هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
•{ #پس_زمینه ♥️🌿
#شهید_عباس_دانشگر🌸}
#سالروز_شهادت 👌😊
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
✊او ایستاد پای امام زمان خویش ...
💐 امروز ۲۰ خرداد ماه سالروز شهادت مدافع حرم" عباس دانشگر " گرامی باد
#صلوات
🌷🌷
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا🌷
#شهید_عباس_دانشگر
#شهید_مدافع_حرم
🌷☘🌷☘
🔷تمام وقتش پر بود. به خاطر این که همراه سردار اباذری در مراسمها شرکت میکرد، فقط شبها فرصت میکردیم که او را درست و حسابی ببینیم. او شبها با خدا خلوت میکرد و شناخت ما از عباس در همین شبها شروع شد.
🔶هرچند از سال 93 او را در برنامههای ورزشی میدیدیم. تنها زمانی که برای ورزش برایش باقی میماند، شبهنگام بود. برنامههایی که به او میدادم را در همین شبها اجرا میکرد. یک کرمگن سرمهای👕 با خطهای سفید داشت. همیشه او را میدیدم که در میدان صبحگاه میدوَد.🏃 حتی در برف و باران🌧 هم برنامه ورزشیاش تعطیل نمیشد.
🌷☘🌷☘
🔷به او میگفتم:«اگه هدفت آمادگی جسمانیه نیازی نیست تو برف و بارون تمرین کنی ها» میگفت:«میخوام بدنم تو همه شرایط آماده باشه نه فقط وقتی همهچیز میزونه!» عباس مثل گلی🌹بود که هرچه شرایط دشوارتر میشد، بیشتر میشکفت...😍❤️😍
نقل از
حسین جوینده-همرزم شهید
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#خاطرات_شهدا🌷
💠 وقف اهل بیت علیه السلام
🌹🍃عباس واقعاً متفاوت بود. صفات حسنه زیادی داشت که او را از دیگران متمایز میکرد.
🌹🍃اخلاص، تواضع و ادای نماز اول وقت از شاخصهای ممتاز شهید عباس بود که مایه افتخار همگان است.
🌹🍃از هیأتی بودنش هر چه بگویم کم است. عباس وقف اهل بیت (ع) بود و پای ثابت زیارت عاشورا و دعای کمیل.
🌹🍃شوخطبعی، دلسوزی و روی باز از خصوصیات شهید عباس دانشگر بود. روی گشاده و رابطه صمیمانهاش با دیگران باعث میشد تا دوستان زیادی داشته باشد. در برخورد اول با همه آنقدر گرم میگرفت که منجر به دوستی عمیق با آنها میشد
🌷 زهی خیال باطل
🌹🍃یک ماه بعد از نامزدی اش آمد پیش من؛ گفت «میخواهم به سوریه بروم»، قبلا هم چند بار به من گفته بود، بهش گفتم عباس سوریه رفتن تو با منه، من نمیخوام جوانی پیش من باشه که جنگ و خون و آتش را ندیده باشه؛ مطمئن باش بالاخره تو را میفرستم؛ اما چرا آنقدر اصرار میکنی که الان بروی؟
🌹🍃عباس گفت «حاجی؛ من دارم زمینگیر میشم میترسم وابستگی من را زمینگیر کنه!». اصرار عباس آنقدر زیاد شد که گفتم عباس برو، وقتی گفتم برو، گل از گلش شکفت
🌹🍃 چون تازه داماد بود رفقای عباس در سوریه همقسم شده بودند که از او مراقبت کنند و او را سالم به ایران برگردانند. بعد از شهادتش، من به بچهها گفتم: زهی خیال باطل...!!! خداوند برای او نقشه کشیده بود؛ عباس درس عاشقی را چشیده بود و باید میرفت.
#شهید_عباس_دانشگر🌷
#تازه_داماد
🍃🌹🍃🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
●√هر وقت میخواست براے #جوانان یادگارے بنویسد ، مےنوشت:↯↯
✨ [••°من ڪان للہ، ڪان اللہ لہ°••]✨
↻∞★∞ هرڪہ با خـــــღـכا باشد
خـــــღـכا بااوسټـــــ
رسمــــ ؏ـاشـ♥ ـق نیسټـــ
یڪ دڵ و دو دلبر داشتن..
#شهیدابراهیمهمت🌺 🍃 🌹😍
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
1_71848618.mp3
2.95M
🔳 #سالروز_تخریب_بقیع
🌴اون حرمی که زائری نداره
🌴حرمی که مسافری نداره
🎤 #جوادمقدم
⏯ #شور
👌فوق زیبا
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
تیم تخریب رفت که یه معبر باز کنه تا نیرو های گردان بتونن یه تک شبانه به دشمن بزنن...
