eitaa logo
ولایت ، توتیای چشم
239 دنبال‌کننده
16.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
92 فایل
فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی ، مذهبی ، اخلاق و خانواده . (در یک کلام ، بصیرت افزایی) @TOOTIYAYCHASHM http://eitaa.com/joinchat/2540306432Cdd24344a89
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 (خاطرات سردار گرجی زاده) ✍به قلم، دکتر مهدی بهداروند 🍁قسمت: 50 🍃در حالی که سقف طویله را نگاه می‌کردم با خود گفتم: «گرجی!، راستی راستی تو اسیر شدی و دیگر راه برگشتی وجود ندارد!» سعی کردم خودم را پیدا کنم. اما آنقدر ناراحت بودم که از خدا و حضرت زهرا شاکی بودم و کوتاه هم نمی آمدم. با شکایت فراوان می‌گفتم: «خدایا، من که هر چه اسم خوب بود واسطه قرار دادم که نگذاری زنده بمانم و شهیدم کنی؛ ولی آخر مرا در صف اسیران قرار دادی! من که چیز بدی از تو نخواستم. مزه اسارت را که هیچ وقت دوست نداشتم بچشم، چشیدم. چرا توجهی به من نکردی؟ چرا حاجت مرا ندادی؟ حالا چه کنم؟» دامن خدا را گرفته بودم و رها نمی کردم. آنقدر حرف زدم که شیطان به سراغم آمد و گفت: «الان خودکشی بهترین راه است. هیچ کس هم تو را نخواهد شناخت!» شيطان تحریکم می‌کرد: «تو رئیس ستاد سپاه ششم بودی اگر عراقی ها تو را شناسایی کنند، کارت ساخته است. خودکشی در این موقع جایز است و اشکال شرعی ندارد. تو اگر شناخته شوی، باید همه اطلاعات سری جنگ را بدهی. از علی هاشمی و قرارگاه بگویی. از طرح‌های محرمانه سپاه بگویی. تا فرصت هست کار را تمام کن و راحت شو. حتما شهید خواهی بود؛ چون در راه اسلام خودکشی می‌کنی!» آنقدر وسوسه جناب شیطان، شیرین و مستدل بود که مجاب شدم تا دیر نشده خودکشی کنم. بالای سرم یک پریز برق بود که سیم آن به راحتی قابل کندن بود. به محض گرفتن سر سیم های لخت پریز برق گرفتگی صورت می گرفت و کار تمام می شد. جدال عقل و هوی و ایمان و شیطان هر لحظه اوج می‌گرفت و ایمان من بود که داشت ضربه فنی می‌شد. چشمم به نوشته روی دیوار افتاد: «الا بذكر الله تطمئن القلوب. آنچه دل را آرامش میدهد ذکر خداست.» تا آن جمله قرآنی را خواندم ناخوداگاه گفتم: «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم.» قدری از حالت یأس و سرخوردگی بیرون آمدم و با خودم درگیر شدم و گفتم: «گرجی، خجالت نمی کشی؟ تو رئیس ستاد سپاه بودی؟ یکی از فرماندهان ارشد سپاه جنوب بودی؟ تو به این سادگی بریدی و تسلیم شیطان شدی؟ پس آن همه دعا و ذکر و توسل چه شد؟ تو که این قدر ضعیف الایمان نبودی!» ورق داشت بر می گشت و خدا هم مدام بر زبان دلم حرف جاری می کرد: «گرجی، تو الگوی بچه ها بودی و هستی. باید به بچه ها امید و روحیه بدهی. حالا خودت بریده‌ای؟» قدرت گرفتم و شروع به لعن و نفرین شیطان کردم. شاید ده مرتبه گفتم: «اعوذ بالله من الشيطان الرجيم.» به خودم نهیب می‌زدم: «نه، نبریدم. محکم تا آخر ایستاده ام. هم رزم على هاشمی‌ام. من رفيق حمید رمضانی ام!» احساس کردم می توانم از این درگیری پیروز بیرون بیایم. تا صبح این جنگ و دفاع ادامه داشت. گاهی شیطان پیروز می شد و گاهی من، و چقدر سخت می‌گذشت! گویی در این دنیا نبودم. بچه ها از جلوی من