eitaa logo
تـ ع ـجیل | TaaJiL
38 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
383 ویدیو
23 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌾 به پیاده روی اربعین رفتیم. محمدرضا هم خیلی اصرار داشت که بیاید ⚡️اما گفتیم که بگذار ببینیم اوضاع در چه حالی است کسب کنیم سال دیگر با هم💞 برویم. 🌾 ای که دوستش هدیه🎁 داده بود را داد تا در حرم (ع) تبرک کنم. اما من در شلوغی های حرم گمش کردم🙁 و هر چه گشتم پیدایش نکردم🚫 و خلاصه برایش یک خریدم و تبرک کردم. 🌾به جریان را گفتم،میدانستم خیلی به چفیه علاقه💞 داشت و از او کردم اما او در جواب گفت که فدای سرت من روا می شود😊. 🌾وقتی به رسیدیم در مورد حاجتش و چرایی آن از محمدرضا سؤال کردم❓ و او در جواب گفت که اگر چیزی را در ائمه گم کنی حاجت روا می شوی😍 .من حاجتم این است که بشوم .تا سال دیگر زنده نیستم🌷. 🌾من خیلی ناراحت شدم😔 و در جوابش گفتم که به عراق میروی⁉️گفت جنگ فقط آنجا نیست در هم هست من در سوریه . http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌷| وارد که می شد، جایگاه و پست و مقام رو میذاشت ☝️ می شد یک خاکی و مخلص👌 از جابجایی چرخ حمل باند صوت🎤 گرفته تا شستن هر کاری از دستش بر انجام می داد✌️ می گفتند : آقا حامد! شما و همه شما رو می شناسند💯 بهتره این کارهارو انجام بدند : اینجا جاییه که اگه سردار هم باشی باید شکسته تا بزرگ بشی صبر می کرد بعد از که مردم می رفتند، مشغول شستن می شد😐 میگفت : تو آخر مجلسه؛ آخر مجلس هم شستن دیگ هاست و من از این دیگ ها رو خواهم گرفت👌 و آخر هم حاجتش رو با گرفت🕊 |🌷 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f