از سیم خاردار که گذستن و وارد میدان مین شدن پای یکی از بچه ها رفت روی مین منور...
مین منور منطقه رو روشن میکرد و باعث میشد همه عملیات لو بره،از طرفی بیش از هزار درجه سانتیگراد حرارت داره و کلاه آهنی رو حتی ذوب میکنه...
حتی نمیشه بهش نزدیک شد
تا بقیه رفتن فکری کنن دیدن این نوجوان غیرتی که سوختن رو از مادر یاد گرفته خودش فورا دست به کار شد...
کلاهش رو انداخت روی مین و خوابید روش
شکمش آب شد، بدنش میجوشید...
پلاکش هم آب شد
اشک گوشه ی چشم ما و لبخند گوشه ی لب او...
معبر زده شد و عملیات با موفقیت انجام شد...
#السلام_علیک_یا_فاطمه_الزهرا
#شهدایی
#شلمچه😭😭😭
🆔 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ
آثار شوم ترک نماز
بسیار آموزنده و تکان دهنده👌
خیلی قشنگه👍👍👌
↷❈🍃⚡️🍄⚡️🍃❈↶
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#مرد_تنها
در مدتی كه #همت در مدارس تدریس میكرد، فعالیت های سیاسی خود را نیز ادامه میداد☝️. این فعالیت ها عبارت بودند از: سخنرانی🎤، آگاهی اذهان دانشآموزان، معلمان و…
یكی از این سخنرانیها در دبیرستان «سپهر» انجام شد. #همت كه ترس در وجودش راهی نداشت🙂، در حیاط مدرسه سخنرانی تند و داغی ایراد كرد و این موجب شد تا كسانی كه پای صحبت او نشسته بودند، یكی یكی از ترس متفرق شوند😐🏃. تا اینكه #همت دید تنها مانده است👀. در همین وقت، متوجه شد اطراف مدرسه پر از مأمورین شاه است كه می خواهند بریزند و او را دستگیر كنند.👮♀
تا آن روز، به رغم تلاشهای پیگیر مأموران برای دستگیری او، به دام آنها نیفتاده بود✌️. اینبار هم با زیركی تمام سعی كرد تا از چنگالشان فرار كند. به همین خاطر، قبل از این كه مأموران حملهور شوند، به سرعت دوید و خود را به پشت درختان رساند و از مهلكه گریخت.👀🏃
مأموران پس از آنكه متوجه فرار او شدند، تعقیبش كردند ولی #همت بلافاصله از شهر خارج شد و به طرف یاسوج و شهرهای اطراف رفت.
در حدود بیست روز آفتابی نشد و مأموران ناامید، به خانه هجوم آوردند.😕 ولی چون نام #ابراهیم را نمیدانستند، به جای او برادرش را طلب كردند. وقتی «حبیبالله» روبهروی آنان قرار گرفت، دیدند كه باز هم نتوانستهاند به مقصود خود برسند و به این ترتیب، برای چندمین بار #حاجهمت از دست آنان گریخت.😊✌️
راوی :ولیالله همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
.
👆خاکریز خاطرات ۲۵
🌸با خواندنِ این خاطره به اوجِ محبت و مهربانیِ شهدا پی ببرید
#آشتی #مهربانی #گذشت #صلح
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
.
👆خاکریز خاطرات ۲۵
🌸با خواندنِ این خاطره به اوجِ محبت و مهربانیِ شهدا پی ببرید
#آشتی #مهربانی #گذشت #صلح
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
.
📝متن خاکریز خاطرات ۲۵
✍ با خواندنِ این خاطره به اوجِ محبت و مهربانیِ شهدا پی ببرید
#متن_خاطره :
چند دقیقه بیشتر به اعزام نمونده بود که متوجه شدم نیست. رفتم دنبالش و دیدم داره با یکی از بچهها عکس می اندازه ... پرسیدم : این پسره کی بود که داشتی باهاش عکس می انداختی ، اونم الان که اتوبوس ها دارن میرن؟ گفت: یه چیزی گفتم ، فکر کردم شاید ناراحت شده باشه ، رفتم باهاش عکس انداختم تا از دلش در بیارم ...
📚منبع: کتاب آخرین امتحان ، صفحه 24
#آشتی #مهربانی #گذشت #صلح
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
●√هر وقت میخواست براے #جوانان یادگارے بنویسد ، مےنوشت:↯↯
✨ [••°من ڪان للہ، ڪان اللہ لہ°••]✨
↻∞★∞ هرڪہ با خـــــღـכا باشد
خـــــღـכا بااوسټـــــ
رسمــــ ؏ـاشـ♥ ـق نیسټـــ
یڪ دڵ و دو دلبر داشتن..