رد می شدند، حرف می زدند، گریه می کردند؛ ولی من انگار در آن محیط و حال و هوا نبودم. آنقدر «بسم الله الرحمن الرحیم» گفتم تا این‌که احساس کردم مبارزه تمام شده و می خواهم در مبارزه با عراقی ها تا آخرین نفس بمانم. عرق کرده بودم؛ ولی دیگر خبری از فکر خودکشی نبود. صدای صلوات بلند بچه ها مرا از جدال و مبارزه درونی بیرون آورد. بچه ها دسته جمعی سوره «حمد» و «توحید» را می خواندند و به مقام شهدا ادای احترام می کردند. خندیدم و خدا را شکر کردم که مرا از نعمت جهاد با دشمن در اسارت محروم نکرد. نمی‌دانم ساعت چند بود که خوابم برد؛ ولی زود بیدار شدم. بیشتر بچه ها مثل من بودند. هر کس در حال خودش بود. حال خوبی پیدا کرده بودم. دیگر دردی حس نمی کردم. گوش و دماغ و دهانم را، که خونی شده بود، فراموش کرده بودم. همه جا سكوت بود. گاهی صدای گریه ای از گوشه اتاق می آمد و گاهی صدای جیرجیرک‌ها و نگهبان های عراقی به گوش می رسید. دیگر وقت نماز صبح شده بود. ستاره ها در حال رفتن بودند. نماز صبح را با تیمم و بدنی غرق در خون خواندم و سعی کردم در محیطی که بوی ادرار و مدفوع و عفونت در آن موج می زد زمین گیر نشوم. 👈ادامه دارد... ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺
❤ نقشه را تا می زنم و جهان را توی جیبم می گذارم تو فقط چند سانتیمتر از من دوری... 😔 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهیدمحمدپناهی 🌹🍃 🌺🌺🌺
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
🌙🌙اذان به افق تهران☀️☀️ ‍ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙 الله اکبر☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان لا اله الا الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان محمدا رسول الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙اشهد ان علیا ولی الله☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الصلاه☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی الفلاح☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙حی علی خیر العمل☀️ 🌙الله اکبر ☀️ 🌙الله اکبر☀️ 🌙لا اله الا الله ☀️ 🌙لا اله الا الله☀️ ☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️🌙☀️ عَجِلوُابا لصلاة 👋التمــــــــــاس دعــــا
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
💛دعا برای شروع روز 💛 💙بسم الله الرحمن الرحیم💙 اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبـَاحَ الْـاَبـْـــــرَار وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الْـاَشَـــــرَار 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَقـْبـُولـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْمـَرْدُودِیــــن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْصّـَالـِحـِیـن وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْطّـَالـِحـِیـن 🌷اَلـلّـهُـمَ اجـْعَـلْ صَـبَـاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـْخـَیْـرِ وَ السَّعـَادَة وَ لـَـا تَــجْــعـَـلْ صَـبـَاحَـنـَا صَـبَـاحَ الـشَّـرِ وَ الْشِّـقـَاوَة 💚دعای ایمان💚 💞بسم اللّه الرحمن الرحیـم💞 🌹لااِلهَ اِلَّا اللهُ الموُجُودُ فی کُلِّ زَمانٍ 🌹 لا اِلهَ الا اللهُ المَعبوُدُ فی کُلِّ مَکانٍ 🌹لا اله الا اللهُ المَعروُفُ بِکُلِّ اِحسانٍ 🌹لااِلهَ الااللهُ کُل یَومٍ فی شَأنٍ 🌹لااله الااللهُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ اَلاَمانُ مِن زوالِ الایمانِ و مِن شَرِّ الشَّیطانِ یاقَدیمَ الاِحسانِ یاغَفُورُ یارَحمنُ یارَحیمُ بِرَحمَتِکَ یااَرحَمَ الرّاحِمینَ .