✍ «لیبرالیسم و آزادی»/ مهدی تدینی
🔹بخش بزرگی از دشمنی با لیبرالیسم برای این است که گمان میکنند لیبرالیسم آزادی خاصی را تعریف میکند که این آزادی منزجرکننده است. لیبرالیسم تعریف محتوای آزادی را به جامعه واگذار میکند و این حق را به همگان میدهد که آزادی را برای خود تعریف کنند. در واقع لیبرالیسم به «تکثر مراجع» برای تعریف آزادی باور دارد و میخواهد انحصار را بشکند. بنابراین در اینجا هر گونه هراس، نفرت و ستیز با لیبرالیسم، به معنای هراس، نفرت و ستیز با این است که دیگران هم در تعریف آزادی سهیم باشند و این دو معنا دارد: معنای اول دیگرستیزانه است، زیرا حق تعیین سرنوشت و حق تعریف آزادی از دیگران سلب میشود و فقط یک مرجع برای تعریف آزادی معتبر انگاشته میشود. اما معنای دوم آن به زیان خود فرد است، زیرا لیبرالیسم هر آنچه از یک دست میگیرد، از دست دیگر به فرد برمیگرداند.
🔻باید مثالی بزنم: اقلیتی را در نظر بگیرید (اقلیتی مذهبی، قومی یا ایدئولوژیک). وقتی لیبرالیسم این اقلیت را از این منع میکند که به تنهایی مرزهای آزادی را تعریف کند و خود را یگانه مرجع قانونگذاری بداند، امتیازی را از یک دست آن گرفته است، اما همزمان به اقلیتهای دیگر هم اجازه نمیدهد که تعریف خود از آزادی و محدودیت را به این اقلیت تحمیل کنند ــ و به این شکل مابازایی را در دست دیگرش میگذارد.
🔸بنابراین در چنین وضعیتی ناگزیر مرجعیت آزادی میان اقشار و گروههای جامعه تقسیم میشود. تقسیمبندیهای اجتماعی نیز چندلایه و متقاطع است؛ یعنی یک فرد ممکن است همزمان جزء چند اقلیت یا چند گروه جامعه باشد که هر کدام تعریف متفاوتی از آزادی در ساحتهای مختلف داشته باشند. به این ترتیب، مرجعیت آزادی به گونهای پیچیده در جامعه پخش میشود و تازه با تضاربها و وزنکشیهای دائمی «محتوای آزادی» (و مرزهای آن) تعریف میشود و طبعاً تغییر میکند. کاری که لیبرالیسم در این میان انجام میدهد فقط این است که قواعد اصولی این تضارب و وزنکشی را مشخص میکند.
🔻لیبرالیسم صرفاً داوری است که میدان بازی را مشخص میکند، سوت میزند، خطا را اعلام میکند و قواعدی میگذارد تا بازی تضاربهای اجتماعی به شکلی مسالمتآمیز و جوانمردانه پیش رود. تازه از این رهگذر محتوای آزادی را این بازیگران تعریف میکنند.
#سیاسی
#لیبرالیسم
#تأمل
👇👇
@Taammolate_talabegi