#شهیدابراهیمهمت🌺 🍃 🌹😍
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
💠زندگی در وانت😳
🔰به او گفتم: کار درستی نیست🚫 دائم زن و بچه ات را از این طرف به آن طرف می کشى، بیا #شهرضا یک خانه🏡 برایت بخرم.
🔰گفت: نه، حرف این چیزها را نزن⛔️، دنیا هیچ ارزشی #ندارد. شما هم غصه مرا نخور، خانه ی من #عقب ماشینم 🚘است، باور نمی کنی بیا ببین.
🔰همراهش رفتم در عقب #ماشین را باز کرد؛ 🔹سه تا کاسه، 🔸سه تا بشقاب،🔹 یک سفره پلاستیکی، 🔸دو تا قوطی شیر خشک بچه و یک سری خورده ریز دیگر.
🔰گفت: این هم #خانه!! دنیـ🌍ـا را گذاشته ام برای دنیا دارها، خانه هم باشد برای #خانه دارها....
راوی: مادر سردار شهید
#شهید_محمدابراهيم_همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸
👌 داستان کوتاه پند آموز
💭 مرد بیسوادی قرآن میخواند ولی معنی قرآن را نمیفهمید. روزی پسرش از او پرسید: چه فایده ای دارد قرآن میخوانی، بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟
پدر گفت: پسرم!
سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور.
پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.
💭 پدر گفت: امتحان کن پسرم.
پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و به طرف دریا رفت.
سبد را زیر آب زد و به سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت و هیچ آبی در سبد باقی نماند.
پسر به پدرش گفت؛ که هیچ فایده ای ندارد.
پدرش گفت: دوباره امتحان کن پسرم.
پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم و چهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد و به پدرش گفت؛ که غیر ممکن است...!
💭 پدر با لبخند به پسرش گفت:
سبد قبلا چطور بود؟ پسرک متوجه شد سبد که از باقیمانده های زغال، کثیف و سیاه بود، الان کاملاً پاک و تمیز شده است.
پدر گفت:
این حداقل کاری است که قرآن
برای قلبت انجام میدهد.
٭٭دنیا و کارهای آن، قلبت را از
سیاهی ها و کثافتها پرمیکند؛
خواندن قرآن همچون دریا
سینه ات را پاک میکند،
حتی اگر معنی آنرا ندانی...!!٭٭
-------------------------------------
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🖌کاش روزی...
بنویسند به بقیع،
یک فراخوان کمک،
طرح احداث ضریح،
🖌کاش روزی...
بنویسند به بقیع،
جایزه،
فرشچیان،
یک قطعه عقیق!
🖌کاش روزی...
بنویسند به بقیع،
کارگران مشغولند...
کار احداث ضریح
🖌کاش روزی...
بنویسند به بقیع،
چند روز مانده به اتمام ضریح،
🖌کاش روزی ...
بنویسند به بقیع،
مهدی فاطمه(عج) آید
به تماشای ضریح،
🖌کاش روزی...
بنویسند به بقیع،
عید امسال،
نماز
صحن عتیق،
🖌کاش روزی ...
بنویسند به بقیع،
فلش راهنما
مرقد زهرای(س) شفیع
#سالروز_تخریب_بقیع💔
٨ شوال سالروز تخریب بقیع بر شیعیان جهان تسلیت ◼️
ว໐iภ ↬ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🕊🕊
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردارشهید حاج محمد ابراهیم همت
💐🍀🌷🍀💐🌷🍀💐🌷🍀💐🌷
این قسمت دشت های سوخته
فصل چهارم
قسمت 6⃣8⃣
-این خانم و این بچه ها را بعداز خدا می سپارم به دست شما. باید مثل چشم تان از آن ها مراقبت و پرستاری کنید. 👩👦👦
-چشم حاج آقا!خاطر جمع باشید.،ژیلا خانم از همین حالا میشود دختر خودم. شما خاطر جمع باشید.☺️
ژیلا و ابراهیم هردو خوشحال شدند. 😊😊
و ابراهیم که رفت،فاطمه خانم اوّل اتاق و آشپزخانه را مرتب کرد و بعد هم رفت سراغ عقرب ها.🦂
یک تکه لباس کهنه کف آشپزخانه سوزاند و دود راه انداخت🌫
طوری که ژیلا به سرفه کردن افتاد و گفت:
-چه کار داری میکنی فاطمه خانم؟!
و فاطمه خانم گفت:
-عقرب ها از این دود و دم می ترسند و فرار میکنند.همیشه باید همین جوری دود راه بیندازی تا آن ها بروند توی سوراخ هایشان و راحت بشوی.