🌹 💚دعای چهارحمد💚 💞بسم الله الرحمن الرحیم 💞 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی عَرَّفَنی نَفسَهُ وَ لَم یَترُکنی عُمیانَ القَلب 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَنی مِن اُمَّةِ مُحَمَّدٍ صَلَّی الله ُ عَلَیهِ وَ آلِه 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی جَعَلَ رِزقی فی یَدِهِ وَ لَم یَجعَلهُ فی اَیدِی النّاس 🌷اَلحَمدُلِلّه ِ الَّذی سَتَرَ عُیُوبی عَورَتی وَ لَم یَفضَحنی بَینَ النّاسِ. 🌹دعای برکت روز: (الحَمدُللّه فالِقِ الإِصباحِ،سُبحانَ رَبِّ المَساءِ وَالصَّباحِ، اللّهُمَّ صَبِّح آلَ مُحَمَّدٍ بِبَرَکَةٍ وعافِیَةٍ، وسُرورٍ وقُرَّةِ عَینٍ. اللّهُمَّ إنَّکَ تُنَزِّلُ بِاللَّیل وَالنَّهارِ ما تَشاءُ، فَأَنزِل عَلَیِّ و عَلی أهلِ بَیتی مِن بَرَکَة السَّماواتِ وَالأَرضِ، رِزقا حَلالاً طَیِّبا واسِعا تُغنینی بِهِ عَن جَمیع ِ خَلقِک)َ 🌹🌹🌹
💚💚💚💚💚 🍃بسم الله الرحمن الرحیم🍃 🌍🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎 ✴️ پنجشنبه👈 11 دی 1399 👈 16 جمادی الاول 1442 👈 31 دسامبر 2020 🕋 مناسب ها دینی و اسلامی. 🎇امور دینی و اسلامی . ❇️ امروز برای: ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن خوب است . 📛 و برای دیدارها و ملاقات با رؤسا. 📛 وجا بجایی و نقل و انتقال خوب نیست . 🤒مریض امروز زود خوب می شود. 👶 مناسب زایمان و نوزادی که بعدازظهر متولد شود عاقل وعابد خواهد شد . ان شاءالله 🚘 مسافرت : مسافرت خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد . 🔭احکام نجوم. 🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر تا ظهر است . ✳️ امور زراعی و کشاورزی . ✳️ درختکاری . ✳️ و خرید و فروش املاک نیک است . 📛 برای ازدواج خوب نیست . 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت : طبق روایات، (سر و صورت)در این روز ماه قمری ، باعث حزن و اندوه است . 💉💉حجامت فصد خون دادن. یا و فصد باعث فرج و نشاط است . 💅 ناخن گرفتن: 🔵 پنجشنبه برای ، روز خیلی خوبیست و موجب رفع درد چشم، صحت جسم و شفای درد است. 👕👚 دوخت و دوز: پنجشنبه برای بریدن و دوختن روز خوبیست و باعث میشود ، شخص، عالم و اهل دانش و علم گردد. ❇️️ ذکر روز پنجشنبه نیز: لا اله الا الله الملک الحق المبین 💠 ️روز پنجشنبه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 @TOOTIYAYCHASHM 🍃💠ولایت توتیای چشم👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبح یازدهمین روز زمستونتون بخیر امـروزتون عالی آرزومنـدیم آقا امام زمان (عج) امـروز عشـق ،محبت صفـا، صمیمیت و خوشبختی درخونتون رو بزنه و مهمان دائمے زندگیتون بشه 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶🔷رونمایی از کلیپ ویژه مدافعان حرم کاری از مرکز تولید و نشر دیجیتال انقلاب اسلامی شهرستان گناباد 🌹🌹🌹
