🍃💐
ذکرِ تو ،
از زبانِ من ،
فکرِ تو ،
از خیالِ من ،
چون بِرَوَد؟ ،
که رفتهای در رگ و در مفاصلم ،
#سعدی
https://eitaa.com/TAMASHAGAH
🍃💐
ای برگ، قوت یافتی
تا شاخ را بشکافتی
چون رستی از زندان؟ بگو
تا ما در این حبس آن کنیم!
#حضرت_مولانا
🍃💐
حکایت
یاد دارم در ایام پیشین که من و دوستی چون دو بادام مغز در پوستی صحبت داشتیم.
ناگاه اتفاق غیبت افتاد.
پس از مدتی که باز آمد عتاب آغاز کرد که: در این مدت قاصدی نفرستادی.؟
گفتم: دریغ آمدم که دیدهٔ قاصد به جمال تو روشن گردد و ...
من محروم.
یار دیرینه مرا گو به زبان توبه مده
که مرا توبه به شمشیر نخواهد بودن
رشکم آید که کسی سیر نگه در تو کند
باز گویم نه که کس سیر نخواهد بودن
#گلستان سعدی
#باب پنجم
https://eitaa.com/TAMASHAGAH