📝عادی شدن امر فلاکت؛ مرزهای آنومیک (۱) نزدیک است.
✍ سجاد بهزادی
ایران بر اساس آخرین برآوردهای صورت گرفته در رتبه هشتم دنیا از حیث شاخص فلاکت در بین ۱۵۶ کشور دنیا پس از ونزوئلا، لبنان، زیمبابوه، سودان و سوریه قرار دارد. گفته میشود شاخص فلاکت در ۲۰ استان ایران از میانگین کشوری فراتر رفته است و دستکم ۸ استان از حیث شاخص فلاکت، یعنی مجموع نرخ بیکاری و نرخ تورم، در محدوده بالای ۶۰ درصد جای گرفتهاند.
بیکاری و تورم بعنوان اصلیترین شاخص فلاکت، مسئله سادهای نیست که یک جامعه آن را به راحتی تحمل کند. بارها دیده ایم در دیگر جوامع، به خاطرجابجایی بسیار اندک قیمتها، خشم عمومی فراگیر میشود و این خشم به خیابانها میرسد و نارضایتیها گسترده می شود. پرسش اساسی این است که آیا ایران به عادی شدن امر فلاکت گرفتار شده است و ذهن، روان و رفتار مردم با فقر و تورم عجین شده است؟
جامعهای که از صبح تا شب به گرانی و فلاکت فکر میکند گرفتار چه آسیب هایی که نمیشود. مردم درمانده به همه چیز بیاعتماد میشوند و انگیزه و امید به زندگی نیز حداقلی میشود. جامعه فقرزده مدام نگران است و این نگرانی خطرآفرین است. ذهن و روانی که آزاد نیست و مدام نگران آینده است، مستعد هر آشوبی میشود و عادی شدن بیچارگی برای این جامعه، موقتی و همچون آتش زیر خاکستر است.
اشتباه مهلکی که در میان مسئولان وجود دارد این است که فکر میکنند مردم فلاکتزده ایران، به خاطر زندگی نجیبانهای که با فقر دارند "تاب آوری" بالایی دارند و برای پایین آوردن شاخصهای فلاکت همچنان فرصت وجود دارد. این تصور غلطی از تاب آوری کشور است که بارها شنیده میشود. روزی رئیس پیشین بانک مرکزی در اظهاراتی بیان داشت: «سال هایی که که پشت سر میگذاریم، سال های محک تاب آوری اقتصاد و جامعه است».
نباید بیخیال عادی شدن امر فلاکت در ایران بود. عادی شدن این موضوع، آرام آرام کشور را به مرز آنومیک نزدیک میکند. به تعبیر دورکیم، جامعه وقتی در چنین موقعیتی قرار میگیرد ارزشهای اجتماعی در آن از بین میرود؛ به صورتی که افراد دچار تزلزل در شخصیت خویش شده و از آنجا که دیگر به هیچچیز و هیچکسی باور ندارند، تنها راه را در خودکشی میبینند. حوادث نگران کنندهای مانند خودکشیها، سربریدنها، گستره فساد و فاصله طبقاتی که عموما در ذیل شاخص های فلاکت زائیده میشوند، نشان میدهد که بخشی از مردم ایران آرام آرام خود را به موقعیت آنومیک نزدیک میکند.
انرژی و پتانسیلهای موجود در سپهر زیستی ایران را باید دریابیم و آن را در خدمت توسعه و شکوفایی قرار دهیم. دستاوردهای اجزاء سیستم کنونی روشن است و فاصله گرفتن از عقلانیت اشتباه است. باید جهان مدرن را با انسانهای خوش فکر و تصمیم ساز بیشتر شناخت و منافع کشور را از نو تعریف کرد. به نظر می رسد انسانهای بزرگی هنوز وجود دارند که میتوانند از رشد فلاکت در ایران بکاهند و تصمیمات درستتر بگیرند. باید از آنها استفاده کرد. و این را هم در نظر داشت که اقتدار سیاسی دولتها و حکومتها نیز نمیتواند ضامن توسعه باشد.
۱- آنومی به معنای فقدان هنجار است
#ایران
#بدبختی
#مردم
#بیهنجاری
#تأمل
@taammolate_talabegi