آقاجان *ساحل چشم من از شوق به زده است چشم بسته به سرش، تماشا زده است منتي بر سر ما هم بگذاري ، بد نيست آه ،كم به راهم بگذاري ،بد نيست به نظر ميرسد اين فاصله ها كم شدني ست! غير ممكن تر از اين خواسته ها هم شدني ست ما به خداوند قسم آمدني ست يوسف گم شده ي اهل حرم آمدني ست صبحتون مهدوی 💫 🌺🌺🌺
🍁حدیث روز 🍃حضرت فاطمه عليها السلام 🔹آن گاه كه در روز قيامت برانگيخته شوم، گناهكاران امّت پيامبر اسلام (ص) را شفاعت خواهم كرد . 📙إحقاق الحقّ،ج 19،ص 129 🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
    💚🇮🇷ولایت‌توتیای‌چشم🇮🇷💚 🍃🌸یک‌نکته از هزاران🌸🍃 🍃💖📸🎼📹 اون چه ثوابی هستش که از اعتکاف کردن درکنارِ خانه کعبه بالاتره؟!!!!👇 🍃❤️درکنار عزیزان و دورهمی خونوادگیتون😍.!!!! 🍃🌸استاد علیرضا پناهیان 🍃❤️🇮🇷❤️🍃 .💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بِسْمِ رَبّ شهدا و الصِدیقیّن🌹 تقدیم به سردار شهید قاسم سلیمانی🌹 التماس دعا💚 برا فرج مولا💚 💚💚💚💚💚
Iran.mp3
1.75M
🔸 ما ملت شهادتیم 💚💚💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹کلیپ تاثیر گذار... یاد مرگ... 🌹پنج شنبه هست شادی ارواح شهدا، صلحا، علما و تمام درگذشتگان فاتحه مع الصلوات 🌹🌹🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
    🍃💚🇮🇷🌴💙🌴🇮🇷💚🍃 🍃❤️دلبرانه‌های کم‌نظیر❤️🍃 🍃💚روز پنجشنبه و یادِ درگذشتگان و بیادِ شهیدی که نامش‌درتاریخِ مقاومت و ستیز بر علیه کفر و شیطان میدرخشد... 🍃💖📹🎼 هدیه ای بسیار زیبا و یکی از بهترین نماهنگهایی که تاکنون دیده و شنیده‌اید. 🍃💙بیادِ تمامیِ عزیزانی که بال گشودند و به پرواز درآمدندو مسافرِ بهشت شدند. 🍃🌸 🎼📹شعر از استاد حسین‌عبدی ؛ با اجرای دخترکِ نوجوان بانو زینب صفری که بزیبایی از پسِ خوندنِ مرثیه عاشقی برآمده و یادآورِ نُوگُلانِ سرزمینِ آفتاب و ماه است. 🍃❤️🇮🇷❤️🍃 .💙
    🍃💚🇮🇷🌴💖🌴🇮🇷💚🍃 🍃❤️زیارتِ‌مجازی❤️🍃 💙سردارِشهیدحاج قاسمِ سلیمانی💙 🍃❤️ میدان 🍃❤️ 🍃❤️(قهرمان) 🍃💖همه عاشقانِ مکتبِ امامت و ولایت رو دعوت میکنیم به زیارتِ مجازیِ مزارِشهدای کرمان و مزارِ شهید‌حاج قاسم سلیمانی👇👇 tour.soleimany.ir 🍃❤️🇮🇷❤️🍃 .💙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به مناسبت سرداران با عظمت اسلام ،شهید سلیمانی و شهید ابومهدی مهندس... 🌸اجر دو شهید را بردند... 🍃آیت الله خامنه ای: ما در روایاتمان مواردی داریم که ائمه(علیه السلام) به عده ای از شهدا اشاره کردند و فرمودند که اینها اجر ۲شهید را دارند 🔆 در مورد شهدای مدافع حرم یک همچین تصوری دارم. 🌷💐🌷
هدایت شده از ولایت ، توتیای چشم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷🌷🌷🌷🌷 *ساعت 8 عاشقی با علی ابن موسی رضا (ع)* 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 *🌹 تقدیم به ساحت مقدس امام رضا(علیه السلام)🌹* 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 *🌷 اللهم 🌷* *🌷 صل علیٰ 🌷* *🌷عليِ بْنِ موسَی 🌷* *🌷الرِضَا المرتضیٰ الاِمام🌷*ِ *🌷 التَّقيِ النَّقي و حُجَّتكَ 🌷* *🌷 عَلی مَنْ فَوقِ الاَرض 🌷* *🌷ومَن تَحتَ الثَّريٰ 🌷* *🌷 الصِّديقِ 🌷* *🌷الشهید🌷* *🌷صَلاةً 🌷* *🌷كَثيرةً تامَّةً 🌷* *🌷 زاكيةً مُتَواصِلةً 🌷* *🌷 مُتَواتِرَة ًمُتَرادِفة 🌷* *🌷 كَأَفْضَل ما صَلَّيْتَ عَلى🌷* *🌷 أَحَدٍ مِن اَوْليائِك. 🌷* *🌷صلوات الله علیک🌷* *🌷و علی آبائك🌷* *🌷وأوﻻدك🌷* *🌹اللَّـهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّد وآلِ مُحَمَد و عجل فرجهم🌹* *✨🙏التماس دعا🙏✨ 🌹🌹🌹
