱🌱🌱
با همه صادق باش
ولی با خودت بیشتر و بیشتر ...
بزرگترین برکت صداقت با خود
دیدن کاستی های خود است و قصوراتی که در حقِ دیگران داشته ایم
این صداقت کمک می کند
به موقع عذر خواهی کنیم
به موقع جبران کنیم
ودیر نمانیم ...
@TAMASHAGAH
هوالعزیز🌱
✨ یوسف اسباط را پرسیدند که «غایت تواضع چیست»؟
گفت: «آنکه از خانه بیرون آیی، هر که ببینی، چنان دانی که از تو بهتر است».
📚 تذکرة الاولیاء (ذکر یوسف اسباط)
✍️ عطار نیشابوری
@TAMASHAGAH
چهگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی؟
بلند میپرم اما نه آن هوا که تویی
تمام ِ طول ِ خط از نقطهی که پر شده است؟
از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی
ضمیرها بَدَل ِ اسم ِ اعظماند همه
از او و ما که منم تا من و شما که تویی
تویی جواب ِ سؤال ِ قدیم ِ بود و نبود
چنان چو پاسخ ِ هر چون و هر چرا که تویی
مگر به سَلب، تو را نسبتی به بدها نیست؟
خبر، خوش است و خوشآیند، مبتدا که تویی
به عشق، معنی ِ پیچیده دادهای و به زن
قدیم ِ تازه و بیمرز ِ بسته تا که تویی
به رغم ِ خار ِ مغیلان نه مَرد ِ نیمرَهَم
از این سفر همه پایان ِ آن خوشا که تویی
طنین ِ غلغله در روزگار میفکنم
اگر صدا برسانم به آن صدا که تویی
رها ز چون و چرا و برون از این من و ما
کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی
نهادم آینهای پیش ِ روی آینهات
جهان پر از تو و من شد، پر از خدا که تویی
تمام ِ شعر ِ مرا هم ز عشق دَم زدهای
نوشتهها که تویی، نانوشتهها که تویی
#حسین_منزوی
@TAMASHAGAH
آن لعل سخن که جان دهد مرجان را
بیرنگ چه رنگ بخشد او مر جان را
مایه بخشد مشعلهٔ ایمان را
بسیار بگفتیم و نگفتیم آن را
#مولانا
#رباعی_شماره۴
@TAMASHAGAH
سنگین نمیشد اینهمه خواب ستمگران
گر میشد از شکستنِ دلها صدا بلند
#صائب_تبریزی
@TAMASHAGAH
چون دل ، ترا حاصل آمد و دل را بازیافتی،
روح ،خود جمال عزت
با تو نماید.
📚 #تمهیدات
🖋 #عینالقضات_همدانی
@TAMASHAGAH