ژیلا خوب به اطرافش نگاه کرد دید که عقرب در اطرافش نمی بیند.انگار فاطمه خانم دُرُست می گفت.عقرب ها رفته بودند.❌🦂
حالا دیگر ژیلا از تنهایی درآمده بود.فاطمه خانم شب اوّل پیش او خوابید.روز بعد،قبل از ظهر رفت سراغ خانه و زندگی خودش و سه،چهار ساعت بعد،تنگ غروب،در حالی که دو سه تا نان خریده بود،🍞
زیر سر و صدای موشک ها برگشت.🚀
ژیلا که از ترس موشک ها بچه را توی بغل خود فشار میداد،گفت:
-حالا چه کار می کنید فاطمه خانم؟
-شکر خدا.....
ژیلا از پاسخ فاطمه خانم تعجب کرد و به کنج دیوار آشپزخانه تکیه داد.چند لحظه بعد صدای انفجار مهیبی آمد و همزمان صدای شکسته شدن پنجره ها و خرد شدن شیشه ها بلند شد.
-یا حضرت عباس!
ادامه دارد.....
🌷🍀💐🌷🍀🌷🍀💐🍀💐🌷🍀
ادامه ی این داستان ان شاالله به زودی در کانال تخصصی شهید همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#عاشقانہ_شهدا
بندهای پوتینش👞 را که یک هوا گشادتر از پایش بود، با حوصله بست.
مهدی👦 را روی دستش نشاند وهمین طور که از پلهها میرفتیم گفت:
«بابایی! تو روز به روز تپلتر میشی.😍
فکر نمیکنی مادرت چطور میخواد بزرگت کنه؟»😉
بعد مهدی را محکم بوسید.😘
چنددقیقهای میشد که رفته بود.🚶
ولی هنوز ماشین🚗 راه نیافتاده بود.
دویدم طرف در که صدای ماشین سرجا میخکوبم کرد.😐
نمیخواستم باور کنم. بغضم را قورت دادم و توی دلم داد زدم:😢
اون قدر نماز میخونم و دعا میکنم🙏 تا دوباره برگردی.🚶
راوی:همسرشهید
#_محمد_ابراهیم_همت❤️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
.
👆خاکریز خاطرات ۲۶
🌸کاش ما نیز مانند شهیدباهنر ، اینگونه احترام پدرومادرمان را حفظ میکردیم
#حیا #ادب #احترام_به_والدین #شهیدباهنر
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
.
👆خاکریز خاطرات ۲۶
🌸کاش ما نیز مانند شهید باهنر ، اینگونه احترام پدرومادرمان را حفظ میکردیم
#حیا #ادب #احترام_به_والدین #شهیدباهنر
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🍃🌺🍃
#شهیدمن
نگاه هت...
گاهے نگران است...🍂
گاهے ناراحت!
شاید هم دلگیر...💔
اما هر چہ هست هیچگاه سایہ ی چشمهایت را از سرم برندار نگاهم ڪن!✋
#شهیدهمت
#گاهےنگاهے
#روزتون_متبرک_به_نگاهشهید🌹
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
یڪے از معجزات #شهیدهمت بعد از شهادتش👇
بعد شهادت💔 #ابراهیم
دم صبح نزدیک اذان گریه ام گرفت😢 به #ابراهیم گفتم بی معرفت!دست کم دو دقیقه بیا این بچه را نگه دار ساکتش کن!خوابم نبرد😣 مطمئنم ولی در حالتی بین خواب و بیداری دیدم #ابراهیم آمد😍 و بچه را از من گرفت دو سه بار دست کشید به سرش🙂 و...من به خودم آمدم دیدم بچه آرام خوابیده☺️ به خودم گفتم این حالت حتما از نشانه های قبل از مرگ بچه است😔. خیلی ترسیدم آفتاب که زد بی قرار و گریان😢 بلند شدم رفتم دکتر.دکتر گفت:این بچه که چیزیش نیست.حضورش را گاهے این طور حس مےکردیم.🙂
راوے:همســـرشهید
#محمدابراهیمهمت❤️
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
💐پـــــروفایل مذهبے💐
دلم تنــگ است. براے یڪ دلتنگے از
جنس جاماندن😭ڪہ درمانش رسیدن
باشد.رسیدن به قافلہ یارانے سفرڪرده
😭من جامانده باید حسرت رفتن بکشم😭
آخر با ڪدوم لیاقتم😭😭
دلتنگتم حاجی😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
.
👆خاکریز خاطرات ۲۷
🌸راهکارِ جالبِ #شهیدتهرانی_مقدم برای موفقیت در کارهای سخت و دشوار
#توسل #حضرت_زهرا #اخلاص
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
هدایت شده از °•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
.
👆خاکریز خاطرات ۲۷
🌸راهکارِ جالبِ #شهیدتهرانی_مقدم برای موفقیت در کارهای سخت و دشوار
#توسل #حضرت_زهرا #اخلاص
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f