💠 (خاطرات سردار گرجی زاده) ✍به قلم، دکتر مهدی بهداروند 🍁قسمت: 51 هیچ کس حق بیرون رفتن برای دستشویی نداشت. باید در همان طویله کارمان را می‌کردیم. این رفتار روحیه ما را ضعیف می کرد و چاره ای نداشتیم. بعد از نماز صبح سعی کردم قدری پاهایم را نرمش بدهم. بعضی روزها، در قرارگاه، بعد از نماز صبح، حاج علی می‌گفت: گرجی، بلند شو کمی بدویم تا نرمشی کرده باشیم.» او چون لاغر بود به راحتی نرمش می‌گرد؛ ولی من، بعد از پنج شش بار نرمش می‌گفتم: «حاج علی، من تسلیم! دیگر نمی توانم.» او می خندید و می گفت: «این که ورزش نشد.» دوست داشتم مثل آن روزها نرمش کنم؛ ولی دیدم نه روحیه اش را دارم، نه على هست و نه خنده هایش، و نه جسم سالمی دارم. خبر نداشتن از علی مرا رنج می داد. نمی توانستم از فکر او بیرون بیایم. برای هر موضوعی ناخوداگاه به یاد علی هاشمی می افتادم و ناراحت می‌شدم. وقتی رگه های نور خورشید به درون طويله تابید، خودم را معاینه کردم. دیدم خوب شده ام و اثری از مرض‌های نیمه شب در جانم نیست. احساس کردم بچه خوبی شده ام! و می‌خواهم مقاوم باشم. اولین کاری که کردم این بود که برای خودم یک درس روانشناسی گذاشتم. شاگرد و استاد خودم بودم. می‌گفتم: «ببین گرجی، قبول کن تو اسیر شده ای و راهی برای فرار نداری. باید پیه همه چیز اسارت را به تنت بمالی. تو از مرز شهادت عبور کرده ای و فعلا قرار نیست شهید شوی. فعلا اسیری و باید دوران اسارت را سپری کنی. پس برای دوران شاید طولانی اسارت با مقاومت فکری کن و چاره ای بیندیش.» روحیه ام در حال بازسازی بود. این را به خوبی حس می کردم. با خود می‌گفتم: «ببین گرجی، چند ساعت دیگر، فردا، هفته ای دیگره، بالاخره تو را برای بازجویی خواهند برد. از تو مشخصات کاملت را می پرسند. الان باید برای خودت یک هویت جعلی درست کنی تا بتوانی بازجوهای عراقی را فریب بدهی، اگر لو بروی که گرجی زاده هستی، تکه بزرگه ات گوشت است.» حرف درستی بود. کلاس تمام شد و من مشغول ساختن یک هویت جعلی شدم. هر چه را که احتمال می‌دادم در بازجویی سؤال کنند در ذهنم آوردم و برایش جواب آماده کردم. در مقام یک بازجوی عراقی از خودم بازجویی کردم. ۔ اسم؟ - فریدون علی کرم زاده. - فرزند؟ - عبدالکریم - محل خدمت؟ - تیپ ۸۵ حضرت موسی بن جعفر(ع) - رسته خدمتی؟ - امدادگر بهداری تیپ - فرمانده تیپ؟ - بهنام شهبازی. "یک لحظه با خودم گفتم: «نکند بهنام هم اسیر شده باشد و من با این اطلاعات او را بدبخت کنم!» دوباره گفتم: «نه، بهنام یا شهید شده یا فرار کرده. این اطلاعات ضرری به او نمی رساند. تازه، بهنام آنقدر معروف است که خواجه حافظ هم احوال او را می داند.» - تزریقات بلدی انجام بدهی؟ - بله، اگر بخواهید، همین الان همه شما را آمپول میزنم! . 👈ادامه دارد... ✔️منبع: کانال حماسه جنوب 🌺🌺🌺